اینگونه نیست که با تحصیل شناخت صحیح و التزام به آن، کار به پایان برسد. تاریخ نشان داده است که کسانی در مرحلهای از زندگی خویش اهل ایمان بوده، از ایمان خود هم بهرههای خوبی برده، خدا هم به آنها عنایاتی داشته است، اما در مراحل بعد، ایمانشان را از دست دادهاند. بنابر این آنگاه انسان به منزل خواهد رسید که در این مسیر، اهل استقامت باشد؛ إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا.
میگویند اصلا ما برای آزادی و توسعه پایدار کشور انقلاب کردیم و میخواهیم ترقی کنیم. ترقی هم به این است که مثل یکی از کشورهای کافر دنیا شویم؛ اصلا کاری با اسلام و دین نداریم، و پسوند اسلامی هم تشریفاتی است! درحالی که اسلامی بودن نظام و اخلاق، یک عنوان تشریفاتی نیست، بلکه برای این است که ماهیت انقلاب و نظام ما را نشان دهد. نتیجه حرف کسانی که ولایت فقیه را صرفا به عنوان بخشی از قانون اساسی قبول دارند این است که اولاً اصل قانون اساسی است، و نه اسلام. نتیجه دوم آن این است که مردم حق دارند اصل ولایت فقیه را از قانون اساسی حذف کنند، و وقتی مردم این کار را کردند،از اعتبار میافتد! درحالی که امام میفرمود: ولایتفقیه شعاع ولایت الله است. این منصب جعلی و قراردادی نیست که با وضع و رأی ما بیاید یا برود. خدا آن را تعیین کرده است و وظیفه شرعی ماست که در جایی که جای اعمال نظر ولی فقیه است از او اطاعت کنیم.
خداوند فرعون زمان ما را از بین برد، ولی ما در معرض امتحانی سختتر از امتحان زمان پهلوی هستیم زیرا هر چه انسان رشد کند، هر چه نعمتهای خدا برایش بیشتر باشد، امتحاناتش سختتر خواهد بود. ثُمَّ جَعَلْنَاكُمْ خَلاَئِفَ فِی الأَرْضِ مِن بَعْدِهِم لِنَنظُرَ كَیْفَ تَعْمَلُونَ؛ شما را جانشین پهلویها کردیم تا ببینیم شما با دین خدا، احکام خدا و خلق خدا چه میکنید. آیا وظیفهتان را درست میشناسید؟ آیا به دنبال آن میروید که یاد بگیرید و عمل کنید یا خودتان را به نشنیدن میزنید و هر چه خودتان دوست دارید، مطرح میکنید؟! آیا شما هم آن بخش از دین را میگیرید که با ذوق و سلیقهتان وفق میدهد و آنهای دیگر را به فراموشی میسپارید؟! سنت الهی امتحان استثناناپذیر است، و از هیچ فرد و هیچ قومی برداشته نخواهد شد.
درسهایاخلاق سالتحصیلی95-96؛ جلسه پانزدهم: توکل بر خدا و پایداری بر حق؛ رمز پیروزی
آنچه در گذشته درباره اشخاص حقیقی تحقق پیدا میکرد، امروزه در قالب شخصیتهای حقوقی و سیاسی تحقق مییابد. امروز در عالم، دولتی داریم که مثل فرعون آن زمان است. آن فرعون نسبت به اشخاص مستکبر بود، و آمریکا دولتی است که نسبت به دولتهای دیگر استکبار میورزد؛ میگوید من کدخدای عالم هستم و همه باید مطیع من باشند. باید این درس را بگیریم و بدانیم همانطور که خداوند با فرعون آنگونه رفتار کرد، ما نیز اگر شرایط را فراهم و از خداوند اطاعت کنیم، خداوند با این فرعون هم همان کار را خواهد کرد.
درسهایاخلاق سالتحصیلی95-96؛ جلسه سیزدهم: عوامل فسادهای اجتماعی
همانگونه که فرعون با آن قدرتش، در مقابل اراده خدا کاری از پیش نبرد، امثال فرعون نیز محکوم به شکستاند. اگر باز هم فرعونی در عالم باشد، خدا همین اراده را دربارهاش دارد. سنتهای الهی در همه جا ساری و جاری است. متأسفانه این درس را ما کم میگیریم؛ گاهی انسان از خیلی چیزهای پست هم میترسد، اما از عظمت خدا باکی ندارد. خدا میخواهد نشان دهد که حتی در چنین حالی نباید ناامید شد.! اوست که قدرتش نامتناهی است و هیچ قید و شرطی ندارد. مؤمن هیچ گاه در مقام انجام وظیفه احساس ناتوانی نمیکند. هیچگاه تنبلی نمیکند و نمیگوید این کار ناشدنی است. خدا همان خداست؛ ما باید بندههای خوبی باشیم.
درسهایاخلاق سالتحصیلی95-96؛ جلسه دوازدهم: نقش امدادهای الهی در هدایت و موفقیت مؤمنان
ما وقتی با فسادهای اجتماعی روبهرو میشویم ابتدا باید ببینیم ریشه این فساد از کجاست. عامل عمده این حالت تقلید و تبعیت کورکورانه است که در اکثر جوامعی که پیشرفت نکردهاند وجود دارد و کمابیش در جوامع ما نیز هست. این عامل از عوامل روانشناختی اجتماعی است، و براساس آن وقتی جمعیتی با کسانی روبهرو میشوند که امتیازاتی دارند، بیدلیل میخواهند شبیه آنها شوند. برای مبارزه با این عامل فساد باید سعی کنیم سطح فکر و عقل مردم بالا برود و عادت کنند که وقتی میخواهند دست به کاری ببرند، ابتدا به نتیجهاش بیاندیشند و آثار و عواقب آن را حساب کنند. تبعیت در جایی صحیح است که انسان بداند آن کسی که از او تبعیت میکند، شخص حکیمی است و رفتار صحیحی دارد، اما اگر جامعهای امتیازاتی مثل صنعت، تکنیک، علم و پیشرفت دارند، خب از این امتیازاتشان یاد بگیرید؛ اگر صفت خوبی دارند، اگر پیشرفت علمی هم حتی در امور مادی دارند، آنها را یاد بگیرید؛ اما چرا از رفتارهای دیگرشان پیروی میکنید که ربطی به این امتیازات ندارد؟
درسهایاخلاق سالتحصیلی95-96؛ جلسه پانزدهم: ریشهیابی فسادهای اجتماعی
حضرت امیر خطاب به کوفیان میفرماید: دلیل اینکه آنها پیروز میشوند، این نیست که حق با آنهاست، بلکه به خاطر آن است که آنها برای اجرای حکم باطل حاکمشان سرعت به خرج میدهند، اما شما نسبت به حق امامتان کوتاهی میکنید. امام شما امام حق است و به حق دعوت میکند، اما شما کندی میکنید و به سخنانش گوش نمیدهید. او باطل است و آنها را به جهنم دعوت میکند، ولی آنها تمام قدرت و توان خودشان را در اختیار او میگذارند. روشن است که مزد کارشان را میگیرند و پیروز خواهند شد.
میگویند اصلا ما برای آزادی و توسعه پایدار کشور انقلاب کردیم و میخواهیم ترقی کنیم. ترقی هم به این است که مثل یکی از کشورهای کافر دنیا شویم؛ اصلا کاری با اسلام و دین نداریم، و پسوند اسلامی هم تشریفاتی است! درحالی که اسلامی بودن نظام و اخلاق، یک عنوان تشریفاتی نیست، بلکه برای این است که ماهیت انقلاب و نظام ما را نشان دهد. نتیجه حرف کسانی که ولایت فقیه را صرفا به عنوان بخشی از قانون اساسی قبول دارند این است که اولاً اصل قانون اساسی است، و نه اسلام. نتیجه دوم آن این است که مردم حق دارند اصل ولایت فقیه را از قانون اساسی حذف کنند، و وقتی مردم این کار را کردند،از اعتبار میافتد! درحالی که امام میفرمود: ولایتفقیه شعاع ولایت الله است. این منصب جعلی و قراردادی نیست که با وضع و رأی ما بیاید یا برود. خدا آن را تعیین کرده است و وظیفه شرعی ماست که در جایی که جای اعمال نظر ولی فقیه است از او اطاعت کنیم..
میل به کمال نهایی بالذات فطری است و خداوند همه چیز را برای آن قرار داده تا به آن برسیم، که در فرهنگ دینی نامش قرب خداست. ما همه چیز را باید با آن بسنجیم. برتریهایی که در ثروت، کمالات مادی، علم، صنعت، تجارت، هنر و... وجود دارد، همه در صورتی مطلوب است که وجود آنها به رسیدن به آن مطلوب نهایی کمک کنند؛ اگر مانع بودند، میشوند نامطلوب، و اگر بیاثر بودند خنثی خواهند بود. در منطق دین، ارزش برای کاری است که بتواند به انسان برای رسیدن به آن کمال نهایی و قرب به خدا کمک کند.
درسهایاخلاق سالتحصیلی95-96؛ جلسه ششم: برتری و برتریطلبی
مَثَلَ الدُّنْیَا مَثَلُ الْحَیَّةِ مَسُّهَا لَیِّنٌ وَ فِی جَوْفِهَا السَّمُّ الْقَاتِلُ یَحْذَرُهَا الرِّجَالُ ذَوُو الْعُقُولِ وَ یَهْوِی إِلَیْهَا الصِّبْیَانُ بِأَیْدِیهِمْ؛ دنیا مثل مار است که ظاهرش نرم و فریبنده، و در باطنش زهری کشنده است. آنهایی که مار را میشناسند میدانند حیوان خطرناکی است از آن فرار میکنند اما بچهها که نمیدانند میروند با آن بازی میکنند. یعنی کسانی که خیلی به دنیا مشغول میشوند بچههایی هستند که نمیدانند دنیا چیست. خیال میکنند چیز خیلی ارزندهای است و خیلی ارزش دارد، اما آنهایی که عاقلند میفهمند که این ظاهرش است و در درونش سم کشنده است.
درسهای اخلاق سال تحصیلی 94-95؛ جلسه سیوسوم؛ دنیا شبیه چیست؟
پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله: النَّارُ لِمَنْ رَكِبَ مُحَرَّماً وَالْجَنَّةُ لِمَنْ تَرَكَ الْحَلَالَ، فَعَلَیْكَ بِالزُّهْدِ فَإِنَّ ذَلِكَ مِمَّا یُبَاهِی اللَّهُ بِهِ الْمَلَائِكَةَ؛ اگر در حلال دنیا زهد داشته باشی، و نسبت به آن بیرغبت باشی، خداوند به وجود تو بر ملائکه مباهات میکند. یعنی به فرشتگان میفرماید: بنده مرا ببینید! من چیزی را برایش حلال کردهام، اما به خاطر اینکه من آن را دوست ندارم، او هم آن را دوست ندارد و دنبالش نمیرود. وَبِهِ یُقْبِلُ اللَّهُ عَلَیْكَ بِوَجْهِهِ وَیُصَلِّی عَلَیْكَ الْجَبَّار؛ خدا بهخاطر زهد با نظر لطف به تو اقبال و توجه میکند و بر تو درود میفرستد.
درسهای اخلاق سال تحصیلی 94-95؛ جلسه سیونهم؛ زهد؛ کلید همه خوبیها