بسم الله الرحمن الرحیم
آن چه پیش رو دارید گزیده ای از سخنان حضرت آیت اللّه مصباح یزدی(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبری است كه در تاریخ 1386/03/09 ایراد فرموده اند. باشد تا این رهنمودها چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.
در جلسات گذشته روشن شد كه یكی از ویژگیهای مبغوضترین خلایق پیش خدا، این است كه آنها اهل بدعت هستند، یعنی برای خودشان حق تشریع قائل هستند و این نوعی شرك است.
انبیای الهی علیهمالسلام پیام خداوند را بدون كم و كاست به مردم میرساندند تا بدین وسیله هدایت شوند، اما بدعت گذار مردم را گمراه میكند و موجب پیدایش فتنههایی در جامعه اسلامی میشود. عدهای پیرو بدعت گذار و كسانی مخالف او میشوند و درگیریهایی میان آنان به وجود میآید. وقایع صدر اسلام برآمده از نوعی بدعت بوده كه آتش فتنه را در جامعه اسلامی شعلهور كرده و باعث شده است مردم مسلمان «قربة الی الله»؛ فرزند پیامبر اكرمصلی الله وعلیه وآله با طفل شیرخوارهاش را به شهادت برسانند.
این فتنه ها به صدر اسلام اختصاص ندارد و در طول چهارده قرن در گوشه و كنار تكرار شده است و چه بسا در جامعه ما تكرار شده باشد یا در آینده تكرار شود.
در خطبه پنجاهم نهج البلاغه، امیر المؤمنینعلیهالسلام در باره آغاز فتنهها میفرماید:
«إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ یُخَالَفُ فِیهَا كِتَابُ اللَّهِ وَ یَتَوَلَّی عَلَیْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَی غَیْرِ دِینِ اللَّهِ فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ یَخْفَ عَلَی الْمُرْتَادِینَ وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِینَ وَ لَكِنْ یُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَیُمْزَجَانِ فَهُنَالِكَ یَسْتَوْلِی الشَّیْطَانُ عَلَی أَوْلِیَائِهِ وَ یَنْجُو الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنی»1: آغاز فتنهها هوای نفس گروهی است كه میخواهند به دلخواه خود عمل كنند. پیروی از هوای نفس باعث بدعت گذاری میشود و به دنبال آن احكامی صادر میشود كه با قرآن مخالف است. وقتی این احكام جعل شد یك رابطه دوستی میان افراد پدید میآید كه مبتنی بر اساس دین نیست. عدهای كسانی را حمایت میكنند و به آنها رأی میدهند كه حامی دین نیستند. آن گاه حضرت میفرماید: اگر در یك جامعه حق خالص و باطل نیز كاملاً روشن و عریان بود و با حق مخلوط نمیشد كه برای طالب حق چیزی مخفی نمیماند و از باطل بیزاری میجست و دیگر كسی فریب نمیخورد. آنهایی كه میخواهند فتنه كنند و احكام جدید ابداع كنند، حق و باطل را با هم میآمیزند و برای افكار باطلشان پوششی از حق به كار میگیرند. اینها همانند كسانی هستند كه چند شاخه گل از بوستان میچینند و چند شاخه زهرآگین و مضر نیز با آن مخلوط میكنند. این جاست كه شیطان بر یاران خود تسلط پیدا میكند و زمینهای فراهم میشود تا شیطان مردم زیادی را گمراه كند و باطلهایی را در لباس حق جلوهگر سازد و به خورد مردم دهد. این جا مردم خیال میكنند دنبال حق رفتهاند و غافلند از این كه زیر پوشش حق، باطلهایی آنان را اسیر كرده است.
پس آغاز فتنه از این جا شروع میشود كه چند نفر كه طبعاً در جامعه برجستگی دارند، هوش بیشتری دارند و موقعیت اجتماعی بهتری دارند، به دنبال هواهای نفسانی خود، احكام جدیدی را به اسم دین جعل میكنند، چیزهایی را كه حرام است، حلال نشان میدهند و كارهایی كه واجب است، چون به ضرر آنها تمام میشود، غیر لازم معرفی میكنند. اینها حق و باطل را ممزوج میكنند و پوششی از حق روی سخنان خود میگذارند تا مردم را گول بزنند، معجون زهرآگینی را با لایهای از شیرینی لعاب میدهند تا وقتی به دهان دیگران میگذارند، آنها طعم خوشی احساس كنند. آن وقت است كه مردم فریب میخورند.
خداوند متعال میفرماید: «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلی؛ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرورا»2؛ ما مقدر كردیم كه همیشه در مقابل انبیا و داعیان حقیقت شیاطینی وجود داشته باشند كه در مقابل انبیا سخنان زیبا و فریبنده را مطرح كنند تا دیگران را بفریبند. این سنّت الهی است و فكر نكنید كه این روال پایان خواهد پذیرفت و شیاطین دست از شیطنتشان برخواهند داشت. ابزار كار اینها نیز حرفهای قشنگ با محتوای باطل و كُشنده است. اگر كار اینها بگیرد بسیاری از مردم فریب میخورند، چون تشخیص حق و باطل كار آسانی نیست. اگر شما بخواهید طلای ناب را از طلای قلابی بازشناسید باید به زرشناس مراجعه كنید تا آن را محك بزند و بگوید عیار آن چه قدر است و آیا طلا خالص هست یا خالص نیست. زرشناس ابزاری دارد كه طلا را محك میزند. پس باید به متخصص و خبره رجوع كرد. این جا خبره با كتاب خدا سخن را محك میزند. حضرت میفرماید: «إِذا الْتَبَسَتْ عَلَیْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعَ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْكُم بِالْقُرآن»3؛ اگر فتنهها شما را فرا گرفت و شما احساس كردید كه در یك شب ظلمانی قرار گرفتهاید و نمیتوانید حق و باطل را تشخیص دهید به قرآن مراجعه كنید. در این تاریكیها، نوری كه میدرخشد و شما را نجات میدهد، قرآن است، البته در سایه قرآن، موقعیت عترت و اهل بیت پیامبرصلی الله وعلیه وآله هم ثابت میشود: «وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوه»؛ «وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُون»4؛ پس؛ اصل در این جا قرآن است و در سایه آن باید سنت اهل بیت را بشناسیم تا محك خوبی برای حق و باطل داشته باشیم.
آن چه مایه تأسف است این است كه كسانی با افتخار به ما میگویند: شماها فقط به همان احكام قدیمی چسبیدهاید و كهنه پرست هستید. زمان ما احكام نو میخواهد و حرفهای قدیمی دیگر به درد ما نمیخورد.
یادم هست در تركیه كنفرانسی برگزار شد و یكی از این نواندیشان و نوپردازهای مصری سخنرانی كرد و خیلی با آب و تاب گفت: فرهنگ اسلامی ما به كهنه پرستی مبتلا شده است. ما حدیث نو میخواهیم، فقه نو میخواهیم و.... همین طور سخن خود را ادامه داد به گونهای كه من دیگر نتوانستم تحمل كنم و بلند شدم و گفتم: آقا، یك باره بگو ما دین نو و پیامبر نو میخواهیم!
قرآن بدعت گذاری میان مسلمانان را پیش بینی كرده و فرموده است: «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَة»5؛ فتنه جویان دنبال آیات؛ متشابه میروند تا بتوانند باطل را با پوشش حق ارایه كنند. آیات محكم برای مقصد و مقصود آنان مفید نیست. آنها میخواهند آیات را آن جور كه دلشان میخواهد تفسیر كنند تا مردم گمراه شوند. نه تنها قرآن این نكته را پیش بینی كرده كه پیامبر اكرمصلی الله وعلیه وآله نیز به امیر المؤمنین علیعلیهالسلام همین نكته را گوشزد كرده و فرموده است: «یَا عَلِیُّ إِنَّ الْقَوْمَ سَیُفْتَنُونَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ یَمُنُّونَ بِدِینِهِمْ عَلَی رَبِّهِمْ وَ یَتَمَنَّوْنَ رَحْمَتَهُ وَ یَأْمَنُونَ سَطْوَتَه»6؛ مردم بعد از وفات من مورد فتنه واقع؛ میشوند. بعضی از آنها حرفشان این است كه ما به رحمت خدا امیدوار هستیم و آرزو داریم خدا ما را مشمول رحمتش قرار دهد. اینها به رجاء كاذب دل بسته و از عذاب و عقوبت خدا خود را ایمن میبینند. «یَسْتَحِلُّونَ حَرَامَهُ بِالشُّبُهَاتِ الْكَاذِبَة»7؛ اینان حرامهای خدا را با یك شبهه دروغین حلال؛ میشمارند و برای آن راه حلال درست میكنند. «یَسْتَحِلُّونَ السُّحْتَ بِالْهَدِیَّةِ وَ الرِّبَا بِالْبَیْع»8؛ رشوه را با عنوان هدیه و ربا را با عنوان بیع حلال میشمارند. پس مصداق فتنه انحراف در عقاید و احكام است كه آغازش از بدعت گذاری است و عامل بدعت گذاری هوای نفس است.
1. نهجالبلاغه، خطبه 50.
2. انعام، 112.
3. وسائل، ج6، ص 171.
4. حشر، 7.
5. آل عمران، 7.
6. بحار، ج 32، ص 241.
7. وسائل، ج 18، ص163.
8. همان.