حضرت امیر خطاب به کوفیان میفرماید: دلیل اینکه آنها پیروز میشوند، این نیست که حق با آنهاست، بلکه به خاطر آن است که آنها برای اجرای حکم باطل حاکمشان سرعت به خرج میدهند، اما شما نسبت به حق امامتان کوتاهی میکنید. امام شما امام حق است و به حق دعوت میکند، اما شما کندی میکنید و به سخنانش گوش نمیدهید. او باطل است و آنها را به جهنم دعوت میکند، ولی آنها تمام قدرت و توان خودشان را در اختیار او میگذارند. روشن است که مزد کارشان را میگیرند و پیروز خواهند شد.
حقیقت دعا، درك نداری ما و دارایی خداوند و در نتیجه، خواستن ما از خداست. البته درك این حقیقت برای ما آسان نیست. مشکل این است که همه ما خود را خیلی دارا میدانیم؛ اگرچه بر اساس آموزههای دینی معتقدیم كه آنچه را داریم، خدا به ما داده است، ولی در مقام بیان میگوییم: دست خودم، پای خودم، گوش خودم، عقل خودم، مال خودم، علم خودم. گاه آدمیزاد چنان در غفلت و نادانی خود، غرق است که به این مطلب هم تصریح میكند: إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِی...
کتاب صهبای حضور، ص284
از ویژگیهای ماه مبارک رمضان پاککنندگی و خالصکنندگی آن است. سختی و مشقت روزهداری، به ویژه در روزهای طولانی و گرم تابستان همزمان با اشتغال به کار و فعالیت، همچنین انجام اعمال و عبادات، همگی برای این است که انسان از آلودگیها، پاک و خالص شود. از اینجا روشن میشود که مشکلات و رنجهای دنیا، گو اینکه ظاهرش بلا و رنج باشد، ولی باطنش نوعی پاک و تصفیهکردن، و برای انسان مؤمن، لطف و مرحمت الهی است. به همین دلیل، اولیای الهی به جای جزع و فزع کردن به استقبال بلایا میرفتند و خدای را بر مصیبتها شاکر بودند.
کتاب صهبای حضور: ص75
ماه خدا بودن این ماه از آنرو است که رحمت الهی در ماه مبارک رمضان بیشتر از دیگر زمانهاست. منسوب بودنش به خداوند باعث اقبال بیشتر و بهرهمندی افزونتر بندگان خدا از فیوضات ربانی است؛ تا جایی که رسول خدا ـصلیاللهعلیهوآلهـ بندگان خدا را اینگونه به سوی ماه رمضان ترغیب میکند: دُعیتم فیه الى ضیافة الله.... خدا این راه را برای رسیدن به رحمت و رضوان خود باز کرده و آن را به نام خودش نامیده تا به اهمیتش پیببریم.
کتاب صهبای حضور: ص69
از امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل شده است: «گریه از ترس خدا به خاطر نگرانیِ از دوری از خدا عبادت عارفان است.» ... این سخن بدین معناست که عارفی که به بسیاری از مراتب وصل رسیده، و به أنس با خدای خویش متنعم شده، در عین حال ممکن است نگرانی از محرومیت او را رها نکند. این بندگان شایسته خدا از آنجا که خود را مالک چیزی نمیبینند احتمال میدهند که در اثر فریب شیطان دچار لغزش شده، از چشم خدا بیافتند. این احتمال، نگرانی و خوفی در دل آنها پدید میآورد.
در قرآن، نزول قرآن در شب قدر، با فعل ماضی بیان شده است: إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ، اما مسئله نزول ملائکه با فعل مضارع، که دلالت بر استمرار دارد، بیان شده است: تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ؛ یعنی نزول ملائکه در شبی که بیش از هزار ماه فضیلت دارد، همچنان ادامه دارد.
به همین دلیل، اكثریت قریب به اتفاق علمای اهل تسنن و همه علما و محدثین شیعه معتقدند كه شب قدر با ویژگیهایی که دارد، هر سال در ماه مبارک رمضان، تكرار میشود. در هر ماه رمضان شبی هست كه خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ است و ملائكه در آنوقت نازل میشوند.
کتاب صهبای حضور، ص122
هدف از آفرینش انسان، پیدا کردن لیاقت برای دریافت عالیترین درجات رحمت بیانتهای الهی است. رسیدن به این درجات عالی تنها در سایه اعمال اختیاری فردْ میسر میشود. بنابراین، انسان باید تلاش كند تا شایسته درك آن نعمت عظیم الهی گردد. هر چند نعمتهای خداوند و درجات رحمت الهی بسیار است؛ اما در این میان، خداوند متعال چنین مقرر فرموده كه درجات خاصی از رحمت او فقط از این مسیر خاص(اعمال اختیار فرد)، دستیافتنی باشد...
کتاب صهبای حضور، ص280
سرِّ تحمل سختیها، بلایا، امتحانها، تکالیف، وظایف و... آن است که ما بنده بودن و هیچ بودن خودمان را خوب درک کنیم. در فرایند تبعیت و انجام تکالیف نشان خواهیم داد که آیا بنده حقیقی هستیم و تكالیف را درست و دقیق و بدون هیچ چشمداشتی انجام میدهیم که در نتیجه لایق مقام خلیفةاللهی شویم، یا برای خودْ وجود و اراده مستقلی در برابر خداوند قایلیم که در نتیجه، بر تکالیف و کمّوکیف آن خرده میگیریم و از انجام درست و دقیق آن سر باز میزنیم...
کتاب صهبای حضور، ص 160
فلسفه روزه منضبط بار آمدن و رعایت مقررات الهی است. تمام اهمیتی که به ماه مبارک رمضان و روزه آن داده شده است، برای این است كه: «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ». وقتی روزه و دستور کفّ نفس و خودداری در انسان اثر کرد و انسان منضبط بار آمد، میتواند نفس خود را بهراحتی مهار کند و کنترل دل، چشم، گوش، زبان، دست، غرایز، تمایلات و... برای چنین شخصی آسان خواهد بود. چنین كسی بهآسانی به سختترین تکالیف تن خواهد داد.
کتاب صهبای حضور، ص145
بندگی، رابطهای بین انسان و خداست. در این رابطه، وقتی انسان به خودش نگاه میکند، خود را بندهای میبیند که هیچچیز ندارد، ولی وقتی به خداوند نظر دارد، میبیند او همهچیز دارد. از ا ینرو، در دعاهایی همچون دعای شریف ابوحمزه ثمالی، گاه ائمه معصوم، به فقر و بیچارگی و بنده بودن خویش توجه دارند و در مواردی نیز بیشتر توجه آنها معطوف كرم بیکران خدا و لطف و بخشش و رحمت واسعه اوست؛ بر همین اساس است كه امام سجاد ـعلیهالسلامـ میفرماید: إِذَا رَأَیتُ مَوْلَای ذُنُوبِی فَزِعْتُ وَإِذَا رَأَیتُ عَفْوَكَ طَمِعْت؛ ای سرور من، زمانی که به بیچارگی و گناهانم نگاه میکنم، ناامید، نگران و وحشتزده میشوم، اما وقتی به تو و كرم و بخشش بیانتهایت نظر میکنم، امیدوار میشوم و به طمع میافتم....
کتاب صهبای حضور، ص283
هدف از آفرینش انسان، پیدا کردن لیاقت برای دریافت عالیترین درجات رحمت بیانتهای الهی است. رسیدن به این درجات عالی تنها در سایه اعمال اختیاری فردْ میسر میشود. بنابراین، انسان باید تلاش كند تا شایسته درك آن نعمت عظیم الهی گردد. هر چند نعمتهای خداوند و درجات رحمت الهی بسیار است؛ اما در این میان، خداوند متعال چنین مقرر فرموده كه درجات خاصی از رحمت او فقط از این مسیر خاص(اعمال اختیار فرد)، دستیافتنی باشد...
کتاب صهبای حضور، ص280