بسم الله الرحمن الرحیم
آن چه پیش رو دارید گزیدهاى از سخنان حضرت آیت اللّه علامه مصباح یزدى (دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبرى است كه در تاریخ 1387/06/16 مطابق با شب ششم ماه مبارک رمضان 1429 ایراد فرمودهاند. باشد تا این رهنمودها چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مِنْ تِلْكَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ ، شَهْرَ الصِّیَامِ، وَ شَهْرَ الْإِسْلامِ، وَ شَهْرَ الطَّهُورِ، وَ شَهْرَ التَّمْحِیصِ، وَ شَهْرَ الْقِیَامِ، الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ، هُدًی لِلنَّاسِ، وَ بَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَی وَ الْفُرْقَانِ
دعایی كه امام سجاد صلوات الله علیه در آغاز ماه رمضان تلاوت میكردند با چند حمد آغاز شده است. امام سجاد (ع) پیش از همه خدا را حمد میكنند برای اینكه ما را به حمد خودش هدایت كرد. در فراز دوم دعا، حمد خدای متعال است كه دینش را به ما تعلیم داد و در اختیار ما گذاشت و در سایه این دین راه هایی كه منتهی به رضوان الهی میشود را به ما نشان داد. در فراز سوم برخی از راههایی كه به رضوان الهی ختم میشوند را مورد حمد قرار میدهد. یكی از راهها ماه رمضان است كه پیمودن آن ما را به رضوان الهی میرساند. در این فراز اوصافی كه برای ماه رمضان میفرمایند برای همه ما شناخته شده است. نخستین توصیفی كه در این فراز از دعا برای ماه رمضان مطرح میشود آن است كه این ماه را ماه خدا معرفی میكند. با این كه همه ما سوی الله، مخلوق خدا هستند، اما خدا در میان مخلوقها، نسبت بعضی از آنها را به خود، یك نسبت خاصی قرار داده است. اگرچه همه مخلوقات، انتساب مخلوق و خالق را دارد. به زبان فلسفی، ارتباط ربط و ذیربط یا وجود تعلقی و وجود مستقل، میان همه مخلوقات و او وجود دارد. اما برای بعضی؛ از مخلوقات ویژه، امتیاز و تشریفی قائل شده و با نسبت دادن آنها به خود، شرفی را برای آنها قرار داده است. به عنوان مثال كعبه را خانه خود نامید. در جهان مسجد فراوان است. علاوه بر اینكه همه بقعههای زمین و عالم برای خداست. ولی در میان همه آنان جایی را به نام خانه خود به نام بیت الله نامیده است. در میان زمانها نیز بعضی زمانها را به خود نسبت داده است مثل ماه رمضان. در خطبهای كه پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم در آستانه ماه رمضان ایراد فرمودهاند، میفرمایند: «قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ»1؛ شاید نخستین كسی كه ماه رمضان را ماه ؛ خدا نامیده پیغمبر اكرم صلی الله علیه و اله و سلم باشد. پیامبر (ص) گزاف و بیهوده سخن نمیگویند «ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی * إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحی»2، اگر این سخن وحی الهی هم نباشد، شاید از الهامات الهی باشد. با این وصف ماه رمضان شرافت یافته و ماه خداست.
پرسش این است كه خداوند چرا قطعهای از بقعههای زمین یا ماهی از ماههای سال را به نام خود نامیده و منتسب نموده است؟ «تشریف»؛ و شرافت دادن یك نسبت اعتباری و عقلانی است كه بر اساس حكمت انجام میپذیرد. آن چه از سوی خدای متعال به صورت تشریف انجام میگیرد، برای آن است كه ما اهمیت آن را، درك كنیم. خانهای را كه خدا به نام «بیت الله»؛ نامیده در ظاهر جسم جمادی بیش نیست. این نامگذاری برای آن است تا انسانها اهمیت آن مكان را درك كرده، در آنجا گرد هم آمده و از فیض و بركات و رحمت الهی بهرهمند گردند. چرا كه رحمت خدا و فیوضات الهی در آن مكان بیشتر ظهور پیدا میكند و مردم در آن مكان به خدا بیشتر نزدیك میشوند. در ماه خدا نیز رحمت الهی بیشتر نازل میشود و مردم میتوانند از فیوضات الهی بیشتر بهره ببرند. ؛ پیامبر خدا (ص) در آن خطبه معروف فرمودند «دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیَافَةِ اللَّه»؛ این ماه، ماه خداست برای این كه در این ماه شما به مهمانی خدا دعوت شدهاید. از همین رو نام این ماه را «شهر الله»؛ مینامند چون راه برای رسیدن انسان به رحمت و رضوان الهی باز است. ویژگی دوم در معنای «شهر رمضان»؛ نهفته است. ادیبان، مفسرین و محدثین مطالبی درباره معنای این ماه گفتهاند. چه در روایات شیعه و چه در روایات اهل سنت نقل شده است كه «رمضان»؛ اسم خداست، و نباید گفته شود كه «رمضان»؛ آمد. باید گفت «شهر رمضان»؛ یا «ماه رمضان»؛ آمد. میشود گفت محرم یا صفر آمد. اما چند ماه به ویژه ماه رمضان را نباید گفت كه «رمضان آمد»؛ باید گفت «ماه رمضان»؛ برای آنكه رمضان اسم خداست. این مطلب در روایات وارد شده است. اگرچه در هیچ یك از روایاتی كه در آن اسماء الله ذكر شده است كلمه رمضان به عنوان اسم خدا و از ؛ اسماء الهی ذكر نشده است. برخی دیگر ریشهی كلمه رمضان را «رمض»؛ به معنای شدت حرارت و سوزش دانستهاند. نخستین زمانی كه ماه رمضان به این نام ؛ نامیده شده، در نهایت شدت گرما بوده است. در مقابل یكی از ماهها، ماه ربیع به معنی بهار را نامگذاری كردهاند. اگرچه این اسامی به بهار و تابستان تطبیق نمیكند. این ماهها گاهی در بهار و گاهی در پاییز و گاهی در زمستان است ولی دو ماه قمری به نام ربیع نامیده میشود؛ ربیع الاول و ربیع الثانی. اهل ادب و لغت گفتهاند دلیلش ان است که نخستین زمانی كه این ماه را نامگذاری كردهاند در فصل بهار بوده است. از بین این نظرات آنچه كه روشن است این نكته میباشد كه در قرآن نامی از محرم، صفر، ربیعین، جمادیین وجود ندارد و تنها ماه رمضان است كه ذكر شده «شهرُ رمضان». این نشان میدهد كه خدای متعال به این ماه عنایت خاصی داشته كه اسم این ماه را در قرآن آورده است. اسمی كه خدا برای این ماه پسندیده و این ماه را به این اسم نامیده و ما نیز باید آن را به این نام بنامیم.
سومین ویژگی این ماه این است: «شَهْرَ الصِّیَامِ». خدای متعال یك ماه تمام را به نام ماه روزه و ماهی كه در آن روزه واجب است معرفی نموده است. شاید به این جهت كه چون عنایت خدای متعال به این ماه بیش از ماههای دیگر و زمینه استفاده از رحمتهای خدا و بركات الهی بیشتر فراهم است، انسان باید با گرفتن روزه از آن قدردانی كند.
ویژگی چهارم این ماه «شَهْرَ الْإِسْلامِ»؛ است. درباره این فراز دو وجه معروف ذكر شده است. نخست آن كه كلمه اسلام در اینجا به معنای لغوی آن به كار رفته است؛ یعنی ماه تسلیم. در این ماه انسان باید آماده باشد كه بیشتر از ماههای دیگر تسلیم امر خدا باشد. از اول طلوع فجر تا آخر روز هر چه خدا میگوید باید عمل كند. پیش از طلوع فجر میگوید غذا بخورید «كُلُوا وَ اشْرَبُوا، حَتّی یَتَبَیَّنَ لَكُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ»3؛ سپیده دم كه شد باید امساك نمایید. از بسیاری از خواستههایی كه در ماههای دیگر حلال است باید خودداری كنید. در همه حال باید تسلیم امر او باشید. اگرچه انسان باید همیشه تسلیم خدا باشد اما چون در این ماه تكالیف بیشتری وجود دارد، تسلیم، ظهور بیشتری پیدا میكند.
بعضی دیگر بر این باورند از این جهت، «شَهْرَ الْإِسْلامِ»؛ گفته شده، كه این ماهی است كه خدا به امت اسلامی اختصاص داده است و هیچ امت دیگری ماه رمضان ندارند. ممكن است دیگر ادیان روزه واجب داشته باشند اما اینكه خدا ماهی به نام ماه رمضان، برای آنان تعیین كرده باشد وجود ندارد. این ماه فقط به امت آخرالزمان اختصاص یافته است. علاوه بر این دو مطلب، وجه سومی را نیز میشود عنوان كرد. در این ماه آثار اسلام بیشتر از ماههای دیگر ظهور دارد، تصور كنید اگر یك شخص غیرمسلمان، در ماه رمضان وارد شهرهای اسلامی شود، و ویژگیها خاص این ماه را در جامعه اسلامی ببیند، متوجه میشود كه این شهر با شهرهای دیگر تفاوت دارد. در این ماه رستورانها بسته است. مردم غذا نمیخورند و غالبا حالت خضوع دارند و سربه زیر و آرام هستند. همه مشغول عبادت هستند. توجه به خدا بیشتر است و گناه كمتر انجام میشود. اگر غیر مسلمانان بپرسند: مردم اینجا به چه مذهبی ایمان دارند؟ پاسخ میشنوند: مردم این مكان مسلمان هستند. اینجا شهر اسلام و سرزمین اسلام است. برای همین اگر به این ماهی كه در آن، این آثار ظهور پیدا میكند، بگویند «ماه اسلام»، بیمناسبت نیست. برای آنكه علائم اسلام و شعائر اسلامی در این ماه بیشتر ظهور میكند.
ویژگی پنجم این ماه «وَ شَهْرَ الطَّهُورِ»؛ است. اصل كلمه «طهور»؛ به معنی پاك و پاكیزه یا پاك كننده است «وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً»4؛ آبی از آسمان برای شما نازل كردیم كه «طهور»؛ است. یعنی شما را پاكیزه مینماید و آلودگیها را از شما دور میكند. آب آثار و بركات زیادی دارد و سرچشمه حیات به شمار میآید «وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ»5؛ در میان مواد طبیعی هیچ چیز همچون آب، آلودگیها را از بین نمیبرد. بهترین، راحتترین و مفیدترین وسیله، برای شست و شو و زدودن آلودگیها و كثافات، آب است. ماه رمضان نیز ماه طهور نامیده شده است. ماهی كه آلودگیها را از بین میبرد. بیشتر مردم در ماههای سال آلودگیهایی پیدا میكنند. آلودگیهایی كه انسان را از خدا دور میكند یعنی گناه. براساس حكمت و تدبیر الهی ماه رمضان در میان ماهها این خاصیت را یافته كه مردم وقتی در این ماه احكام شرع را رعایت كنند و احترام آن را نگه بدارند از آلودگیها پاك میشوند. روزه، تلاوت قرآن و دعاهایی كه در این ماه خوانده میشود باعث ریزش گناهان و تمیز شدن روح انسان از آلودگیها میشود. به ویژه آنكه انسان اگر بتواند موفق به توبه و استغفار شود از تمام آلودگیها طاهر و پاك میشود. این ماه چنین ظرفیتی دارد كه اگر انسان از آن به خوبی استفاده كند در پایان ماه مثل انسانی میشود كه روز اول از مادر متولد شده است. اگرچه رسیدن به این مرحله مشروط به رعایت دقیق شرایط و عبادت خالص در این ماه است. البته اگر كس از این ماه درست استفاده نكرد، از قابلیتهای ماه رمضان چیزی كم نمیشود. خدا این ماه را، ماه طهور و پاكیزگی قرار داده و این ظرفیت و قابلیت را، در این ماه قرار داده تا آلودگیهای انسان را بشوید و پاك كند.
ویژگی پنجم «وَ شَهْرَ التَّمْحِیصِ»؛ است. كلمه تمحیص هم در قرآن كریم به كار رفته است «وَ لِیُمَحِّصَ ما فِی قُلُوبِكُمْ»6؛ بعضی گفتهاند: تمحیص به معنی تطهیر است، بعضی دیگر آنرا به معنی جدا كردن خوب و بد و سره از ناسره میدانند. به تعبیر آشكارتر پاك كردن هر چیزی از آلودگی؛ و خالص نمودن و پاك كردن را میگویند. به عنوان مثال در طلاسازی وقتی طلا را در بوته آتش میگذارند تا طلای خالص را از نقره یا مس جدا كنند به این كار میگویند تمحیص. طبیعی است كه برای پاك كردن و خالص كردن طلا آنرا در بوته آتش میگذارند تا ذوب شود. خدای متعال نیز برای پاك كردن و تمحیص انسانها و مؤمنین چنین تدبیری را به كار میبرد. ممكن است بعضی از انسانهای مومن در دل ناپاكی و آلودگیهایی داشته باشند. خداوند با تدابیر و برنامههایی آنان را پاك و تمحیص میفرماید. براساس روایات، خدا مؤمنین را در این عالم به بیماری یا فقر یا به بلاهایی مبتلا میكند. این ابتلا برای آن است تا گناهان انسان پاك شود. در روایت داریم وقتی مؤمن در دنیا گناه میكند، اصل ایمانش محفوظ است و به آن لطمهای نمیخورد، اما دل او آلوده میشود. خداوند برای پاك كردن مؤمن از گناه او را به بیماری مبتلا میكند. چون در حالت بیماری انسان دچار ضعف، بیخوابی، و ناراحتی شده و از لذتهای دنیا دور و محروم میشود. همین مسئله باعث میشود تا انسان از گذشته و اعمال زشت خود پشیمان شده و توبه كرده و با همین بیماری پاك شود. اگر در اثر بیماری از گناه پاك نشد، خداوند او را به بلایی دیگر مبتلا میكند. بعضیها به جای آنكه در مقابل بیماری صبر داشته و با حالت خضوع به طرف خدا روند، با وسوسه شیطان به ناشكری و ناسپاسی و جزع و فزع و بیصبری میپردازند. وقتی بیماری انسان ضعیف الایمانی را پاك نكرد خداوند او را به فقر مبتلا میكند تا غرورش را بشكند و او را به ضعف خود توجه داده تا طرف خدا برود و توبه كند. انسان در فقر، ضعف و نیاز خود را به خدا بیشتر درك میكند. اگر مؤمن خطاكار با بیماری و فقر پاك و علاج نشود خداوند او را به بلاهای دیگر مثل فراق، داغدیدن عزیزان و انواع مشكلات، مصیبتها و گرفتاریهای دنیا مبتلا میسازد. اگر با همه این ابتلائات باز هم پاك نشد، در لحظه مرگ، خداوند جان او را سخت میگیرد. یكی از علل اینكه خدا جان بعضی از انسانها را سخت میگیرد، این است كه میخواهد آنها را پاك كند تا در عالم برزخ مشكلی نداشته باشد7؛ خدا نیاورد روزی را كه كسی با جان كندن سخت نیز پاك نشود. چرا كه كار چنین انسانی در آن عالم بسیار دشوار میشود. به هر صورت یكی از فایدههای گرفتاری و ابتلائاتی كه خدا برای مؤمنین پیش میآورد این است كه مؤمنین به خدا توجه پیدا كنند تا از گناه پاك شوند.
خلق را با تو بد و بدخو كند ؛ تا تو را ناچار رو آن سو كند
یكی از آلودگیهای جدی مؤمنین تعلق به دنیاست. نمیشود تعلق به دنیا را فقط یك آلودگی دانست، بلكه یك نوع از كثافت و تعفّن است. ما نمیتوانیم تعفن آنرا درك كنیم امّا ملائكه از تعلق، بوی گند و متعفنی را استشمام میكنند. خداوند برای آنكه بندگان خود را از گناه پاك كند، وسایلی فراهم میآورد تا از دلبستگی دنیا دست بشویند. ابتلائات و گرفتاریها وسیلههای پاك شدن از این آلودگیهاست. ما تصور میكنیم حوادث، بلا و گرفتاریست و خدا با ما دشمنی دارد، در صورتی كه بلا و گرفتاری، عین محبت خداست. حضرت ؛ امام (ره) بلا و گرفتاری را «الطاف خفیه»؛ میدانستند. ظاهر آن رنج و سختی است، اما باطن آن ؛ پاكیزگی و خوشبو كردن و آلودگیها را زدودن است.
ماه مبارك رمضان یكی از راههایی است كه خدای متعال تشریعاً وسیله پاك شدن ما را در آن فراهم كرده است. وسیله اصلی آن نیز عبادت مهمی است كه در نوع خود بینظیر است. هیچ عبادتی مثل روزه ویژگی پاك كردن و تمیز كردن را ندارد. در روایت داریم كه میفرماید «الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أجْزِی بِهِ»8؛ یا «أنَا أجْزی بِهِ»؛ خدا میفرماید: روزه برای من است. نمیفرماید نماز برای من است، همچنان كه میفرماید در زمین كعبه خانه من است، در ماههای سال، ماه رمضان، ماه من است؛ در بین عبادات هم میفرماید، روزه برای من است. نماز برای شما و حج برای جامعه. اما روزه برای من است. شاید راز آن این باشد كه هیچ عبادتی به اندازه روزه انسان را از تعلق به دنیا جدا نمیكند. روزه آدم را وارسته و پاك میكند. سنگها را از پای انسان باز و مرغ دل را آماده پرواز میكند. در هیچ عبادتی جز روزه این حالت برای انسان به وجود نمیآید. كسانی كه آداب روزه را درست رعایت كنند، لذتهایی از حالت سبكی روح میبرند، كه از هیچ عبادتی نمیبرند.
ششمین ویژگی «شَهْرَ الْقِیَامِ»،؛ است. منظور از قیام این است كه در این ماه باید برای عبادت خدا به پاخواست. قیام كنایه از سحرخیزی، شب زندهداری و تهجد است. معمولاً انسان باید بایستد تا عبادتها را انجام دهد. اصل در نماز این است كه به صورت ایستاده انجام گیرد. شاید بسیاری از مواردی كه قرآن كریم به قرائت قرآن سفارش نموده، قرائت قرآن در حال نماز است «وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً»9؛ براساس روایت، این آیه به نماز صبح، تفسیر شده است. اما اگر در موارد شأن نزول و روایاتی كه در تفسیر آن آمده دقت شود، میبینیم منظور آن است كه تا میتوانید قرآن بخوانید. خداوند در آیه دیگر میفرماید: «فَاقْرَؤا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَیَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضی وَ آخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ»؛ سپس میفرماید «فَاقْرَؤا ما تَیَسَّرَ مِنْهُ»10؛ یعنی هرچه میتوانید، قرآن بخوانید. در آغاز میفرماید «قُمِ اللَّیْلَ إِلاّ قَلِیلاً»11؛ هنگام شب، وقت قیام است. بایستید و شب را به عبادت زنده نگه دارید. از نخستین سورههایی كه بر پیغمبر خدا (ص) نازل شده سوره مزمل است. در این سوره به پیغمبر خدا (ص) دستور میدهد تا بیشتر شب را به عبادت مشغول باشد، خدا از پیغمبر خود این چنین انتظار دارد: «قُمِ اللَّیْلَ»؛ شب را به عبادت بپاخیز «إِلاّ قَلِیلاً»؛ اندكی استراحت كن. باقی آن را نماز بخوان. سپس تخفیف میدهد و میگوید «نِصْفَهُ»، نیمی از شب را به عبادت بپرداز. یعنی اگر شب، چهارده ساعت باشد، هفت ساعت آنرا عبادت كن. اگر دوازده ساعت است شش ساعت آن را به عبادت مشغول باش «نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً»؛ یا اندكی كمتر از نیمی از شب «أَوْ زِدْ عَلَیْهِ»؛ یا اندكی بیش از نیمی از شب، «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً»12؛ در آن هنگام به پا خیز و قرآن بخوان بعد میفرماید كه «إِنَّ رَبَّكَ یَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنی مِنْ ثُلُثَیِ اللَّیْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذِینَ مَعَكَ»؛ خدا میداند كه تو دو سوم شب را به عبادت مشغول میشوی یا نیمی از شب را اما حداقل یك سوم از شب را به عبادت مشغول باش. آنهم نه فقط تو بلكه «وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذِینَ مَعَكَ»؛ جمعی از كسانی كه همراه و اصحاب تو هستند و به تو و خدای تو ایمان آوردند. خدا هم میداند كه همه مردم نمیتوانند، این كار را بكنند. بعضیها مسافرند، بعضیها مریضند. بر همین اساس نخواسته است كه نیمی از شب را عبادت كنند، اما هر اندازه كه میتوانید «فَاقْرَؤا ما تَیَسَّرَ»؛ هر چه برای شما میسر است، قرآن بخوانید.
منظور از قرائت قرآن در این جا، قرائت در حال نماز است. مسلمانان صدر اسلام هنگامی كه سورهها نازل میشدند با شوق و اشتیاقی تمام، در نماز، آنها را قرائت میكردند، آن هم سورههای بزرگ قرآن را. ما باید تلاش كنیم تا اندكی به اصحاب و یاران پیامبر خدا (ص) شبیه و نزدیك بشویم. اندكی به اولیاء خدا و به رهبران دینیمان همچون امیرالمؤمنین صلوات الله علیه شباهت پیدا كنیم. خود ایشان فرمودند: «شما مثل من نمیشوید، اما تلاش کنید هر چه ممکن است بیشتر شبیه من بشوید». ماه رمضان فرصتی است برای اینكه انسان بیش از ماههای دیگر، شبها را به عبادت بپردازد. نه اینكه به تماشای فیلم و امور بیهوده بپردازد. آخرین ویژگی این ماه كه در دعا اشاره فرمودهاند این فراز است: «الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدی لِلنّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی وَ الْفُرْقانِ».
1. بحارالأنوار، ج 93، ص 356، باب 46، «وجوب صوم شهر رمضان و فضله».
2. نجم / 3-4.
3. بقره / 187.
4. فرقان / 48.
5. انبیاء / 30.
6. آلعمران / 154.
7. ر.ك: بحارالأنوار، ج 78، ص 198، ؛ باب 1.
8. منلایحضرهالفقیه، ج 2، ص 75، باب فضل الصیام.
9. اسراء / 78.
10. مزمل / 20.
11. مزمل / 20.
12. مزمل / 4.