بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
الْحَمْدُ للهِ رَبِّ العَالَمِین وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ و آلِهِ الطَّاهِرِین
أللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَعَلَی آبَائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَفِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیًا وَحَافِظاً وَقَائِداً وَنَاصِراً وَدَلِیلاً وَعَیْنَا حَتَّی تُسْکِنَهُ أرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً
تقديم به روح پرفتوح امام راحل و شهداى والامقام اسلام، صلواتى اهدا میکنیم.
سنت الهى براى هدايت انسانها بر اين قرار گرفته است كه افراد معدودى از بندگان شايسته را كه بالاترين استعداد را براى ارتباط با خداوند متعال دارند انتخاب و آنها را بهعنوان پيامبران براى هدايت ديگران مبعوث میکند. طبق روايات معروف، در طول تاريخ بشريت كه حالا دقیقاً نمیدانیم عمر انسان از زمان حضرت آدم تابهحال چقدر است، 124000 نفر براى همه انسانها مبعوث شدهاند. اگر همه این 124000 نفر امروز بودند، در مقابل جمعيت شش ميلياردی يا بيشتر انسانها عدد كمى حساب میشدند؛ صد هزار نفر در مقایسه با شش ميليارد نفر! اين به خاطر اين است كه كسانى كه لياقت دریافت وحى الهى را داشته باشند معدود هستند.
حكمت الهى اقتضا كرده در زمانى كه لازم است، چنين افرادى وجود داشته باشند تا خداوند متعال وحى خودش را بهوسیله جبرئيل به آنها القا كند و آنها واسطه رساندن پیام الهى به مردم باشند؛ رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ.[1] خدا اين پيغمبران را با انذار و تبشير میفرستد تا مردم حجتى بر خدا نداشته باشند.
باز سنت الهى بر اين قرار گرفته است كه وقتى پيغمبران از دنيا رفتند، يك يا چند نفر وصى و جانشين داشته باشند كه اهداف آنها را دنبال كنند و در درجه سوم، برگزيدگانی از عموم مردم كه داراى مقام نبوت و رسالت نيستند، وصى خاص پيغمبر هم نيستند اما به يك معنا جانشينان پیغمبراناند يعنى علوم پيغمبران را دريافت میکنند و به ساير مردم میرسانند.
ما معتقديم اين سلسله انبيا كه 124000 نفر بودند به وجود مقدس خاتمالانبیا، محمد بن عبداللهصلیاللهعلیهوآله ختم شد و بعد از ایشان ديگر پيغمبرى نخواهد آمد. اگر تاريخ بشر روى زمين میلیونها سال ديگر هم ادامه پيدا كند ديگر پيغمبرى نخواهد آمد. آنچه تا روز قيامت براى بشر لازم بوده بهوسیله اين پيغمبر بيان شده و بعد هم بهوسیله دوازده جانشينى كه آنها هم مثل خود پيغمبر داراى مقام عصمت بودند، كلام آنها مثل كلام پيغمبر، حجت بود و بالاخره دوازدهمين ایشان، غايب است تا روزى كه خدا صلاح بداند و براى اصلاح جامعه ظهور فرمايد.
پس آخرين پيغمبر، تعيين شده؛ آخرين امام هم معين شده است؛ اما گفتيم که بين خدا و مردم، سه دسته واسطه هستند؛ دسته سوم عالمانى هستند كه علوم انبيا و اوصيا را دريافت میکنند و به ساير مردم میرسانند.
اين حديث را هم شيعه و هم سنى نقل کردهاند كه پيغمبر اكرم سه مرتبه فرمودند: رَحِمَ اَللَّهُ خُلَفَائِي؛[2] خدا جانشينان من را رحمت كند. كسانى كه اين كلام را شنيدند عرض كردند جانشينان شما چه كسانى هستند كه شما برای آنها دعا میکنید و دعايتان را سه مرتبه پشت سر هم تكرار میکنید؟ حضرت فرمودند کسانی هستند که در آخرالزمان مىآيند و علوم ما را به ساير مردم میرسانند.
خداوند متعال بر ما منت گذاشته که هم به همه انبيا ايمان آورديم و هم به آخرينشان كه خاتم انبيا است. در ميان مسلمانان بر ما منت گذاشته كه معرفت اهل بيت را پيدا كرديم و امامت امامان دوازدهگانه را هم قبول داريم. در ميان همه شيعيان عالَم از زمان غيبت ولى عصرسلاماللهعليه تابهحال، بر ما منت گذاشته كه يكى از بزرگترین جانشينان آنها را در زمان ما مبعوث فرمود و به او توفيق داد كه بار ديگر اسلام را زنده كند. نعمت وجود امامرضواناللهعلیه براى جامعه ما به قدرى بزرگ است كه ما هر قدر درباره عظمتش فكر كنيم كم است. بايد سالهای طولانى و بلكه قرنها بگذرد، حالا انشاءالله با ظهور حضرت ولى عصرسلاماللهعليه زياد طول نمیکشد اما بههرحال جاى اين دارد كه سالهای طولانى بگذرد تا بهتدریج عظمت امام و تأثیر عظيمى كه در عالم گذاشت و بركتى كه براى ما مسلمانها و بهخصوص شيعيان داشت روشن شود. بنابراين جا دارد كه ما براى احياء نام امام، احياء اهداف امام و برجسته كردن راه امام، هر چه از دستمان برمیآید انجام دهيم.
اين حركتى كه شما عزيزان انجام میدهید كه يكى از دهها و صدها حركتى است كه اين روزها در كشور ما انجام میگیرد، بهعنوان شكرانه نعمت وجود امام و رهنمودهاى ایشان و پيروزى انقلاب اسلامى ايران است. من به شما تبريك میگویم كه شما اين معرفت را داشتهايد و باید قدر اين نعمت را بدانيد. خدا اين توفيق را به شما داده كه با حركت خودتان، اين معرفت و ارادت خودتان را ابراز كنيد و در هر چه باشکوهتر برگزار كردن سالگرد امامرضواناللهعلیه، شريك باشيد. خدا به شما اجرى درخور كرم خودش مرحمت فرمايد.
خداوند متعال براى هدايت انسانها اين دستگاه را برقرار كرده، حالا خود شما ميدانيد كه مبعوث شدن انبيا و زندگى كردن در ميان مردم چه مشكلاتى داشته و همینگونه ائمه اطهارسلاماللهعليهماجمعين چه مشكلاتى داشتهاند؛ خيلى ساده نبوده است؛ بسیاری از پيغمبران را به خاطر همين ادعايى كه میکردند كه ما از طرف خدا هستيم و دستورات خدا را به شما میرسانیم، آنها را كشتند، در چاه زندان كردند، سر بعضى را با ارّه بريدند و بدن بعضی را در ديگ آب جوش انداختند! اين دستگاه نبوت بهسادگی برگزار نشده است و بعد از همه آنها، آخرين پيغمبر را آنقدر اذيت كردند كه فرمود هيچ پيغمبرى مثل من اذيت نشده است!
نسبت به اوصيایشان هم به همين منوال بوده است. ما اگر اطلاع درستی از اوصياى ساير انبيا نداريم اما راجع به تاريخ ائمه خودمان كه خبر داريم که نسبت به امام حسينعلیهالسلام چه كار كردهاند؟! راجع به موسى بن جعفرصلواتاللهعليه چه كار كردهاند؟! با همه اين اذیتهایی كه مردم نسبت به فرستادگان و برگزيدگان خدا مرتكب شدهاند آنها در انجام وظايفشان هيچ كوتاهى نكردند تا بالاخره در هر زمانى، كسانى كه لياقت داشتند هدايت شدند. الحمدلله كه خدا نعمت هدايت را به ما هم مرحمت فرمود.
در مقابل اين سنت الهى كه با اين سختیها، گرفتاریها، فداکاریها، شکنجهها، تبعيدها و كشتارها توأم بود، انبيا موفق شدند كه رسالت الهى را در عالم زنده كنند و امروز هم ملاحظه میفرمایید که اسلام و اهداف پيغمبر اكرم، روزبهروز در عالم گسترش پيدا میکند حتى به دست دشمنان! دشمنان نقشههایی میکشند و توطئه میکنند كه نام اسلام از بين برود درحالیکه همان كارهاى آنها باعث رواج بيشتر اسلام مىشود! همان وقتیکه داستان 11 سپتامبر را در آمريكا درست میکنند به قصد اینکه مسلمانان را بدنام كنند، همان حركت باعث میشود كه مردم، بيشتر حريص شوند و ببينند اسلام چيست. تا مدتها هر چه قرآن به آمريكا فرستاده میشد فوراً خريدارى میشد و نسخهاش كمياب میشد. هنوز هم علاقه به خواندن قرآن و کتابهای دينى در كشورهاى غربى روزافزون است، دائماً مساجد بيشتری ساخته میشود و گرايش به دين بيشتر میشود، به دست همان كسانى كه میخواستند اسلام را از بين ببرند!
در مقابل اين حركت، دشمنان هم كه پيروان ابليس و شياطين هستند براى خودشان فعالیتهایی دارند و بيكار ننشستهاند. همين بلاهايى كه به سر انبيا و اوصيا و پيروان انبيا آوردند فعالیتهای دشمنان بود. براى اینکه با انبيا مقابله كنند كه اهداف انبيا تحقق پيدا نكند شیوههای مختلفى را به كار گرفتند. اگر كسانى دوست داشته باشند و علاقه داشته باشند- حتماً در بين شما كسانى هستند که پژوهشگر هستند، محقق هستند، كنجكاو هستند، دلشان میخواهد در يك زمینههایی تحقيق كنند- يكى از زمینهها همين است كه بررسى كنند كه دشمنان انبيا چه شیوههایی را براى مقابله با انبيا اتخاذ کردهاند و چه روشهایی داشتهاند؟ حالا من بعضى از اینها را فهرستوار عرض میکنم و میخواهم از اين مرورِ بر تاريخ، يك نتيجه مناسب اين ايام بگيرم.
ما اگر به هيچ منبع تاريخی ديگری مراجعه نكنيم و فقط به قرآن مراجعه كنيم، قرآن براى ما مهمترین منبع تاريخ است؛ اگر قرآن برای دیگران حجيت ندارد برای ما كه معتقد به قرآن هستيم هيچ منبعى معتبرتر از قرآن وجود ندارد؛ قرآن میفرماید وقتى انبيا مبعوث میشدند مردم با آنها چند نوع رفتار داشتند:
اول انبیا را تحقير و مسخره میکردند. در قرآن چند آيه داريم كه میفرماید ما هيچ پيغمبرى را نفرستاديم مگر اینکه مورد استهزای مردم واقع شد؛ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ؛[3] در يك جا میفرماید أَتَوَاصَوْا بِهِ؟![4] آيا مردم اين را به همديگر سفارش كرده بودند كه هر پيغمبرى كه مىآيد او را مسخره و استهزا كنند؟! اين يك شيوه بوده است؛ درواقع ترور شخصيت، تحقير.
دوم اینکه به انبیا تهمت میزدند كه اینها ساحر هستند، مجنون هستند، اين حرفها را از ديگران ياد گرفتهاند و چيزهايى از اين قبيل؛ به پيغمبر ما میگفتند شَاعِرٍ مَجْنُونٍ!
بعد سعى میکردند كه آنها را بايكوت كنند يعنى با آنها ارتباط برقرار نكنند، به آنها جنس نفروشند و آنها را در اجتماعات راه ندهند؛ مثل اینکه مسلمانان در صدر اسلام چند سال در شعب ابیطالب محاصره شدند، كسى به آنها جنس نمیداد، چيزى برايشان نمیبرد، حتى آب به آنها نمیدادند! بايد قاچاقى میآمدند و ظرف یا مشك آبى را از شهر برمیداشتند و میبردند. درّهای بود که بين دو كوه محصور بود، زمينش متعلق به حضرت ابوطالب بود و لذا میگفتند شعب ابوطالب يعنى دره ابوطالب؛ مسلمانان را بايكوت میکردند، نمیگذاشتند کسی غذا ببرد و به آنها بدهد و كمكشان كند.
بعد سعى میکردند آنها را به صورتهای مختلفی از شهر بيرون كنند؛ يا رسماً اینها را بيرون میکردند، تبعيد میکردند يا آنقدر اذيتشان میکردند كه خودشان بيرون بروند. ميدانيد كه پيغمبر اسلام هم در اثر فشار مردم، اول يك عده از مسلمانان را به حبشه فرستادند و بعد هم خودشان به مدينه آمدند؛ درواقع آنها را از مكه بيرون كردند. آنقدر فشار آوردند كه جانشان به خطر افتاده بود.
و بالاخره اگر هیچکدام از اینها مؤثر واقع نمیشد آنها را میزدند میکشتند، با آنها میجنگیدند و نابودشان میکردند. اين كارهايى بود كه با انبيا میکردند.
گاهى با وجود همه اینها، بهواسطه آن نورانيت و تأثیری كه وحى الهى در سعادت مردم داشت، درعینحال باز كسانى از پيغمبر پيروى میکردند.
بعد از كشتن انبيا، جانشينانشان موظف بودند كه آن ميراث انبيا را حفظ كنند. روى اين جمله بيشتر دقت كنيد. پيغمبر اسلام هم از دنيا رفت. حالا بعضى معتقدند که ايشان را مسموم کردهاند. بعد از ایشان هم يازده امام را يا با شمشير يا با سم و یا با زهر مسموم كردند. وظيفه اینها چه بود؟ وظيفه اين جانشينان انبيا اين بود كه همان ميراث پيغمبر، آنچه را كه پيغمبر آورده بود در بين مردم حفظ كنند. اين وظيفه بعد از ائمه به چه کسانی منتقل میشود؟ به همانهایی كه پيغمبر فرمود اینها خلفاى من هستند يعنى علماى راستين؛ عالمانى كه درست فراگرفتند و درست عمل كردند. باز اینها تا روز قيامت بين دستگاه نبوت و مردم واسطه هستند و مردم بايد دينشان را از اینها ياد بگيرند.
عالمانی كه اين وظيفه بزرگ را بر دوش دارند، غير از اینکه خودشان بايد به دستورات پيغمبر عمل كنند، بايد اين دين را براى ديگران هم حفظ كنند.
من اين جملهها را بریدهبریده میگویم براى اینکه سلسله مطلب دستتان باشد، هر كدامش احتياج دارد به اینکه بحث طولانى دربارهاش انجام دهيم. ما در قرآن داريم كه کتابهای آسمانى ديگرى كه بر انبيا نازل میشد عالمان موظف بودند كه آن کتابها را حفظ كنند. اين كلمه را میتوانید در ذهنتان نگهدارید بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ؛[5] عالمان كتاب، عالمان يهود و نصاری و ساير اديان، اینها مستحفظ بودند يعنى خدا از آنها خواسته بود كه كتاب خدا را حفظ كنند و وظیفهشان حفظ كتاب خدا بود؛ يعنى حفظ تورات بر عهده عالمان يهود بود، حفظ انجيل بر عهده عالمان نصاری بود و آنها از عهده اين كار برنیامدند، نهتنها خودشان حفظ نكردند بلكه بعضی از آنها اصلاً عامل از بين رفتن کتاب إلهی شدند! ما امروز نه اصل كتاب تورات در دستمان است و نه اصل كتاب انجيل. خود نصاری هم نمیگویند که اين انجيل، كتاب حضرت عيسى است. چهار تا انجيل دارند که هر كدامش را يكى از حواريون نوشته است و مثل كتاب تاريخ میمانند. آنها موظف بودند كتاب خدا را حفظ كنند اما از عهدهاش برنیامدند.
اگر اين جريان در اسلام هم ادامه پيدا میکرد يعنى خدا به عالمان مسلمان میگفت که شما بايد قرآن را حفظ كنيد، اینها هم مثل آنها از عهدهاش برنمیآمدند. حتی در بينشان كسانى كه بخواهند آن را تحريف كنند پيدا میشدند.
چون اين پیغمبر، آخرين پيغمبر و این کتاب، آخرين كتاب آسمانى است لذا خود خدا عهدهدار شد كه ما خودمان قرآن را حفظ میکنیم؛ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ.[6] اين يك منت بزرگ بود كه خدا بر امت اسلام گذاشت. هيچ امت ديگرى از چنين نعمتى بهرهمند نبود؛ اما آيا با حفظ الفاظ و كتابت قرآن، كار تمام است؟
اگر با حفظ قرآن کار تمام میشد بسیاری از مشكلات حل میشد ولى براى اینکه باب امتحان باز باشد، خداوند متعال اين راه را براى بشر باز كرده كه شياطين بتوانند (مجبور نباشند) قرآن را تفسیر غلط و تحريف معنوى كنند. تحريف لفظى ممنوع است، خدا جلوی آن را گرفته و نمیتوانند این کار را انجام دهند. اين قرآن همان است كه بر پيغمبر نازل شده، نه يك كلمه از آن حذف شده و نه چيزى به آن اضافه شده است. خدا ضمانت كرده که اين محفوظ باشد؛ اما معنايش چه؟ آیا خدا ضمانت كرده كه معناى صحيح قرآن را همه بفهمند؟! اين ضمانتى ندارد، اين تكليف من و شماست که بايد سعى كنيم معنى صحيح قرآن را بفهميم.
از همان روزهاى اول كسانى تلاش كردند كه قرآن را تفسير به رأی كنند يعنى بهدلخواه معنى كنند. پيغمبر اكرم كسانى را كه بخواهند قرآن را تفسير به رأی كنند يعنى تحريف معنوى كنند و معنیاش را تغيير دهند با تعبيرات متعددى لعنت فرمودند. هم ائمه اطهارسلاماللهعليهماجمعين تلاش كردند كه معانى صحيح قرآن به مردم منتقل شود و هم علما تلاشهای زیادی كردند و در این خصوص صدها كتاب تفسير با حجمهای متفاوت نوشتهاند. بعضى از تفاسير هست كه دهها هزار صفحه است! اين زحمتها را کشیدهاند براى اینکه معانى قرآن درست منتقل شود.
ولی اين راه براى شياطين جنى و انسى همچنان باز است كه قرآن را تفسير غلط كنند و بگويند قرائتهای مختلفى دارد، قرائت ما اين است، يك قرائت اين است، يك قرائت آن است؛ اما كدام درست است؟ هر دو درست است و يا هركسى میگوید که قرائت من درست است و قرائت تو غلط است. اين تعدد قرائتها يك حيله شيطانى است كه در طول تاريخ كمتر سابقه دارد و بزرگترین خطرى است كه تا روز قيامت براى مسلمانان وجود دارد. اين راجع به دين.
چیزی که میخواهم عرض كنم اين است كه همانگونه كه قرآن مورد تحريف واقع میشود كلام امام هم مورد تحريف واقع میشود. یکی از راههایی كه شياطين هميشه میپیمودند براى اینکه حقيقت را تغيير دهند، همين تحريف بوده است؛ يا یکچیزی از كلام را حذف میکردند يا یکچیزی به آن اضافه میکردند و يا تقطيعش میکردند، از يك جمله طولانى یک تکهاش را نقل میکردند و بهاینترتیب معنا تغيير میکرد. اين تحريف لفظى است. يا نه، تفسير میکنند؛ به این معنا که میگویند امام اين لفظ را گفته اما منظورش اين بوده است. از كجا میگویید؟ بالاخره هر كسى يك توجيهى براى حرف خودش مىآورد.
ما امروز موظفيم که نام امام را زنده كنيم. آفرين بر شما كه در اين راه تلاش میکنید! ما موظفيم كلمات امام را زنده نگهداریم ولی در اين جهت كمى كوتاهى میکنیم. من در طول سالها بارها به عزيزان پيشنهاد کردهام که اين وصیتنامه امام را به قول خودمان ختم كنيم، روزى يك صفحهاش را مطالعه كنيم تا يادمان نرود که امام چه میگفت.
امام میفرمود اشخاص منحرف را در انجمنهای اسلامى راه ندهيد! گاهى این سخنان امام در تلويزيون هم پخش میشود و همين روزها هم من باز شنيدم كه سفارش میکرد؛ ولی ما گوش نكرديم. كار به جايى رسيد كه انجمنهای اسلامى مساوى شد با اشخاص منحرف! كار به جايى رسيد كه كسانى كه آشنا بودند وقتى میگفتند انجمنهای اسلامى یا اتحاديه انجمنهای اسلامى، با انجمن منحرفان مساوى بود! هنوز هيچى نشده بود و هنوز انجمنها تازه پا گرفته بود اما امام آنوقت با آن بينش خداییاش هشدار میداد كه آدمهای منحرف را در انجمنهای اسلامى راه ندهيد! ما درست برعکسش عمل كرديم، انجمن اسلامى را تحويل آنها داديم و بسیاری از چيزهای ديگر. متأسفانه چنين جرياناتى در يك مقطع از تاريخ انقلاب اتفاق افتاد.
ما بايد سعى كنيم كه ذهنمان با الفاظ و كلمات امام انس داشته باشد. بهترين راهش هم اين است كه يك وصیتنامه امام، داخل جيبمان بگذاريم و روزى يك صفحهاش را بخوانيم؛ ولی آنچه از همه مهمتر است اين است كه ما اهداف امام را كه خوب یاد گرفتیم و میدانيم چیست و چيزى غير از اهداف پيغمبر اسلام و ائمه اطهارصلواتاللهعليهماجمعين نيست، سعى كنيم اینها تحقق پيدا كند.
اين قیامها، اين انقلابها، اين جنگها، اين شهيد دادنها، تحمل اين سختیها، همه براى چه بود؟ براى اینکه احكام اسلام اجرا شود. نسبت به اجراى احكام اسلام و حفظ ارزشهای اسلام حساسيت داشته باشيم. اگر هيچ كارى از دستمان برنمىآيد اقلاً داد بزنيم! اگر هيچ قدرتى نداريم كه چيزى را تغيير دهيم اقلاً بگوييم آقا! اين خلاف اسلام است.
يك وظیفهای كه در همين راستا بر عهده همه ماست اين است كه همانگونه كه ما امانتدار اسلام و تشيع هستيم بايد اینها را به فرزندانمان و نسل آينده منتقل كنيم. من و شما اسلام را از كجا ياد گرفتيم؟ از پدرانمان، از معلمانمان، از بزرگترهای شهرمان، از نخبگانمان، از علمايمان، از اینها ياد گرفتيم. اگر اینها دين را عوضى به ما معرفى میکردند آیا ما اسلام واقعى را میشناختیم؟!
آيندگان، اسلام را از ما ياد میگیرند، راه امام را از ما ياد میگیرند، سعى كنيم اینها را بهعنوان يك امانت، دستنخورده به نسل آينده برسانيم و الا ما میشویم خائن! و خیانت، موجب میشود كه خونهای شهدا را پایمال كنيم! آنها شهيد شدند براى اینکه احكام اسلام شناخته و عمل شود، اگر ما كوتاهى كنيم، مثل اینکه میبینیم دزد دارد وارد خانه میشود و سكوت كنيم، اين معنايش چيست؟! غير از خيانت است؟! اگر شما ديديد که يك دزد دارد از ديوار خانه يكى از دوستان و خویشانتان بالا میرود و شما هيچى هم نگفتيد آیا حق امانت را ادا كردهايد؟! آدم درستكارى هستيد يا خائنيد؟! میبینید دزد است اقلاً بايد به صاحبخانه بگوييد که دزد دارد مىآيد.
ما موظفيم كه مفاهيم و ارزشهای اسلامى و انقلابى را سالم و دستنخورده به نسل آينده برسانيم. همه اینها مقدمه آن است. اين حرکتها، اين احترامها، اين تجلیلها، اين فداکاریها، اين پول خرج کردنها، پذیراییها، همه اینها كه البته كارهاى بسيار مقدسى است اما اینها براى چيست؟ براى اینکه راه امام زنده بماند و براى اینکه به حقايق دين عمل شود. اگر در آن كوتاهى كنيم مثل اين است كه آدم مقدمات بچيند، سفره پهن كند، بشقاب و قاشق چنگال بگذارد اما غذايى در كار نباشد! اینها همه مقدمه است براى اینکه آن ارزشها پياده شود. تا اينجايش را ما برويم، به امام احترام بگذاريم، در راهش فداكارى كنيم، پول خرج كنيم، قربانت بروم، فدايت بشوم، شعار بدهيم، همه اینها را انجام دهیم اما موقع عمل كه میشود سستى كنيم! میبینیم مخالفت میشود هيچى نگوييم؛ آن همشهریمان است، آن رفيقمان است، آن همحزبی است، آن نمیدانم چنين است. اگر با اين ملاحظات، سهلانگاری كنيم در حقیقت نسبت به امام و شهدا خيانت كردهايم.
بنابراين ما بايد به اين مسئله هم توجه داشته باشيم كه اسلام، ارزشهای دينى و دستاوردهاى انقلاب يك امانتى است كه بايد به نسل آينده برسد. غير از اینکه خود ما بايد درست بفهميم و عمل كنيم بايد سالم هم به آيندگان برسانيم.
از خداوند متعال درخواست میکنیم كه شما را نور چشم امام قرار دهد، همان كه فرمود ياران من در گهواره هستند، انشاءالله شما كسانى باشيد كه در گهواره بودهاید و امروز امام را يارى میکنید و با يارى امام، درواقع امام زمانعجلاللهفرجهالشریف را يارى میکنید.
خدا به شما توفيق دهد كه راه امام را خوب بشناسيد، خوب عمل كنيد، خوب ترويج كنيد و سالم به دست آيندگان برسانيد.
و السلام عليكم و رحمه الله
[1]. نساء، 165.
[2]. منیة المرید في أدب المفید و المستفید، ج ۱، ص ۱۰۱.
[3]. یس، 30.
[4]. ذاریات، 53.
[5]. مائده، 44.
[6]. حجر، 9.