بسم الله الرحمن الرحیم
آنچه پیش رو دارید گزیدهای از سخنان حضرت آیت اللّه مصباح یزدی(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبری است كه در تاریخ 1386/02/19ایراد فرمودهاند. باشد تا این رهنمودها چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.
در جلسات گذشته گفتیم: مبغوضترین بندگان كسی است كه خدا او را به خودش واگذارد و دیگر كمكش نكند. اینها كسانی هستند كه از سخنان بدعتآمیز خوششان میآید، از معانی صحیح آیات قرآن فرار میكنند و نه تنها خودشان گمراه هستند كه دیگران را نیز گمراه میكنند. مُضِلٌّ لِمَنِ اقْتَدَی بِهِ فِی حَیَاتِهِ وَبَعْدَ وَفَاتِهِ؛[1] نه تنها مردم زمان خود را گمراه میكنند، بلكه پس از مرگ نیز كسانی با سخنان آنها گمراه میشوند و اینها حمّال گناهان دیگران هستند. حَمَّالٌ خَطَایَا غَیْرِهِ؛[2] دستهای دیگر از مبغوضترین خلایق كسانی هستند كه جهلهایی را با هم میبافند و در ظاهر به عنوان علم مطرح میكنند. قَدْ سَمَّاهُ أَشْبَاهُ النَّاسِ عَالِماً وَلَیْسَ بِه؛ مردم اینها را عالم مینامند در صورتی كه عالم نیستند. حَتَّی إِذَا ارْتَوَی مِنْ مَاءٍ آجِنٍ وَاكْتَثَرَ مِنْ غَیْرِ طَائِل؛ از این طرف و آن طرف جهلهایی را به هم میبافند تا آنجا كه از یك آب گندیدهای سیراب میشوند. جَلَسَ بَیْنَ النَّاسِ قَاضِیا؛ بر همین اساس، بر مسند قضاوت تكیه میكنند از قضاوتهای غلط آنها خونها ناله میكند و میراثها فریاد میكنند. آن قدر حق و ناحق میكنند كه خونها به ناحق ریخته میشود و اموالی به ناحق جابهجا میشود كه صدای این خونها و مالهای به ناحق جابهجا شده، بلند است. آن گاه حضرت میفرماید: إِلَی اللَّهِ أَشْكُو مِنْ مَعْشَرٍ یَعِیشُونَ جُهَّالًا وَیَمُوتُونَ ضُلَّالًا؛ من از مردمی كه با جهالت و ضلالت زندگی میكنند و میمیرند، پیش خدا شكایت میكنم. اینها كسانی هستند كه لَیْسَ عِنْدَهُمْ شِیئٌ أَبْوَرُ مِنَ الْكِتَابِ إِذَا تُلِیَ حَقَّ تِلَاوَتِه؛ هیچ كالایی در بازار آنها كسادتر از قرآن نیست در صورتی كه درست تفسیر شود و هیچ كالایی گرانبهاتر از قرآن نیست در صورتی كه تحریف شود.
در اینجا چند سؤال مطرح است: یكی اینكه خدا به چه ملاكی یك بندهای را دوست یا دشمن میدارد؟ به طور كلی آنچه منشأ محبوبیت انسانی پیش خدا میشود، ایمان اوست كه لازمهاش عمل صالح است. اگر انسانی با ایمان زندگی كند و با ایمان از دنیا برود خدا او را دوست دارد. طبعاً كسانی كه هیچ گناهی نداشته باشند و حتی خیال گناه هم نداشته باشند پیش خدا محبوبترند، كسانی كه مجرای فیض الهی و محبوب خدا هستند. ولی گاهی ممكن است كسی با این كه محبوب خدا است، گناهانی را مرتكب شود و لغزشهایی داشته باشد. اینها اگر توبه كنند توبه آنها پذیرفته میشود و اگر توبه هم نكرده باشند و از دنیا بروند، بعد از عذابهایی كه در عالم برزخ میبینند تزكیه میشوند و نهایتاً به واسطه شفاعت نجات پیدا میكنند. اما كسانی كه در اثر گناه، ایمانشان را از دست بدهند و به شك مبتلا شوند دیگر مؤمن نیستند. پس ملاك محبوب بودن پیش خدا ایمان است، ایمانی كه متزلزل نباشد. محبوبتر بودن نیز به قوت ایمان بستگی دارد. هر چه مراتب ایمان بالاتر باشد مؤمن پیش خدا محبوبتر است. در مقابل، مبغوض بودن نزد خدا به كفر است. اگر كسی با كفر از دنیا برود گرچه هفتاد سال در ظاهر مؤمن باشد، مبغوض خداست؛ إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَكَ بِه.[3] البته همه كافرها یكسان نیستند. بعضی از آنها كاری به دیگران ندارند و درصدد گمراه كردن دیگران نیستند؛ چه بسا كارهای خوبی هم انجام دهند كه خداوند در دنیا به آنها پاداش میدهد؛ أَذْهَبْتُمْ طَیِّباتِكُمْ فِی حَیاتِكُمُ الدُّنْیا؛[4] و در آخرت مشمول رحمت خدا قرار نمیگیرند. اما اینها مبغوضترین بندگان نیستند. مبغوضترین بندگان كسانی هستند كه نه تنها خودشان خرابند، بلكه دیگران را هم به هلاكت میاندازند. اینها از هر حیوانی پستترند. نجسترین حیوانات هم گناهی مرتكب نشده است. اگر حیوانی در این عالم نجس است، ما باید به خاطر مصالحی كه به ما برمیگردد از آن پرهیز كنیم، اما حیوانات كه مبغوض خدا نیستند.
سؤال دیگر این است كه جهت مشترك و مختصّ بندگانی كه مبغوضترین به شمار آمدهاند، چیست؟ جهت مشتركی كه میان همه وجود دارد، این است كه شر هیچ كدام از آنها مختص به خودشان نیست بلكه به دیگران نیز سرایت میكند. آنها نه تنها خودشان فاسدند بلكه فسادشان به دیگران نیز سرایت میكند، اما دو گروه هستند كه فسادشان منحصر به خودشان نیست. دسته اول كسانی هستند كه رسماً موجب گمراهی دیگران میشوند و عقیده آنها را فاسد میكنند. دسته دوم كسانی هستند كه به حقوق دیگران تجاوز میكنند و فسادشان موجب میشود كه حقوق مردم پایمال شود. طبعاً دسته اول وضعشان خرابتر است. و درباره آنها حضرت فرمود: وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَی نَفْسِه؛ خداوند آنها را به خود وامیگذارد، ولی درباره دسته دوم چنین چیزی نمیفرماید. خداوند به كسانی كه مرتكب كبائر میشوند میفرماید: اگر توبه كردید خداوند توبه شما را قبول میكند؛ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیِّئاتِكُمْ.[5] حتی اگر مؤمنی بیتوبه از دنیا برود باز هم خدا او را رها نمیكند و در عالم برزخ او را تصفیه میكند تا بتواند در روز قیامت مشمول شفاعت پیامبرصلیاللهوعلیهوآله قرار گیرد. ولی درباره كسانی كه در زمره دسته اولند میفرماید در همین دنیا آنها را رها میكند و میگوید با تو كاری ندارم! چنین انسانی باید خیلی پست شده باشد كه به این حكم دچار شود. در این انسان هیچ امید خیری نیست و اگر یك روزنه امیدی در وجود او بود و یك راهی برای نفوذ نور در قلبش وجود داشت خدا او را به خودش وا نمیگذاشت.
همچنین بندهای كه این قدر نسبت به حقوق مردم بیاعتناست كه اصول قضاوت را یاد نمیگیرد و شرایط قضاوت را ندارد، خون دیگران را به ناحق میریزد و اموال و اعراضشان را به خطر میاندازد، خدا دیگر آنها را هدایت نمیكند.