صوت و فیلم

صوت:

فهرست مطالب

جلسه دوازدهم؛ خدای نزدیک

تاریخ: 
سه شنبه, 9 تير, 1394

بسم الله الرحمن الرحیم

آن چه پیش‌رو دارید گزیده‌ای از سخنان حضرت آیت‌الله مصباح‌ یزدی (دامت‌بركاته) در دفتر مقام معظم رهبری است كه در شرح دعای وداع با ماه رمضان در تاریخ 1394/04/09، مطابق با سیزدهم ماه مبارک رمضان 1436 ایراد فرموده‌اند. باشد تا این رهنمودها بر بصیرت ما بیافزاید و چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.

خدای نزدیک

ثُمَّ آثَرْتَنَا بِهِ عَلَى سَائِرِ الْأُمَمِ، وَ اصْطَفَیْتَنَا بِفَضْلِهِ‏ دُونَ‏ أَهْلِ‏ الْمِلَلِ، فَصُمْنَا بِأَمْرِكَ نَهَارَهُ، وَ قُمْنَا بِعَوْنِكَ لَیْلَهُ، مُتَعَرِّضِینَ بِصِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ لِمَا عَرَّضْتَنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِكَ، وَ تَسَبَّبْنَا إِلَیْهِ مِنْ مَثُوبَتِكَ، وَ أَنْتَ الْمَلِی‏ءُ بِمَا رُغِبَ فِیهِ إِلَیْكَ، الْجَوَادُ بِمَا سُئِلْتَ مِنْ فَضْلِكَ، الْقَرِیبُ إِلَى مَنْ حَاوَلَ قُرْبَكَ وَ قَدْ أَقَامَ فِینَا هَذَا الشَّهْرُ مُقَامَ حَمْدٍ، وَ صَحِبَنَا صُحْبَةَ مَبْرُورٍ، وَ أَرْبَحَنَا أَفْضَلَ أَرْبَاحِ الْعَالَمِینَ، ثُمَّ قَدْ فَارَقَنَا عِنْدَ تَمَامِ وَقْتِهِ، وَ انْقِطَاعِ مُدَّتِهِ، وَ وَفَاءِ عَدَدِهِ؛ فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وَدَاعَ مَنْ عَزَّ فِرَاقُهُ عَلَیْنَا وَ غَمَّنَا وَ أَوْحَشَنَا انْصِرَافُهُ عَنَّا وَ لَزِمَنَا لَهُ الذِّمَامُ الْمَحْفُوظُ وَ الْحُرْمَةُ الْمَرْعِیَّةُ وَ الْحَقُّ الْمَقْضِیُّ ...

حضرت امام سجاد در این فرازها از دعا عرضه می‌دارد: خدایا! تو علاوه بر این که ما را به ماه رمضان هدایت کردی و تکلیف روزه را برای ما قرار دادی؛ روزه‌ای که با این ویژگی‌ها اختصاص به این امت اسلامی دارد، ما را به واسطه عبادتی که در این ماه است بر سایر امت‌ها ترجیح دادی. ظاهرا اصل روزه در ادیان سابق هم بوده و گاهی شاید بیشتر و سخت‌تر از روزه امت اسلامی بوده است، اما آن چیزی که به امت اسلامی اختصاص داده شده روزه در ماه رمضانی است که در آن شبی وجود دارد که از هزار شب بهتر است. و تو ای خدا! ما را برای فضل و احسان این ماه به جای سایر ملت‌ها برگزیدی. پس ما به امر تو روزهای آن را روزه گرفتیم و به یاری تو شب‌های آن را به عبادت پرداختیم. ما به وسیله روزه و عبادت در این ماه متعرض رحمت‌های ویژه‌ تو شدیم که ما را در معرض آن قرار دادی، و ما این را وسیله‌ای قرار دادیم که به پاداش‌های تو نائل شویم.

حضرت در ادامه با ذکر سه صفت از صفات الهیِ متناسب با این مقام، می‌فرماید: آن‌چه که موجب رغبت ما است، نزد تو فراوان است، و تو جواد و بخشنده‌ای و از ناحیه خودت، انگیزه داری که آن‌ها را به ما عطا کنی، و تو به هر کس که اراده قرب تو کند نزدیک هستی. تا این‌جا امام علیه‌السلام اهمیت ماه رمضان، شب قدر، روزه و عبادت در این ماه را ذکر کرد و فرمود ما این وظایف را با توفیق تو و با کمک تو انجام دادیم.

در ادامه حضرت برای وداع با ماه رمضان مقدمه‌چینی می‌کند: این ماه در میان ما اقامت پسندیده‌ای داشت. تعبیر «مُقَامَ حَمْدٍ» از تعبیراتی ادبی است که مشابه آن را در فارسی نداریم. یکی از روش‌های ساخت تعبیرات ادبی در زبان عربی این است که موصوف را به مصدر صفت اضافه می‌کنند. به عنوان مثال، قرآن کریم برای بیان موقعیت شایسته خوبان در بهشت می‌فرماید: فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیكٍ مُّقْتَدِرٍ.1 بنابراین «مُقَامَ حَمْدٍ» به معنای جایگاه محمود و پسندیده است. مقصود بیان این معناست که ماه رمضان کار بسیار شایسته‌ای کرد که یک ماه در کنار ما اقامت کرد و بدین خاطر مورد ستایش ما است. و با ما مصاحبت کرد، مصاحبتی که همراه با برّ و احسان به ما بود، و این ماده بهترین سودهایی را که همه جهانیان می‌توانند در زندگی خویش ببرند نصیب ما کرد، و هنگامی که به پایان رسید ما را به فراق خویش مبتلا کرد و از ما جدا شد. فرض این است که دعا در آخر ماه رمضان یا عید فطر انشاء شده است. پس ما در حال وداع با آن هستیم؛ وداع کسی که فراق او بر ما بسیار سخت است و رویگردانی و رفتن او باعث وحشت و غم ما شد، و او رفت اما برای ما چند چیز باقی ماند؛ یکی عهد و پیمان ثابت ما با این ماه، دوم احترام این ماه که رعایت آن ضروری است، و سوم حقی که این ماه بر ما دارد و باید آن را ادا کنیم.

نعمت وجوب روزه ماه رمضان

جملات این دعای شریف چنان‌چه ملاحظه می‌فرمایید: تعبیراتی ادبی و بسیار زیبا است و در آن استعاره‌ها، کنایه‌ها و انواع روش‌های ادبی به کار رفته است. حضرت این ماه را که قطعه‌ای از زمان است به عنوان موجودی عاقل و با شعور فرض کرده، با آن سخن می‌گوید، از فراق آن اظهار ناراحتی می‌کند و با آن عهد و پیمان می‌بندد. چند نکته جالب توجه در بین همه این مطالب هست که باید به آن دقت بیشتری داشته باشیم.

اصل این تکلیف و وظیفه‌ای که خدای متعال در این ماه برای ما قرار داده در واقع خود نعمتی بزرگ است. برخی تصور می‌کنند که تکلیف، عمل شاق و سختی است که بر انسان تحمیل می‌شود و به واسطه انجام آن، انسان از خدا طلب‌کار می‌شود. اما به این حقیقت توجه ندارند که این تکلیف، افتخاری است که خدای متعال به امت اسلامی داده و راه سعادت و راه تقرب به خود را به روی آنان گشوده است و چنین امری، نه تنها ما را طلب‌کار خدا نمی‌کند، بلکه بدهکار او می‌کند، و باید شکر این نعمت را به جا آوریم؛ نعمتی که خداوند به ما اختصاص داده است. اگر روزه این ماه را واجب نکرده بود چندان انگیزه‌ای برای انجام این عمل در مؤمنین پیدا نمی‌شد و از فیض آن محروم می‌ماندند. این لطف بزرگ خداست که شکر مضاعفی می‌طلبد. علاوه بر این توفیق انجام این عمل نیز خود توفیقی الهی است و خداست که باید اسباب انجام آن را فراهم نماید و خود نعمتی دیگر است و شکری دیگر می‌طلبد. چه بسا کسانی که علاقه‌مند به انجام این تکلیف هستند اما به سبب مانعی نمی‌توانند آن را انجام دهند. در این فراز هم اشاره شده است که اگر ما توانستیم این کار را انجام دهیم به عون و یاری تو بوده است. بنابراین حتی در انجام این کار هم ما مدیون توفیق الهی هستیم.

معنای قرب تکوینی خداوند به مخلوقات

الْقَرِیبُ إِلَى مَنْ حَاوَلَ قُرْبَكَ؛ در باره مسأله قرب الهی، به مناسبت‌های گوناگون بحث‌های فراوانی شده است، اما آن قدر این مسأله از ذهن و از شرایط زندگی این جهانی ما دور است که فکر می‌کنم اگر هر روز هم درباره‌اش بحث شود زیاد نباشد. به راستی نزدیک بودن انسان به خدا به چه معنا است؟ بر اساس قاعده‌ای که‌ شب قبل نیز به آن اشاره کردیم معمولا الفاظ ابتدا برای امور حسی وضع می‌شوند و بعد به مناسبتی نسبت به امور غیر مادی هم توسعه داده می‌شوند. لفظ قرب هم چنین بوده است. ما وقتی لفظ قرب و نزدیکی را به کار می‌بریم که دو جسم را با هم مقایسه کنیم و ببینیم که از لحاظ مکان فاصله زیادی با یکدیگر ندارند یا اصلا فاصله ندارند. اما به این بسنده نکردیم و مفهوم قرب را به قرب زمانی هم توسعه دادیم. پس اصل معنای قرب یک رابطه‌ای بین دو جسم یا دو حادثه در مکان یا زمان است.

وقتی فهمیدیم اموری غیر مادی هم وجود دارند و آن‌ها هم با یکدیگر نوعی نسبت دارند، لفظ قرب و بعد را با درنظرگرفتن مناسبت‌هایی درباره آن‌ها هم به‌کار بردیم. برای مثال اگر دو موجود از لحاظ مرتبه وجودی به گونه‌ای هستند که یکی نیازمند به دیگری است و دیگری بی‌نیاز از اولی است، به آن موجودی که بی‌نیاز از دیگری است قریب می‌گوییم و به آن که نیازمند است می‌گوییم از آن دور است، و اگر هر دو نیازمند باشند نیاز بیشتر را برای مقایسه لحاظ می‌کنیم. در رابطه وجودی هر چه واسطه‌های میان موجود نیازمند و موجود بی‌نیاز بیشتر باشد، می‌گوییم از آن دورتر است و وقتی وسائط کمتر باشد می‌گوییم نزدیک‌تر است. برای مثال، درباره اولین مخلوق خداوند می‌گوییم: وی قرب وجودی به خدا دارد. این کاربرد، بعد از توسعه مفهوم قرب نسبت به امور غیر مادی است.

هر مخلوقی هر جا باشد آفریننده‌اش بالای سر آن است، به طوری که اگر این رابطه را با آفریننده‌اش نداشته باشد معدوم می‌شود. برای تقریب به ذهن، اراده من معلول من است. من اراده می‌کنم و اراده را به وجود می‌آورم. این اراده نزدیک‌ترین چیز به من است. وقتی اراده می‌کنم هست و فاصله‌ای بین من و اراده‌ام نیست، و وقتی هم اراده نکنم معدوم خواهد بود. بعد از این که فهمیدیم کل هستی آفریننده‌ای دارد که همه بی‌واسطه یا با واسطه، با اراده او موجودند، همان طور که بین او و اراده‌اش فاصله‌ای نیست بین او و آن چیزی که قائم به اراده‌اش هست هم فاصله‌ای نیست. پس خدای متعال قربی ذاتی و تکوینی با همه مخلوقات دارد یعنی اگر اراده او نباشد، چیزی وجود نخواهد داشت (اگر نازی کند از هم فرو ریزند قالب‌ها). البته در این‌جا اعتبار دیگری هم هست و آن این‌که اگر آفریدگانی بی‌واسطه باشند، آن‌ها از مخلوقات باواسطه به خدا نزدیک‌ترند. ولی مخلوقات از آن جهت که وجودشان قائم به اراده خداست اصلا نمی‌توانند از خداوند دور باشند. همان‌طور که اراده خدا نمی‌تواند از ذات خدا دور شود و اگر دور شود دیگر اراده نیست. ظاهرا این آن قربی است که در این آیه شریفه بدان اشاره شده است: وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ.2

این نمونه‌ای از آفرینش حقیقی است. گاه برای آفرینش، به آفرینش‌ها و خلاقیت‌های هنری و امثال آن مثال می‌زنند، اما این‌ها تعبیراتی شاعرانه است. از نظر عقلی سزاوارترین چیزی که می‌توان مفهوم آفرینش را درباره‌ آن به‌کار برد، اراده است. زیرا اراده را از چیزی دیگر که نمی‌سازیم ، بلکه اراده - به تعبیر ادبی - جلوه‌ای از خود نفس و روح آدمی است و این اراده نمی‌تواند از روح انسان جدا باشد. اراده وقتی می‌تواند باشد که من باشم. همه عالم نسبت به ذات مقدس حق‌تعالی چنین رابطه‌ای دارند. اراده به وجود ما از همه چیز نزدیک‌تر است و ما به اراده خودمان از همه چیز نزدیک‌تریم. عین این رابطه بین خدا و همه مخلوقاتش هست.

معنای قرب بنده به خداوند

قرب دیگری هم وجود دارد که اکتسابی است. باید به خدا نزدیک شد و این قرب را کسب کرد و از خدا خواست که ما را به خود نزدیک سازد. مسلما این قرب مکانی نیست. ما مکان‌دار هستیم، اما قرب مکانی در جایی است که دو چیز هر دو در ظرف مکان باشند. اما اگر یکی مکانی و دیگری فرامکانی است اصلا نزدیکی و دوری مکانی درباره آن‌ها معنا ندارد. بزرگان برای این قرب دو معنا ذکر فرموده‌اند. یکی از آن دو معنا ساده‌تر و قابل فهم‌تر است و آن این که این قرب یک تعبیر مجازی است و از آن‌جا گرفته شده که گاه برخی افراد با اشخاص بلندپایه نسبتی دارند به‌گونه‌ای که بسیار پیش آن‌ها محترم‌اند و به حرف‌شان توجه می‌‌کنند. در چنین موقعیت‌هایی گفته می‌شود: این‌ها به آن افراد بلندپایه نزدیک و از مقربان آن‌ها هستند. در این قرب،‌ نه قرب زمانی مطرح است، نه قرب مکانی و نه قرب وجودی نظیر آن‌چه که خدا با همه مخلوقات دارد. این معنای قرب امری اعتباری است و مقرب خدا بر اساس این معنا یعنی کسی که هر چه از خدا می‌خواهد خدا به او می‌دهد.

اما از بسیاری از آیات و روایات استفاده می‌شود که قرب معنایی بالاتر از این دارد. نشانه این‌که حقیقت قرب چیزی بیش از این معناست این است که آن کسانی که به مرتبه‌ای از این قرب برسند حالتی (مرتبه‌ای وجودی) پیدا می‌کنند که گویا با خدا هیچ فاصله‌ای ندارند. این افراد ‌در حال عبادت خالص خویش حالتی برایشان پیدا می‌شود که گویا بین آن‌ها و خدا هیچ چیز دیگری وجود ندارد. برخی می‌گویند حتی مرتبه‌ای پیدا می‌کنند که خود را هم نمی‌بینند. چنین حالتی امری شهودی است و صرف تصور نیست. این شهود، مشهودی واقعی دارد که فرد مقرب آن را می‌یابد. قائلان به این معنا می‌گویند: چنین درکی آن چنان لذتی دارد که نمونه‌ای از آن را در هیچ لذتی در عالم نمی‌توان یافت. البته آن‌ها برای این ادعا استدلال هم می‌کنند اما هم فهم استدلالشان و هم نقلش مشکل است. البته این مقام هم خود درجاتی دارد و آثارش هم در این عالم گاه ظاهر می‌شود. به هر حال، قرب به حسب این معنا، عروجی روحی است که در آن انسان به مقامی برسد که بین او و خدا فاصله‌ای باقی نماند.

عالی‌ترین مقام و نزدیک‌ترین دوست

امام سجاد علیه‌السلام می‌فرماید: انت الْقَرِیبُ إِلَى مَنْ حَاوَلَ قُرْبَكَ؛ «تو نزدیک هستی به کسی که می‌خواهد به تو نزدیک شود.» خود این که انسان بخواهد به خدا نزدیک شود نوعی کمال است. این‌که انسان بفهمد نزدیک شدن و قربی به خدا وجود دارد، و این قرب مقامی عالی است که لذتی فوق همه لذت‌ها دارد، مستلزم مقدماتی است و برای همه میسر نمی‌شود. پس از درک این حقیقت است که شخص درصدد برمی‌آ‌ید کاری کند که در این راه پیش برود و مصداق «مَنْ حَاوَلَ قُرْبَكَ» می‌شود. اگر کسی چنین اراده‌ای کرد، خدا همان جا قریب است. غالبا وقتی انسان می‌خواهد به کسانی که مقامات عالی دارند نزدیک شود، خود را با مشکلات و پیچ و خم‌های زیادی روبرو می‌بیند. اما خدایا! تو به‌گونه‌ای هستی اگر کسی بخواهد به تو نزدیک شود تو نزدیک او هستی! چه منت بزرگی است این نعمت و افسوس که ما تصور صحیحی هم از آن نداریم تا چه رسد به این که آن را اراده کنیم! تا چه رسد به این که این راه را بپیماییم! ولی نباید ناامید باشیم. فضل خدا آن قدر زیاد است که هیچ موجودی از رحمت او نمی‌تواند ناامید باشد. ان‌شاءالله خدا به برکت دوستان و مقربان درگاهش در این ماه به ما عنایتی بفرماید که مشمول عنایت یکی از دوستانش قرار بگیریم و در این راه قرار بگیریم.

وصلی ‌الله علی محمد و آله الطاهرین


1. قمر، 55.
2. ق، 16.