امام حسین(ع) آنچنان ارزشی برای دین قائل بود كه کسی مثل فرزند برومندش، علی اكبر و برادر بزرگوارش اباالفضل العباس(ع) را در راه آن فدا کرد؛ شخصیتهایی بینظیر، با كمال و فاضلی که بعد از ائمه معصومین ـصلواتالله علیهم اجمعینـ همتایی برایشان نمیتوان یافت. این فداکاری، یعنی کسی حاضر باشد چنان بزرگوارانی را پیش چشمش به نامردمی و ناجوانمردی به شهادت برسانند! برای این است که سیدالشهداء(ع) ارزش واقعی دین را میداند...
شیطان آرام آرام انسان را میکشاند؛ بسیار اتفاق افتاده است که کسانی با نیت خیر و برای ثواب آخرت وارد کاری شدهاند، هیچ قصد دیگری هم نداشتهاند، ریا و تظاهری نیز در کار نبوده است، اما کمکم چیزهای دیگر هم وارد شده است. مثلا در جلسه وارد میشود و مردم به خاطر بزرگواری خودشان به او احترام میکنند. کمکم از اینکه دیگران به او احترام بگذارند و دستش را ببوسند، خوشش میآید. دفعه بعد کمی خودش را بیشتر میگیرد و میگوید: بالاخره من یک چیزی هستم که دیگران به من احترام میگذارند و اگر به او احترام نگذارند ناراحت میشود. گاهی کسی میآید و ابتدا با هزار التماس و خواهش هدیهای به او میدهد، اما وقتی هدیه را باز میکند، میبیند گرفتن هدیه نیز بد نیست و کاری میکند که دفعه بعد این هدیه بیشتر شود.
شرح دعای مکارم الاخلاق؛ درسهای اخلاق سال تحصیلی 1397-1398؛ جلسه هشتم
خداوند عالم را آفرید تا عالیترین مرتبه رحمت الهی تحقق پیدا کند. برای اینکه انسان این رحمت را دریافت کند، باید عبادت اختیاری انجام دهد. خداوند انسان را آفرید تا او را امتحان کند، او را امتحان میکند تا عبادت اختیاری را انتخاب کند، و عبادت اختیاری را انتخاب کند تا به عالیترین رحمت الهی نائل شود. بنابراین درباره اهدافی که ابتدا تصور میشد که با هم تفاوت دارند و قابل جمع نیستند، میتوانیم بگوییم که آنها سلسله اهدافی هستند که هرکدام مقدمه برای هدف دیگری است.
خداوند انسان را خلق کرد که بالاترین و ارزشمندترین رحمتها را به او بدهد، و راه کسب این رحمت نیز این است که انسان با اختیار خودش کسب لیاقت کند. کسب لیاقت نیز با اطاعت خداست. برای اینکه ما ظرفیت آن رحمت را پیدا کنیم، باید مسیر اختیارمان مطابق با امر و نهی الهی باشد. امر و نهی الهی نیز برای همین بوده است؛ او به انسان میگوید این کار را بکن و آن کار را نکن، تا انسان لیاقت آن رحمت را پیدا کند؛ نه با عبادت ما چیزی به خدا اضافه میشود، و نه با معصیت ما چیزی از او کم میشود.
شرح دعای مکارم الاخلاق؛ درسهای اخلاق سال تحصیلی 1397-1398؛ جلسه نهم
خداوند به خاطر رحمتی که نسبت به بندگان دارد، غیر از اینکه به او قدرت انتخاب صحیح داده است، کمکی هم برای او قرار داده و گفته است اگر از من نیز بخواهید کمکتان میکنم. این دعاهایی که این همه به ما درباره آنها تأکید شده است، وسیلهای برای استفاده از این کمک الهی است.
جلسه دهم درس اخلاق؛ مقدمات و اسباب کسب فضایل را هم از خدا بخواهیم
گاهی قصاص، نهی از منکر میشود و رجحان پیدا میکند و حتی شبیه واجب میشود، و گاهی گذشت باعث هدایت طرف مقابل میشود؛ در این صورت گذشت رجحان پیدا میکند. گاهی این گذشت باعث میشود که این ظالم متنبه شود، خجالت بکشد و وسیله اصلاح او میشود. حتی گاهی این گذشت باعث اصلاح او نمیشود، اما از آنجا که شما با گذشت، با نفس خودتان مبارزه کردهاید، برای شما یک جهاد به شمار میرود. تشخیص این حالات خود یک مجاهده و ریاضت است و فرصتی است برای ترقی انسان تا رفتاری را انتخاب کند که باعث ترقی معنوی و قرب بیشترش نزد خدا شود.
از دیدگاه اسلام خوبی بعضی از اعمال، فقط به این نیست که نتیجه آن بدون واسطه به خود انسان برگردد؛ بلکه ممکن است خوبی یک کار به خاطر این باشد که نتیجهاش عاید دیگران میشود، و از این جهت که او واسطه رسیدن آن کمال به دیگران شده است، خودش نیز بهرهمند میشود. وگرنه، ممکن است کسانی باشند که مثلا برای گسترش عدالت تلاش کنند، اما در این راه، خودشان مورد سختترین ظلمها واقع شوند.
بزرگترین، شایستهترین و مقربترین بندگان خدا بیش از همه تذلل و تضرع داشتند، و در دعاها و سجدههایشان خود را گمراهترین گمراهان و کمترین افراد معرفی میکردند. وقتی انسان کار بد خودش را کم ببیند، گناه را کوچک میشمارد و آن را تکرار میکند. تکرار گناه باعث میشود که به گناه عادت کند و از عبادتها محروم شود. در این صورت باز همان حالت تضرع و ابتهال در مناجات و دعا و عبادت را از دست میدهد.
به بهانه همراهی با جماعت نمیتوان از بدعتگزاران تبعیت کرد و مثل آنها شد. در اعتقاد و عمل، تا انسان مزاحم اقوایی پیدا نکند باید به وظیفه خودش عمل کند؛ البته در شرایطی که انسان با دشمن مشترکی مواجه است که بهتنهایی از او شکست میخورد، لزوم جماعت معنا دارد. همیشه اهل حق، دشمنی ابلیس و اتباع ابلیس را دارند و همیشه باید سعی کنند بیجهت ایجاد اختلاف نکنند. نباید بیجهت در ملأ عام به کسانیکه مورد احترام دیگران هستند، فحش داد. چه مصلحتی دارد که شما در تلویزیون به کسانی که مورد احترام عدهای از مسلمانها هستند، فحش بدهید؟! اگر میخواهی کسی را هدایت کنی، کار مثبت انجام بده و راه اهلبیت و راه صحیح را اثبات کن!
خطرهایی که شیطان برای هر انسانی فراهم میکند، به دو دسته تقسیم میشود؛ یک دسته خطرهایی است که به صورت مستقیم در قلب انسان ایجاد میکند و نیازی به کار خارجی و مقدمات بیرونی ندارد؛ دسته دیگر کارهایی است که از دل شروع میشود ولی به رفتارهای بیرونی نیز میانجامد؛ به تعبیر دیگر وسوسههای نفسانی مقدمه برای رفتارهای خارجی است. این مسئله همانگونه که برای هر فرد مطرح است برای جامعه اسلامی نیز مطرح میشود.
مرز ایمان این است که انسان فقط خدای متعال یگانه را عبادت کند. عبادت به این معناست که انسان خودش را بنده خدا بداند و کاری کند که خدا خوشش بیاید. این است که مؤمن از خداوند درخواست میکند که خدایا! من میخواهم کاری کنم که تو دوست داری و رضای تو در آن است. در این راه نیازمند شرایط و امکاناتی هستم که باید برایم فراهم شود؛ برای اینکه در این راه موفق شوم به کمک خداوند احتیاج دارم. مؤمن فقط از خداوند کمک میخواهد و از دیگران کمک نمیخواهد، مگر کمکخواستنی که جنبه تکلیف داشته باشد و وظیفه باشد. در همانجا نیز هیچگاه نباید به کمک غیر خدا اتکا داشته باشد.