صوت و فیلم

صوت:
,

فهرست مطالب

جلسه نوزدهم؛ «بدعت گزاران»؛ مبغوض‌‏ترین انسان‌‏ها نزد خداوند متعال(2)

تاریخ: 
چهارشنبه, 9 خرداد, 1386

بسم الله الرحمن الرحیم

«بدعت گزاران»؛ مبغوض‌‏ترین انسان‏‌ها نزد خداوند متعال(2)

آن چه پیش رو دارید گزیده‏ ای از سخنان حضرت آیت اللّه مصباح یزدی(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبری است كه در تاریخ 1386/03/09 ایراد فرموده ‏اند. باشد تا این رهنمودها چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.

در جلسات گذشته روشن شد كه یكی از ویژگی‏های مبغوض‏ترین خلایق پیش خدا، این است كه آن‏ها اهل بدعت هستند، یعنی برای خودشان حق تشریع قائل هستند و این نوعی شرك است.
انبیای الهی علیهم‏السلام پیام خداوند را بدون كم و كاست به مردم می‏رساندند تا بدین وسیله هدایت شوند، اما بدعت گذار مردم را گمراه می‏كند و موجب پیدایش فتنه‏هایی در جامعه اسلامی می‏شود. عده‏ای پیرو بدعت گذار و كسانی مخالف او می‏شوند و درگیری‏هایی میان آنان به وجود می‏آید. وقایع صدر اسلام برآمده از نوعی بدعت بوده كه آتش فتنه را در جامعه اسلامی شعله‏ور كرده و باعث شده است مردم مسلمان «قربة الی الله»؛ فرزند پیامبر اكرم‏صلی الله وعلیه وآله با طفل شیرخواره‏اش را به شهادت برسانند.
این فتنه ‏ها به صدر اسلام اختصاص ندارد و در طول چهارده قرن در گوشه و كنار تكرار شده است و چه بسا در جامعه ما تكرار شده باشد یا در آینده تكرار شود.
در خطبه پنجاهم نهج البلاغه، امیر المؤمنین‏علیه‏السلام در باره آغاز فتنه‏ها می‏فرماید:
«إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ یُخَالَفُ فِیهَا كِتَابُ اللَّهِ وَ یَتَوَلَّی عَلَیْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَی غَیْرِ دِینِ اللَّهِ فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ یَخْفَ عَلَی الْمُرْتَادِینَ وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِینَ وَ لَكِنْ یُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَیُمْزَجَانِ فَهُنَالِكَ یَسْتَوْلِی الشَّیْطَانُ عَلَی أَوْلِیَائِهِ وَ یَنْجُو الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنی‏»1: آغاز فتنه‏ها هوای نفس گروهی است كه می‏خواهند به دلخواه خود عمل كنند. پیروی از هوای نفس باعث بدعت گذاری می‏شود و به دنبال آن احكامی صادر می‏شود كه با قرآن مخالف است. وقتی این احكام جعل شد یك رابطه دوستی میان افراد پدید می‏آید كه مبتنی بر اساس دین نیست. عده‏ای كسانی را حمایت می‏كنند و به آن‏ها رأی می‏دهند كه حامی دین نیستند. آن گاه حضرت می‏فرماید: اگر در یك جامعه حق خالص و باطل نیز كاملاً روشن و عریان بود و با حق مخلوط نمی‏شد كه برای طالب حق چیزی مخفی نمی‏ماند و از باطل بیزاری می‏جست و دیگر كسی فریب نمی‏خورد. آن‏هایی كه می‏خواهند فتنه كنند و احكام جدید ابداع كنند، حق و باطل را با هم می‌آمیزند و برای افكار باطلشان ‏پوششی از حق به كار می‏گیرند. این‏ها همانند كسانی هستند كه چند شاخه گل از بوستان می‏چینند و چند شاخه زهرآگین و مضر نیز با آن مخلوط می‏كنند. این جاست كه شیطان بر یاران خود تسلط پیدا می‏كند و زمینه‏ای فراهم می‏شود تا شیطان مردم زیادی را گمراه كند و باطل‏هایی را در لباس حق جلوه‏گر سازد و به خورد مردم دهد. این جا مردم خیال می‏كنند دنبال حق رفته‏اند و غافلند از این كه زیر پوشش حق، باطل‏هایی آنان را اسیر كرده است.
پس آغاز فتنه از این جا شروع می‏شود كه چند نفر كه طبعاً در جامعه برجستگی دارند، هوش بیشتری دارند و موقعیت اجتماعی بهتری دارند، به دنبال هواهای نفسانی خود، احكام جدیدی را به اسم دین جعل می‏كنند، چیزهایی را كه حرام است، حلال نشان می‏دهند و كارهایی كه واجب است، چون به ضرر آن‏ها تمام می‏شود، غیر لازم معرفی می‏كنند. این‏ها حق و باطل را ممزوج می‏كنند و پوششی از حق روی سخنان خود می‏گذارند تا مردم را گول بزنند، معجون زهرآگینی را با لایه‏ای از شیرینی لعاب می‏دهند تا وقتی به دهان دیگران می‏گذارند، آن‏ها طعم خوشی احساس كنند. آن وقت است كه مردم فریب می‏خورند.
خداوند متعال می‏فرماید: «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلی‏؛ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرورا»2؛ ما مقدر كردیم كه همیشه در مقابل انبیا و داعیان حقیقت شیاطینی وجود داشته باشند كه در مقابل انبیا سخنان زیبا و فریبنده را مطرح كنند تا دیگران را بفریبند. این سنّت الهی است و فكر نكنید كه این روال پایان خواهد پذیرفت و شیاطین دست از شیطنتشان برخواهند داشت. ابزار كار این‏ها نیز حرف‏های قشنگ با محتوای باطل و كُشنده است. اگر كار این‏ها بگیرد بسیاری از مردم فریب می‏خورند، چون تشخیص حق و باطل كار آسانی نیست. اگر شما بخواهید طلای ناب را از طلای قلابی بازشناسید باید به زرشناس مراجعه كنید تا آن را محك بزند و بگوید عیار آن چه قدر است و آیا طلا خالص هست یا خالص نیست. زرشناس ابزاری دارد كه طلا را محك می‏زند. پس باید به متخصص و خبره رجوع كرد. این جا خبره با كتاب خدا سخن را محك می‏زند. حضرت می‌فرماید: «إِذا الْتَبَسَتْ عَلَیْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعَ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْكُم بِالْقُرآن»3؛ اگر فتنه‏ها شما را فرا گرفت و شما احساس كردید كه در یك شب ظلمانی قرار گرفته‏اید و نمی‏توانید حق و باطل را تشخیص دهید به قرآن مراجعه كنید. در این تاریكی‏ها، نوری كه می‏درخشد و شما را نجات می‏دهد، قرآن است، البته در سایه قرآن، موقعیت عترت و اهل بیت پیامبرصلی الله وعلیه وآله هم ثابت می‏شود: «وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوه»؛ «وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُون»4؛ پس‏؛ اصل در این جا قرآن است و در سایه آن باید سنت اهل بیت را بشناسیم تا محك خوبی برای حق و باطل داشته باشیم.
آن چه مایه تأسف است این است كه كسانی با افتخار به ما می‏گویند: شماها فقط به همان احكام قدیمی چسبیده‏اید و كهنه پرست هستید. زمان ما احكام نو می‏خواهد و حرف‏های قدیمی دیگر به درد ما نمی‏خورد.
یادم هست در تركیه كنفرانسی برگزار شد و یكی از این نواندیشان و نوپردازهای مصری سخنرانی كرد و خیلی با آب و تاب گفت: فرهنگ اسلامی ما به كهنه پرستی مبتلا شده است. ما حدیث نو می‏خواهیم، فقه نو می‏خواهیم و.... همین طور سخن خود را ادامه داد به گونه‏ای كه من دیگر نتوانستم تحمل كنم و بلند شدم و گفتم: آقا، یك باره بگو ما دین نو و پیامبر نو می‏خواهیم!
قرآن بدعت گذاری میان مسلمانان را پیش بینی كرده و فرموده است: «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَة»5؛ فتنه جویان دنبال آیات‏؛ متشابه می‏روند تا بتوانند باطل را با پوشش حق ارایه كنند. آیات محكم برای مقصد و مقصود آنان مفید نیست. آن‏ها می‏خواهند آیات را آن جور كه دلشان می‏خواهد تفسیر كنند تا مردم گمراه شوند. نه تنها قرآن این نكته را پیش بینی كرده كه پیامبر اكرم‏صلی الله وعلیه وآله نیز به امیر المؤمنین علی‏علیه‏السلام همین نكته را گوشزد كرده و فرموده است: «یَا عَلِیُّ إِنَّ الْقَوْمَ سَیُفْتَنُونَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ یَمُنُّونَ بِدِینِهِمْ عَلَی رَبِّهِمْ وَ یَتَمَنَّوْنَ رَحْمَتَهُ وَ یَأْمَنُونَ سَطْوَتَه»6؛ مردم بعد از وفات من مورد فتنه واقع‏؛ می‏شوند. بعضی از آن‏ها حرفشان این است كه ما به رحمت خدا امیدوار هستیم و آرزو داریم خدا ما را مشمول رحمتش قرار دهد. این‏ها به رجاء كاذب دل بسته و از عذاب و عقوبت خدا خود را ایمن می‏بینند. «یَسْتَحِلُّونَ حَرَامَهُ بِالشُّبُهَاتِ الْكَاذِبَة»7؛ اینان حرام‏های خدا را با یك شبهه دروغین حلال‏؛ می‏شمارند و برای آن راه حلال درست می‏كنند. «یَسْتَحِلُّونَ السُّحْتَ بِالْهَدِیَّةِ وَ الرِّبَا بِالْبَیْع»8؛ رشوه را با عنوان هدیه و ربا را با عنوان بیع حلال می‏شمارند. پس مصداق فتنه انحراف در عقاید و احكام است كه آغازش از بدعت گذاری است و عامل بدعت گذاری هوای نفس است.


1. نهج‏البلاغه، خطبه 50.

2. انعام، 112.

3. وسائل، ج‏6، ص 171.

4. حشر، 7.

5. آل عمران، 7.

6. بحار، ج 32، ص 241.

7. وسائل، ج 18، ص‏163.

8. همان.