بسم الله الرحمن الرحیم
آن چه پیش رو دارید گزیدهای از سخنان حضرت آیت الله مصباح یزدی (دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبری است كه در تاریخ 1388/06/14 ایراد فرمودهاند. باشد تا این رهنمودها چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.
شب گذشته در ادامه بیان اوصاف شیعیان از زبان امیرالمؤمنین(ع) توضیحاتی در باره این فراز ارایه شد: وَ مِنْ عَلَامَةِ أَحَدِهِمْ أَنْ تَرَى لَهُ قُوَّةً فِی دِینٍ وَ حَزْماً فِی لِینٍ وَ إِیمَاناً فِی یَقِینٍ. در دنباله این فراز حضرت امیر(ع) میفرماید: وَ حِرْصاً عَلَى عِلْمٍ وَ فَهْماً فِی فِقْهٍ وَ عِلْماً فِی حِلْمٍ؛ یعنی شیعیان حریص بر علم هستند. روشن است كه هر مؤمنی، بلکه هر انسان عاقلی فطرتاً طالب علم است. پس این چه ویژگی ممتازی است كه حضرت برای شیعیان عنوان فرمودهاند؟
در باره فضیلت علم و تعلیم و تعلم، علم مطلوب، علم مذموم، مقایسه علم با سایر امور دنیوی و اخروی، وظیفه عالم و... روایات فراوانی در مجامع روایی نقل شده و گاهی چند جلد از یك کتاب به این موضوع اختصاص داده شده است. ما در اینجا فقط به این موضوع میپردازیم كه چرا شیعیان حریص بر علم هستند.
در بحارالأنوار روایتی از پیغمبر اکرم(ص) نقل شده كه خطاب به ابوذر فرمودند: یَا ابَا ذَرٍّ الْجُلُوسُ سَاعَةً عِنْدَ مُذَاكَرَةِ الْعِلْمِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنْ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ كُلِّهِ اثْنَا عَشَرَ أَلْفَ مَرَّة1؛ گمان نمیکنم در هیچ کتابی، هیچ عالم، حکیم یا فیلسوفی، در هیچ قومی و به هیچ زبانی چنین تکریمی نسبت به علم وارد شده باشد. گاهی از تحصیل علم تعریف میشود؛ همچنانكه روایات زیادی در اینخصوص نقل شده؛ مثل: طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِم2؛ یا اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّین3؛ یا روایاتی كه در باره فضیلت تعلیم و فضیلت علما نقل شده؛ اما اینکه كسی بنشیند و بحث علمی چند دانشمند و عالم را تماشا کند و گوش فرادهد، اینكار چه مقدار فضیلت دارد؟ پیغمبر اکرم(ص) به ابوذر میفرماید اگر كسانی مشغول مذاکره و بحث علمی باشند و كسی مدتی را پای بحث و گفتگوی ایشان بنشیند، ثواب این کار از 12 هزار ختم قرآن بیشتر است. روایات فراوانی در این باره نقل شده كه ـحتی اگر در سند بعضی از آنها هم خدشه وارد شودـ مجموع آنها مفید تواتر اجمالی است؛ یعنی هیچ شکی نیست كه این مضامین از اهل بیت(ع) وارد شده است. در روایت دیگری رسول اكرم(ص) میفرماید: کسی که در راه تحصیل علم قدم بر دارد پرندگان هوا و ماهیان دریا برای او استغفار میکنند و فرشتگان آسمان به عنوان احترام و اظهار خوشحالی از این کار بالهایشان را زیر پای او پهن میکنند4. نقل شده كه مرحوم شهید ثانی ـرضوان الله علیهـ صاحب كتاب شریف شرح لمعه ـكه از صدها سال پیش از این یكی از کتابهای درسی تمام حوزههای علمیه بوده استـ؛ در دوران طلبگی، مسیر خانه تا مدرسه را با پای برهنه طی میكرد و با استناد به این روایت میگفت من نمیخواهم با کفش روی بال ملائکه راه بروم.
کسانی که انبوه فضایل نقل شده در روایات برای علم و عالم و تعلیم را باور دارند، جا دارد تمام لحظات عمر خود را ـغیر از زمانی كه مشغول کارهای واجب و سایر عبادات هستندـ صرف تحصیل علم کنند. یكی از سنتهای خوب حوزههای علمیه، مخصوصاً حوزههای نجف این بوده كه در هر مجلسی كه چند نفر از علما و فضلا گرد هم جمع میشدند، مسألهای علمی را مطرح کرده و در باره آن بحث و گفتگو میکردند. این اهتمام به علم از این روست که باور دارند در مجلس بحث علمی فرشتگان برای حاضران استغفار میکنند. لذا شیعیان و مؤمنین ممتاز بر تحصیل علم حریص هستند و هیچگاه تحصیل علم را رها نمیكنند، حتی اگر شغل اصلی آنها كار دیگری باشد. پیش از این در بسیاری از شهرهای مذهبی سنت بود که اغلب افراد، به خصوص كسبه بازاری قبل از شروع كار روزانه خود، در جلسه درسی حاضر شده و به خصوص مسائل شرعی مربوط به کسب و کارشان را از استاد فرا میگرفتند. متأسفانه امروزه این سنتهای خوب در جامعه ما ترک شده؛ کاش میشد ـمخصوصاً با استفاده از وسایل جدید کمک آموزشیـ این سنتها بار دیگر زنده میشد و افراد مختلف جامعه در اوقات فراغت خود روزانه ساعتی را به تحصیل علم اختصاص میداند. فضیلت انسان بر سایر حیوانات این است كه امکان تحصیل علم برای او فراهم است. البته این فضیلت، برای رساندن انسان به كمال و سعادت مستلزم رعایت شرایطی مثل اخلاص در تحصیل و همراهی آن با عمل است؛ اما این شرایط، شرط کافی؛ است؛ شرط لازم برای تکامل، تحصیل علم است و کسی بدون علم به جایی نمیرسد.
کسانی که این مسایل را باور كردهاند، سعی میکنند هر چه بیشتر بر علمشان افزوده شود؛ همچنانكه حریص هستند که آموختههای خود را به دیگران هم یاد بدهند.
دو نکته دیگر هم در باره علم در این روایت ذكرشده: فَهْماً فِی فِقْهٍ وَ عِلْماً فِی حِلْمٍ. اغلب کسانی که در پی آموختن مطالب علمی هستند به یادگیری سطحی اكتفا میكنند؛ لذا آموختههایشان عمیق نیست. ولی بعضی دیگر ـ مانند مؤمنینی كه حضرت امیر(ع) توصیف میفرمایدـ به فهم سطحی اکتفا نمیکنند و سعی میکنند فهمشان عمیق و موشكافانه باشد؛ مطلبی را كه از معلم میشنوند، تا جایی دنبال میكنند كه کاملاً به عمق مطلب پی ببرند و برایشان هیچ ابهامی در باره آن باقی نماند؛ تا بتوانند سؤالات و شبهات را پاسخ دهند.
اگر كسی به صورت جدی در پی علم باشد، در مراحل مختلف با دشواریهای زیادی روبرو میشود و اگر بردبار نباشد، ممكن است زود از میدان در برود، زود نتیجهگیری و قضاوت کند ودر برابر مخالف تحمل نداشته باشد. چنین كسی کارش به نتیجه نمیرسد. همچنانكه كسی كه مراتبی از تحصیل را گذرانده، اگر فقط به آموختهها و فهم خودش اکتفا کند و پذیرش بحث و گفتگو با دیگران را نداشته باشد، چنین كسی غالباً یک سونگر بار میآید و حتی گاهی علمش جهت انحرافی پیدا میکند و هر چه پیش میرود، بیشتر ازمسیر حق جدا میشود؛ در حالیكه خود او هم متوجه انحراف نیست. اما اگر بنا داشته باشد نظریات خود را با دیگران مطرح کند و حرفهای آنها را هم بشنود، و در صورت لزوم در آراء خود تجدیدنظر کند، ـتا شاید یکی از مصادیق آیه شریفه فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ5؛ باشدـ نیازمند سعه صدر است. چون اگر انسان در بحث و گفتگو با مخالف کمتحمل و بیحوصله باشد، بحث به نتیجه نمیرسد و همان کجروی ادامه پیدا میکند.
برای اینکه عالم به این آفتها مبتلا نشود، باید حوصله، تحمل و سعه صدر داشته باشد؛ نظر دیگران را جویا شود و خوب به آنها گوش بدهد. نمونهای از این شیوه پسندیده جلسات شورای استفتاء مراجع محترم تقلید است. مرجع تقلیدی که در باره مسألهای تحقیق کرده و فتوا داده، در عین حال، فتوای خود را برای عدهای از علما مطرح میکند و نظر ایشان را جویا میشود. چه بسا آنها اشکالاتی به این فتوا داشته باشند كه در این جلسه پیرامون آن بحث و گفتگو میشود. پس عالم برای رفع اشكالات احتمالی نظراتش نیازمند حلم است.
همچنین در مقام تعلیم، وظیفه استاد این است که شاگرد را پرورش دهد تا او هم از لحاظ علمی رشد کند. اما اگر استاد حوصله نداشته باشد، پاسخهای سرسری به اشكالات و سؤالات شاگرد بدهد، یا اجازه بحث به او ندهد، شاگرد رشد نمیکند. بنا بر این در مقام تعلیم نیز استاد باید حلیم باشد.
نقل شده كه روزی كنیزی خدمت حضرت زهرا ـسلام الله علیهاـ رسید و مسألهای پرسید و جواب گرفت. اما وقتی از محضر حصرت صدیقه طاهره(س) خارج شد و مسأله را در ذهن خود مرور کرد، متوجه شد درست یاد نگرفته؛ لذا نزد آن حضرت برگشت و بار دیگر مسأله را از ایشان پرسید. حضرت زهرا(س) مجدداً سؤال او را با توضیحات بیشتری پاسخ دادند. آن كنیز هم كه تصور میكرد جواب سؤالش را فرا گرفته، از منزل حضرت خارج شد؛ اما بار دیگر كه مسأله را مرور كرد، مجدداً متوجه شد كه درست نفهمیده؛ لذا باز نزد حضرت زهرا(س) برگشت. این مسأله چندین بار تكرار شد؛ تا جایی كه خود آن كنیز سرافکنده و خجل شد. اما حضرت با خوشرویی جوابش را با توضیحات بیشتر فرمودند و پس از آن برای دلگرمی او افزودند: اگر کسی بار سنگینی را به تو بدهد که به بام منزل ببری، و در برابر آن صدهزار درهم به تو بپردازد، آیا از حمل آن بار احساس خستگی میکنی؟ هر مسألهای که ما به شما بیاموزیم، اجر و ثواب آن بیش از آن است که فاصلة زمین تا عرش را پر از لؤلؤ کنند.بنابراین هر چه هم سنگین باشد، تحمل آن سخت و دشوار نیست6.
این دستورالعملی است برای معلم که باور کند آموختن علم به دیگران مثل خریدن کیسهای از جواهرات برای خود است كه خستگی ندارد و نباید انسان از سختیهای آن ناراحت و دلسرد شود.
بنابراین عالم هم در مقام نظریهپردازی و تحقیق نیازمند حلم، بردباری، سعه صدر و تحمل کلام دیگران است، هم در مقام بحث با همتایان نباید صبر و تحمل از كف بدهد و هم در مقام تعلیم آموختههای خود به دیگران باید حوصله داشته باشد و در برابر مشكلات خسته نشود.
1؛ . بحارالأنوار، ج 1، ص 203، باب 4، مذاكرة العلم و مجالسة العلماء.
2؛ . الكافی، ج 1، ص 30، باب فرض العلم و وجوب طلبه.
3؛ . بحارالأنوار، ج 1، ص 177، باب 4، مذاكرة العلم و مجالسة العلماء.
4؛ . ر.ك: الكافی، ج 1، ص 34، باب ثواب العالم و المتعلم؛ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَتَضَعُ أَجْنِحَتَهَا لِطَالِبِ الْعِلْمِ رِضًا بِه وَ إِنَّهُ یَسْتَغْفِرُ لِطَالِبِ الْعِلْمِ مَنْ فِی السَّمَاءِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ حَتَّى الْحُوتِ فِی الْبَحْر.
5؛ . زمر / 17-18.
6؛ . بحارالأنوار، ج 2، ص 3، باب ثواب الهدایة و التعلیم و فضل.