درس یازدهم: توحید افعالی و اصل علیت

 

درس یازدهم

توحید افعالی و اصل علیت

 

 

 

چهره‎هایی از اصل علیت در قرآن

علیت مادی

علیت فرشتگان

علیت شیطان

علیت انسان

 

 

 

 

انتظار می‎رود دانش‌پژوه پس از فراگیری این درس بتواند:

1. دیدگاه قرآن درباره جریان اصل علیت درمیان پدیده‎های عالم را تبیین كند؛

2. نمونه‎هایی از علیت‌های شناخته‌شده و ناشناخته را از دیدگاه قرآن ارائه كند.

 

 

 

 

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِینٍ * ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَّكینٍ * ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَك اللَّهُ أحْسَنُ الْخَالِقِین (مؤمنون:‌12ـ14)؛ «و به‌یقین، انسان را از عصاره‌ای از گل آفریدیم و سپس او را نطفه‌ای در جایگاهی استوار قرار دادیم؛ آن‌گاه نطفه را عَلَقه (خون بسته) ساختیم و آن علقه را مضغه (پاره‌ای از گوشت) گردانیدیم و آن‌گاه مضغه را استخوان‌هایی ساختیم؛ سپس استخوان‌ها را با گوشت پوشانیدیم؛ آن‌گاه [جنین را] آفرینشی دیگر پدید آوردیم؛ پس آفرین بر خدا كه بهترین آفرینندگان است».

در بحث پیشین بیان شد كه تحقق و دوام همه پدیده‌های هستی، به خداوند و ارادة او وابسته است و هیچ موجودی در هیچ زمان و مكانی و در هیچ جهتی از جهات، از خدا بی‎نیاز نیست. در اینجا ممكن است این پرسش مطرح شود كه آیا توحید افعالی با چنین گستردگی ـ كه تمـام پدیده‌ها را با تمام ابعـاد و شئون در‌برمی‌گیرد ـ مستلـزم آن نیست كه هیچ عامل و علت دیگری، در پیدایش چیزی مؤثر نباشد؛ زیرا معنای توحید افعالی با این گستردگی، جز این نیست كه هر كاری را خدا انجام می‎دهد و مؤثر حقیقی اوست

و لازمة این تأثیر، نفی مؤثریت و علیت از هر عامل دیگر است. پیش از پرداختن به این مسئله، توضیحی درباره مفهوم علت و اصل علیت می‌دهیم.

مفهوم علت

واژه علت در كاربردهای گوناگون، معانی مختلفی دارد. علت در مفهوم عرفی آن، معمولاً به‌معنای هدف و مقصد فاعل است؛(1) مثلاً وقتی می‎گویند: علت انجام این كار چه بود. یعنی انگیزه و هدف انجام آن چه بود؟ اما علت در اصطلاح فلسفی، یك مفهوم عام و یك مفهوم خاص دارد. علت به‌معنای عام، به چیزی گفته می‎شود كه تحقق چیز دیگر، به‌گونه‌ای بر آن توقف دارد و به آن وابسته است؛ هرچه می‎خواهد باشد و هر‌گونه توقفی كه می‎خواهد داشته باشد. برای نمونه، نوشته شدن یك نامه، به عوامل متعددی همچون وجود یك نویسنده، اندیشه، ارادة نوشتن، انقباض عضلات دست، حركت انگشتان و وجود كاغذ و قلم بستگی دارد. به هر‌یك از اینها در اصطلاح عام فلسفی، علت گفته می‎شود. علت به‌معنای خاص، تنها به فاعل یا علت فاعلی(2) (ایجادكنندة فعل) گفته می‌شود.(3) در مثال قبل، هر‌چند نوشتن، افزون بر وجود نویسنده، به قلم، كاغذ و امور دیگر نیاز دارد، ولی در این اصطلاح، علت، تنها بر نویسنده اطلاق می‎شود و امور دیگر، سبب، مقتضی، شرط و مُعِدّ به‌شمار می‌آیند.(4) بنابراین، علت‌


1. به این مفهوم در اصطلاح فلسفی، علت غایی می‌گویند.

2. فاعل یا علت فاعلی، خود دارای كاربردهای متفاوت است. منظور از علت فاعلی درمیان پدیده‌های طبیعی، منشأ حركت‌ها و دگرگونی‌های اجسام است و منظور از آن در مجردات، موجودی است كه معلول را پدید می‌آورد یا همان علت هستی‌بخش است. بنابر حكمت متعالیه، علت هستی‌بخش حقیقی و استقلالی تمام موجودات، ذات مقدس الهی است (ر.ك: محمدتقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج2، ص20ـ21 و90ـ91).

3. درباره اصطلاح عام و خاص علت، ر.ك: مرتضی مطهری، مجموعه‌آثار، ج6 (اصول فلسفه و روش رئالیسم)، ج3، پاورقی «د»، ذیل مقالة هشتم، ص585؛ و محمد‌تقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج2، ص14ـ15.

4. درباره تعریف هر‌یك از این اصطلاحات، ر.ك: محمد‌تقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج2، درس سی‌و‌یكم.

به‌معنای خاص آن، تنها یكی از اقسام علت به‌معنای عام آن است و رابطه این‌دو، عام و خاص مطلق است.

مراد از اصل علیت(1)

مراد از اصل یا قانون علیت این است كه هر پدیده، نیاز به علت به‌معنای عام یا خاص (پدیدآورنده) دارد.

اكنون با توجه به معانی علت و علیت، به پرسش پیشین بازمی‌گردیم. آیا پذیرش احاطة افعال الهی بر تمام ابعاد و شئون هستی، مستلزم این است كه جز ارادة خداوند، هیچ علت دیگری را در پدیده‌های جهان، مؤثر ندانیم و جریان اصل علیت را درمیان پدیده‌های عالم انكار كنیم؟(2) دیدگاه قرآن دراین‌باره چیست؟

پاسخ آنكه اگر علت در اصل علیت، به‌معنای فاعل و ایجاد‌كننده (معنای خاص) باشد، این اصل نه‌تنها مورد پذیرش قرآن است، بلكه توحید افعالی(3) و برخی براهین وجود خدا(4) نیز بر اصل علیت به همین معنا استوارند. اما اگر علت را به‌معنای عام، یعنی هر‌چه در پیدایش پدیده‌ای مؤثر است (اعم از مقتضی، سبب، شرایط و معدّات) در‌نظر بگیریم، پاسخ آن است كه قرآن نه‌تنها مواردی از علیت را كه ما می‎شناسیم‌


1. علیت به‌معنای علت بودن، مصدر جعلی از علت است، این مفهوم از سنجش رابطه میان علت و معلول انتزاع می‌شود.

2. حتی اگر كسی تنها علیت مؤثر در پدیده‌های جهان را ارادة الهی بداند و معتقد باشد كه چیزهای دیگر هیچ تأثیری در عالـم ندارند ـ چنان‌كه به اشاعـره نسبت داده شـده اسـت ـ پذیرش این دیدگاه افراطی نیز به‌منزلة نفی كلی قانون علیت نیست؛ زیرا این دیدگاه نیز بر وجود علت برای تمام پدیده‌های عالم تكیه دارد؛ اما علت مستقیم و بی‌واسطة تمام پدیده‌ها را خداوند می‌داند.

3. وقتی می‎گوییم: خدا فاعل حقیقی و ایجاد‌كنندة استقلالی همه افعال و پدیده‌هاست (مفاد توحید افعالی)، بدین معناست كه خدا را علت همه پدیده‌ها دانسته‌ایم.

4. ازجمله، برهان معروفی كه برای وجود خدا به‌منزلة علت‎العلل مطرح می‎شود، مبتنی‌بر پذیرفتن اصل علیت به همین معنا‌ست (ر.ك: محمدتقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج2، ص367ـ371).

پذیرفته، بلكه مصادیق دیگری را نیز نام برده است كه ما با آنها آشنا نیستیم و اگر بیان قرآن نبود، به آن دست نمی‌یافتیم. در‌حقیقت، اصل علیت به گسترده‌ترین شكل، مورد پذیرش قرآن است.

نمونه‌های علیت در قرآن

در اینجا به ذكر نمونه‌هایی از مصادیق اصل علیت در قرآن می‌پردازیم.

الف) علیت مادی

مراد از علت مادی در اصطلاح فلسفی، ماده اولیة پدیده‌های طبیعی است كه زمینه پیدایش آنها را تشكیل می‌دهد و درضمنِ آنها باقی می‌ماند(1) و منظور از علیت مادی در این اصطلاح، این است كه پدیده‌های این جهان معمولا(2) از تبدیل پدیده‌های دیگر به وجود می‌آیند؛ مثلاً خاك از فرسایش سنگ براثر باد و باران و آفتاب به وجود می‌آید. مواد خاك جذب گیاه می‌شوند و پس از فعل‌وانفعالاتی، جزئی از گیاه را تشكیل می‌دهند. حیوانات از گیاهان تغذیه می‌كنند و مقداری از آن، جذب بدن حیوانات می‎شود. اجزا و عناصر بدن ما نیز با تغذیه از همین مواد موجود در گیاهان و حیوانات تشكیل می‎شود. در این تبدیل‌ها، در‌‌واقع بخشی از شیء قبلی در شكل تازه موجود‌


1. فیلسوفان در یك تقسیم معروف بر‌اساس استقرا، علت را به چهار قسم علت مادی، علت صوری، علت فاعلی و علت غایی تقسیم می‌كنند. علت مادی، ماده‌ای است كه زمینه پیدایش معلول را تشكیل می‌دهد و درضمنِ معلول باقی می‌ماند؛ مانند: عناصر تشكیل‌دهندة گیاه. علت صوری، صورت و فعلیتی است كه در ماده پدید می‌آید و منشأ آثار جدید می‌شود؛ مانند: صورت نباتی. علت فاعلی، عامل پدید‌آورندة صورت جدید در ماده است و علت غایی، چنان‌كه پیش‌تر بیان شد، انگیزة انجام كار است (ر.ك: محمد‌تقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج2، ص20). در متن، نمونه‌هایی از علت مادی و فاعلی پدیده‌های طبیعی در قرآن بیان شده است.

2. قید «معمولاً» به این دلیل آمده است كه تا همین اندازه، مسلم تلقی می‌شود؛ اما پذیرش عمومیت آن، بیش از این روشن نیست و نیاز به اثبات دارد.

است و گونه‌ای از اتحاد (این‌همانی) میان پدیدة قبلی و بعدی برقرار می‌شود؛ به‌گونه‌ای‌كه مثلاً می‌توانیم بگوییم: این گیاه همان چیزی است كه قبلاً به‌صورت خاك بود. به‌هر‌حال، به پدیدة قبلی ـ از آن جهت كه پدیدة بعدی متوقف بر آن است ـ علت مادی می‌گویند. قرآن كریم مكرر درباره پدیده‎های مادی می‌فرماید كه ما این پدیده‎ها را تبدیل به پدیده‌ای دیگر كردیم یا این پدیده را از فلان چیز آفریدیم. به نمونه‌های زیر توجه كنید:

ماده اولیة آسمان

قرآن درباره آسمان‌ها می‌فرماید: ثُمَّ اسْتَوَی إِلَی السَّمَاء وَهِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأرْضِ اِئْتِیَا فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِـی یَوْمَـیْن (فصلت:‌11ـ12)؛ «سپس [خداوند] به [آفرینش] آسمان پرداخت، در‌حالی‌كه دود بود؛ پس به آن و به زمین فرمود: فرمان‌بردار یا به‌اجبار بیایید. گفتند: فرمان‌بردار آمدیم. آن‌گاه آنها را در دو روز به قالب هفت آسمان درآورد». بنابر این آیه شریفه، ماده اولیة آسمان‌ها از‌نظر قرآن، پدیده‌ای به‌نام «دخان» است كه شاید بتوان آن را بر حالتی از ماده كه از آن به «گاز» تعبیر می‌شود، تطبیق داد.

ماده اولیة موجودات زنده

قرآن كریم درباره موجودات زنده می‌فرماید: وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كلَّ شَیْءٍ حَی (انبیاء:‌30)؛ «و هر‌چیز زنده‌ای را از آب قرار دادیم». می‌دانیم كه پیدایش همه موجودات زنده، اعم از گیاهان و جانوران به آب بستگی دارد و بخش عمدة بدن انسان و بسیاری از حیوانات (حدود هفتاد درصد) را آب تشكیل می‎دهد؛ بنابراین، می‌توانیم ماده اصلی پیكرة موجودات زنده را آب بدانیم.

ماده اولیة آفرینش انسان

قرآن كریم درباره ‏آ‏فرینش انسان می‌فرماید: وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِین (مؤمنون:‌12)؛ «به‌یقین انسان را از چكیده‌ای (فراورده‌ای) از گل آفریدیم». البته تعابیر دیگری نیز مانند تراب (خاك)، صلصال (گل خشك)، حمأ مسنون (گل سرشته) و نطفه درباره ماده اولیة آفرینش انسان در قرآن به‌كار رفته است كه برخی، ویژة مبدأ نزدیك یا دور آفرینش آدم ابوالبشر و برخی، مربوط به ماده اولیة آفرینش نسل انسان است. در بخش انسان‌شناسی، به‌تفصیل این آیات را بررسی خواهیم كرد.

ماده اولیة ‏آفرینش جن

گفتیم كه قرآن دایرة علیت و علت‌های شناخته‌شده را گسترش می‌دهد و گاهی علت چیزهایی را بیان می‎كند كه ما نمی‎بینیم و برای ما محسوس نیست و اگر قرآن نفرموده بود، از آن آگاهی نداشتیم. نمونة آن درباره آفرینش جن(1) و ماده اولیة آن است: وَالْجَآنَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ (حجر:‌27)؛ «و پیش از آن (انسان)، جن را از آتشی سوزان و بی‏دود آفریدیم».

ب) علیت فرشتگان

بالاتر از این علت‌های مادی، علت‌های فاعلی (عوامل پدیدآورنده)‌اند؛(2) آن‌هم با چهره‎هایی گوناگون كه برخی از آنها برای ما شناخته‌شده نیستند. مراد از علیت فاعلی، تأثیر برخی از موجودات در تكوین (پیدایش) پدیده‌های دیگر است. ازجملة فاعلیت‌ها‌


1. قرآن، جن را یك موجود حقیقی می‌داند كه مثل انسان از یك ماده قبلی آفریده شده است. حقیقت جن و كارهای او را در مبحث جهان‌شناسی بررسی خواهیم كرد.

2. این برتری، از جنبة نقش و میزان تأثیر آنها در پدید آمدن معلول است.

در قرآن، می‌توان از فاعلیت فرشتگان نام برد. اگر قرآن از فرشتگان سخن نمی‎گفت، ما به ‌وجود آنها پی نمی‎بردیم؛ چه رسد به اینكه چگونگی تأثیر آنها را در اشیا بفهمیم. قرآن كریم، فرشتگان را رسولان (فرستادگان) خداوند معرفی می‌كند: الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكةِ رُسُلًا... (فاطر:1)؛ «ستایش از آنِ خدایی است كه آفرینندة آسمان‌ها و زمین است؛ [خدایی كه] فرشتگان را فرستادگان قرار داده است». می‌توان كارهایی را كه خداوند بر عهدة فرشتگان گذاشته است، تحت دو عنوان كلی قرار داد. یكی رسالت تكوینی، كه واسطة تحقق یك پدیده قرار می‌گیرند و دیگری رسالت تشریعی، كه در رساندن پیام‌های الهی به پیامبران وساطت می‎كنند.(1)

نمونه‌ای از رسالت تكوینی فرشتگان، در این آیه بیان شده است: فَأرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیًّا (مریم:‌17)؛ «پس ما روح خود(2) را به‌سوی مریم فرستادیم؛ پس [این روح] در شكل انسانی بی‎عیب‌و‌نقص بر او ظاهر شد». حضرت مریم(علیها السلام) كه در غرفه‌ای مشغول عبادت بود،(3) از دیدن این فرشته وحشت كرد كه مبادا قصد سویی داشته باشد؛ از‌این‌رو، با دیدن این فرشته گفت: إِنِّی أعُوذُ بِالرَّحْمَن مِنك إِن كنتَ تَقِیًّا (مریم:18)؛ «من از تو به خدا پناه می‌برم، اگر خداترسی». فرشته در پاسخ گفت: إِنَّمَا أنَا رَسُولُ رَبِّك لِأهَبَ لَك غُلَامًا زَكیًّا (مریم:‌19)؛ «من فرستادة پروردگار تو‌ام تا به تو پسری پاكیزه عطا كنم». پس، فرشته به‌اذن الهی می‌تواند فرزند ببخشد و علت برای پیدایش انسانی در این جهان بشود.


1. درباره كارهای فرشتگان، به‌ویژه رسالت تشریعی آنها، در بخش جهان‌شناسی به‌تفصیل سخن خواهیم گفت.

2. یعنی روحی كه به‌دلیل فضیلت و برتری به ما انتساب دارد. مراد از روح در این آیه شریفه، فرشته‌ای عظیم و یا بر‌اساس برخی از روایات، آفریده‌ای برتر از فرشتگان است. درباره روایات این باب، ر.ك: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج13، ص212ـ213؛ محمدبن‌حسن‌بن‌فروخ الصفار، بصائر الدرجات، ص460ـ462، ح1ـ12؛ محمدبن‌مسعود سلمی سمرقندی عیاشی، تفسیر العیاشی، ج2، ص316ـ317، ح159ـ163.

3. در آن زمان‌ها رسم بود كه در اطراف بیت‌المقدس غرفه‎هایی درست می‌كردند و كسانی در آن غرفه‌ها به عبادت می‌پرداختند.

ج) علیت شیطان

همان‌گونه‌كه فرشتگان، در جهان تأثیر دارند، برای شیاطین نیز نوعی تأثیر بیان شده است و آن، ایجاد وسوسه در نفوس مردم برای كشاندن آنها به‌سوی باطل و گمراه كردن آنهاست. آیات متعددی بر این مطلب دلالت دارند؛ از‌جمله، این آیات: قُلْ أعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِك النَّاسِ * إِلَهِ النَّاسِ * مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاس * ِالَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاس (ناس:‌1ـ5)؛ «بگو: پناه می‏برم به پروردگار مردم، فرمانروای مردم، معبود مردم؛ از شر وسوسه‏گر نهانی كه در سینه‏های مردم وسوسه می‏كند».

د) علیت انسان

قرآن مصادیق مختلفی از علیت را در انسان بیان می‎كند. در اینجا برخی از آنها را ذكر می‏كنیم.

فاعلیت مؤمنان در عذاب مشركان

قَاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللّهُ بِأیْدِیكم... (توبه:‌14)؛ «با آنان بجنگید؛ خدا آنان را به‌دست شما عذاب می‎كند...». خداوند در این آیه در همان حال كه فرمان جنگ با مشركان را صادر می‎كند و عذاب مشركان را به‌خود نسبت می‎دهد (یُعَذِّبْهُمُ اللّه)، مؤمنان را نیز سبب عذاب ایشان می‎داند (بِأیْدِیكم). این همان فاعلیت طولی است كه ان‌شاء‌الله بعداً بیان خواهد شد.

تأثیر افعال انسان در برخی از تحریم‌ها

كارهای برخی از انسان‌ها، گاهی علت برای صدور و یا ابلاغ احكام خاص ازجانب خداوند می‎شوند. نمونة آن در این آیه بیان شده است: فَبِظُلْمٍ مِّنَ الَّذِینَ هَادُواْ حَرَّمْنَا

عَلَیْهِمْ طَیِّبَاتٍ أحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَن سَبِیلِ اللّهِ كثِیرًا وأخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُواْ عَنْهُ وأكلِهِمْ أمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ (نساء:‌160)؛ «پس به‌سبب ستمی كه از یهودیان سر زد و نیز به‌سبب‌آنكه [مردم را] بسیار از راه خدا بازداشتند، چیزهای پاكیزه‏ای را كه بر آنان حلال بود، حرام گردانیدیم». پس حتی كارهای انسان می‌تواند در قوانین الهی اثر بگذارد.

تأثیر افعال انسان در نزول نعمت‌های دنیوی

كارهای نیك انسان، از‌نظر قرآن در نزول بركات زمینی و آسمانی مؤثرند: وَلَوْ أنَّ أهْلَ الْقُرَی آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَكاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأرْضِ (اعراف:‌96)؛ «و اگر اهل شهرها و آبادی‌ها ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌كردند، بركات آسمان‌ها و زمین را بر آنان می‌گشودیم».

تأثیر افعال انسان در فسادها و بلایا

كارهای ناشایست انسان‌ها نیز در پدید آمدن فساد در زمین و دریا (وقوع زلزله، خشك‌سالی، بیماری‌های همه‌گیر، طغیان دریاها و رودخانه‌ها(1) و...) تأثیر می‌گذارد: ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كسَبَتْ أیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُون


1. در برخی از روایات، نباریدن باران پیامد مهم فزونی گناهان دانسته شده است و در برخی دیگر، هر بلا و فسادی پیامد گناهی خاص معرفی شده است: در روایتی از امام صادق(علیه السلام) ذیل همین آیه شریفه آمده است: حیاة دواب البحر بالمطر؛ فاذا كفت المطر ظهر الفساد فی البرّ والبحر: ذلك اذا كثرت الذنوب و‌المعاصی (علی‌بن‌ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج2، ص160؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج73، ص348، باب 137، روایت 40). در روایتی دیگر، پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) با استناد به همین آیه شریفه می‌فرماید: إذا ظهرت فی أمتی عشر خصال عاقبهم الله بعشر خصال قیل و‌ما هی یا رسول الله(صلى الله علیه وآله) قال: إذا قللوا الدعاء نزل البلاء و‌إذا تركوا الصدقات كثر الأمراض و‌إذا منعوا الزكاة هلكت المواشی و‌إذا جار السلطان منع القطر من السماء و‌إذا كثر فیهم الزناء كثر فیهم موت الفجأة و‌إذا كثر الربا كثرت الزلازل و‌إذا حكموا بخلاف ما أنزل الله تعالی سلط علیهم عدوهم و‌إذا نقضوا عهد الله ابتلاهم الله بالقتل و‌إذا طففوا الكیل أخذهم الله بالسنین ثم قرأ رسول الله ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ‌الْبَحْرِ بِما كسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ‏ (محمد‌بن‌محمد‌بن‌حیدر شعیری (تاج‌الدین شعیری)، جامع الاخبار، ص180).

(روم:‌41)؛ «در‌نتیجة كارهای مردم، فساد در خشكی و دریا پدیدار شده است تا [مردم سزای] برخی از آنچه كرده‌اند را بچشند؛ شاید بازگردند». اگر بیان قرآن نبود، این تأثیر مانند تأثیر كارهای خیر در نزول بركات، هیچ‌گاه برای ما قابل شناخت نبود؛ اكنون نیز حقیقت آن را درست نمی‌توانیم درك كنیم.(1)

تأثیر افعال انسان بر امور معنوی (هدایت)

یكی دیگر از مصادیق علیت، تأثیر افعال انسان در برخورداری از امور معنوی است؛ برای نمونه، از‌نظر قرآن كریم، بهره‌مندی از مرتبه‌ای از هدایت الهی در گرو ایمان و عمل صالح است؛ یعنی همین ایمان و عمل صالح، موجب نزول رحمت الهی و برخورداری انسان از نور هدایت خداوند می‎شود: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمَانِهِمْ (یونس:‌9)؛ «كسانی كه ایمان آورده و كارهای شایسته كرده‏اند، پروردگارشان به‌پاس ایمانشان، آنان را هدایت می‏كند».

نمونة دیگری از تأثیر كارهای انسان در هدایت، این آیه شریفه است: ... قَدْ جَاءكم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَكتَابٌ مُّبِینٌ * یَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ وَیُخْرِجُهُم مِّنِ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدِیهِمْ إِلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ (مائده:‌15ـ16)؛ «قطعاً برای شما ازجانب خدا نور و كتابی روشنگر آمده است؛ خدا هركه را از خشنودی او پیروی كند، به‌وسیلة آن [كتاب] به راه‏های سلامت رهنمون می‏شود و به توفیق خویش، آنان را از تاریكی‌ها به‌سوی روشنایی بیرون می‏برد و به راهی راست هدایتشان می‏كند».


1. البته تاحدودی می‌فهمیم كه برخی از كارهای بد و ناشایست موجب شیوع فساد می‌شود؛ مثلاً بی‌عدالتی زمامداران و بی‌توجهی آنها به مسئولیت‌های اساسی حاكمیت، به‌زودی جامعه را به فقر و تباهی می‌كشاند و فسادهای فراوانی درمیان عامة مردم پدید می‌آورد؛ اما اینكه چگونه به‌صورت قانونی كلی، هر كار بدی موجب پدید آمدن شری در خشكی یا دریا خواهد شد و پیامدهایی مانند سیل و خشك‌سالی در‌بر‌خواهد داشت، برای ما ناشناخته است.

البته تأثیر كارهای انسان بر هدایت او، به‌شكل طولی است. می‌توان گفت كه خداوند، انسان‌ها را به‌وسیلة قرآن هدایت می‌كند و شرط بهره‌مندی از هدایت الهی و نور قرآن و به‌تعبیری، عامل اساسی آن، پیروی از رضوان الهی، یعنی انجام كارهایی است كه موجب خشنودی خداوند می‎شود.

تأثیر افعال انسان در زندگی اخروی خود

یكی دیگر از موارد تأثیر افعال انسانی، رابطه بین كارهای او و پدیده‎های آخرت است. اگر بیان قرآن نبود، این تأثیر نیز برای ما هیچ‌گاه قابل شناخت نبود؛ اكنون نیز حقیقتش را درست نمی‎توانیم درك كنیم. از‌نظر قرآن، كوچك‌ترین عملی كه در این جهان انجام می‎دهیم، در زندگی اخروی ما مؤثر است و چه تأثیری از این بزرگ‎تر كه یك پدیدة موقت و محدود، اثری جاودانه و ابدی داشته باشد. آیات فراوانی در‌این‌باره وجود دارد كه ما تنها به ذكر یك نمونه بسنده می‌كنیم: إِنِّی جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِمَا صَبَرُوا أنَّهُمْ هُمُ الْفَائِزُونَ (مؤمنون:111)؛ «من امروز به‌پاس اینكه صبر كردند، بدانان پاداش دادم؛ آنان رستگارند»؛ یعنی كسانی كه در دنیا شكیبایی كردند و حوادث عالم، آنها را متزلزل نكرد و از راه حق بازنداشت، روز قیامت، خداوند به آنها پاداش می‎دهد و پاداش آنها این است كه اهل سعادت خواهند بود.

 تا اینجا با ذكر نمونه‌هایی از علیت در قرآن، دانستیم كه اصل علیت با گستره‌ای بیش از آنچه در اندیشه‌ها می‌گذرد، مورد پذیرش قرآن است. حال، جای این پرسش باقی است كه چگونه می‌توان میان توحید افعالی و علیت و تأثیر دیگر موجودات در این عالم، سازش برقرار كرد؟ در درس آینده به بررسی این مسئله خواهیم پرداخت.

خلاصه

1. «علت» در زبان عرفی، معمولاً به‌معنای هدف و انگیزه می‌آید؛ اما در اصطلاح فلسفی، در دو معنای عام (چیزی كه تحقق چیز دیگری به‌گونه‌ای به آن وابسته است) و خاص (ایجاد‌كنندة فعل) به‌كار می‌رود.

2. «علیت»، مصدری جعلی است كه مفهوم آن، نشان از رابطه میان علت و معلول دارد.

3. قانون علیت، قضیه‌ای حاكی از نیازمندی معلول به علت ـ به‌معنای عام یا خاص آن ـ است.

4. تأكید بر توحید افعالی و نسبت دادن همه پدیده‌ها به خدا در قرآن، به‌معنای انكار علیت و رابطه تأثیر و تأثّر میان پدیده‌های هستی نیست.

5. اگر مراد از علت در قانون علیت، فاعل (ایجاد‌كننده) باشد، این اصل نه‌تنها مورد پذیرش قرآن است، بلكه توحید افعالی و برخی از براهین خداشناسی بر آن استوارند و اگر منظور از علت در اصل علیت، معنای عام آن باشد، باید گفت كه اصل علیت به گسترده‌‌ترین شكل آن، مورد پذیرش قرآن است و مصادیقی از علت در قرآن نام برده شده است كه اگر بیان قرآن نبود، ما با عقل و تجربة خود هرگز از آنها آگاه نمی‌شدیم.

6. مصادیق فراوانی از علل مادی در قرآن ذكر شده‌اند؛ ازجمله، ماده اولیة آسمان، انسان، جن و دیگر موجودات زنده.

7. فراتر از علیت‌های مادی، فاعلیت فرشتگان یا موجودی برتر از آنهاست؛ برای نمونه، می‌توان از فاعلیت فرشتگان برای تكوین حضرت عیسی(علیه السلام) در دامان مادرش، در سوره مریم(علیها السلام) نام برد.

8. در نگاه قرآن، انسان می‌تواند در جهان هستی تأثیر بگذارد؛ نمونة آن، فاعلیت مؤمنان در عذاب مشركان، تأثیر كارهای نیك و بد انسان در نزول بركات و بلایا، صدور برخی تحریم‌ها و برخی از امور معنوی، مانند بهره‌مندی از نور قرآن و هدایت الهی است.

9. چهره‌‌ای از علیت انسان، تأثیر همیشگی عمل او در حیات اخروی اوست و یكی از مصادیق روشن آن، رسیدن به سعادتی جاودان، براثر صبری موقت در راه خداست.

10. توحید افعالی و استناد همه پدیده‌ها به خدا، با مؤثر بودن دیگر موجودات، ناسازگار نیست.

پرسش‌ها

1. «علت» در زبان عرفی و در اصطلاح فلسفی به چه معانی می‌آید؟

2. مراد از قانون علیت، با توجه به ‌معنای عام و خاص علت چیست؟

3. چند نمونه از علت‌هایی را كه اگر بیان قرآن نبود، به آنها دست نمی‌یافتیم، بیان كنید.

4. علیت فرشتگان و مصادیقی از آن را بیان كنید.

5. مواردی از تأثیر افعال انسانی در امور دنیوی و اخروی را بیان كنید.

فعالیت تكمیلی

نمونه‎های دیگری از علیت فرشتگان در قرآن را بیان كنید.

منابعی برای مطالعه بیشتر

جوادی آملی، عبدالله، توحید در قرآن، توحید افعالی و نظام علیت، ص439ـ460.