بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
الحمدللّه ربّ العالمین وصلّى اللّه على محمّد وآله الطاهرین سیّما بقیّة اللّه الاعظم ارواح العالمین له الفداء.
بحمداللّه جلد دوم این شرح نیز به پایان رسید. سعى نگارنده در این جلد نیز بر آن بوده كه نكاتى را كه در پیشگفتار جلد اوّل توضیح داده شد رعایت كند، بویژه تحلیل استدلالها به مقدمات آنها و توضیح یك یك آنها. در مواردى كه احتیاج به توضیحى بیش از توضیح استاد بوده دریغ نشده، بخصوص اگر مطلبْ مجمل یا مبهم بوده است. از جمله فصولى كه مشمول این حكم است فصل چهارم از مرحله چهارم است كه درباره قاعده «واجب بالذات واجب من جمیع الجهات است» بحث مىكند. این قاعده در غالب كتب فلسفى باجمال بحث شده است، فقط در اسفار و در این كتاب مشروحتر بیان شده كه با وجود این، نیاز به شرح و بسط بیشترى داشت. البته امكان آن بود كه اكثر مباحث طرحشده در این دو جلد به تفصیل بیشترى بررسى شوند، از جمله در هر مبحث بین اقوال فلاسفه مقایسه به عمل آید یا اشكالاتى كه به مطالب وارد است ذكر گردد یا لااقل سؤالات منطقیى كه مطلب مورد بحث ایجاب مىكند و مغفول عنه واقع شده طرح شود، ولى از آن خوددارى شد، به دلیل اینكه اینگونه تفصیلات براى مبتدیان چندان سودمند نیست و چه بسا موجب پریشانى اندیشه شود.
نكتهاى كه باید ذكر كرد توضیح شماره مطالب هر فصل است كه به جا بود در پیشگفتار جلد اوّل به آن مىپرداختیم ولى از آن غفلت شد. شمارهگذارى به روش اعشارى است و هر شماره از چپ به راست خوانده مىشود. براى این نوع شمارهگذارى، مطالب هر فصل به چند بخش اصلى تقسیم شدهاند، به هر یك از این بخشها یك شماره یكرقمى اختصاص داده شده است. در صورت لزوم، براى هر بخش اصلى یك یا چند بخش فرعى در نظر گرفته شده
است؛ به هر یك از بخشهاى فرعى یك شماره دو رقمى اختصاص یافته كه اوّلین رقم آن همان شماره بخش اصلىِ ذىربط است و طبعاً نشان آن است كه این بخش فرعى به كدام بخش اصلى مربوط است. به حسب نیاز، براى هر بخش فرعى یك یا چند زیربخش منظور شده است؛ هر یك از زیربخشها با یك شماره سهرقمى مشخص شدهاند كه دو رقم اوّل آنها شماره بخش اصلى و فرعىِ ذىربط است و نشان آن است كه این زیربخش به كدام بخش فرعى و كدام بخش اصلى تعلق دارد. و بنابه اقتضاى مطلب، براى هر یك از این زیربخشها یك یا چند زیربخش فرعى ملحوظ شده است كه از شمارههاى چهاررقمى برخوردارند و سه رقم اوّل آنها مشخصكننده بخش اصلى و بخش فرعى و زیربخشى است كه این زیر بخش فرعى به آن تعلق دارد. در صورتى كه زیربخشهاى فرعى خودْ داراى یك یا چند زیربخش فرعى دیگر باشند، براى آنها شمارهاى ملحوظ نشده، زیرا مستلزم شمارههاى پنجرقمى است و بنابر آن بوده كه شمارهها حداكثر بیش از چهاررقم نداشته باشند. براى روشنشدن مطلب؛ مثلا، فصل ششم از مرحله چهارم را در نظر مىگیریم، این فصل به چهار بخش اصلى تقسیم شده:
1ـ بداهت نیاز ممكن به علّت؛
2ـ مناط احتیاج ممكن به علّت؛
2ـ برهان بر نظریه امكان ماهوى؛
4ـ اشكال بر نظریه امكان ماهوى و جواب آن.
و مثلا، بخش چهارم آن به پنج بخش فرعى تقسیم شده:
1ـ4. اشكال؛
2ـ4. جواب حلىّ؛
3ـ4. جواب نقضى اوّل؛
4ـ4. جواب نقضى دوم؛
5ـ4. معناى علیّت و معلولیّت در اعدام.
و مثلا، بخش چهارم آن داراى دو زیربخش است:
1ـ4ـ4. رد اوّل بر جواب نقضى دوم و پاسخ آن؛
2ـ4ـ4. رد دوم بر جواب نقضى دوم و پاسخ آن.
و بالاخره، زیربخش دوم آن خود داراى یك زیربخش فرعى است:
1ـ2ـ4ـ4. پاسخ از رد دوم و جواب آن.
ضمناً اگر در یك فصل به مطلب دیگرى از همان فصل ارجاع داده شود، فقط شماره مطلب ذكر مىگردد و اگر به مطلبى از فصل دیگرى از همین مرحله ارجاع داده شود، پیش از ذكر شماره مطلب، شماره فصل نیز قید مىگردد و اگر به مطلبى از فصلى از مرحله دیگر ارجاع داده شود، پیش از ذكر شماره مطلب، شماره مرحله و شماره فصل نیز یادآورى مىشود. بنابراین، اگر در فصل ششم به 1ـ2ـ4ـ4 ارجاع دادیم، یعنى به شماره 1ـ2ـ4ـ4 در همین فصل رجوع شود و اگر به فصل هشتم/ 2ـ1ـ6 ارجاع دادیم، یعنى به شماره 1ـ1ـ6 در فصل هشتم از همین مرحله رجوع شود؛ و اگر به مرحله دوم/ فصل اوّل/ 2ـ5 ارجاع دادیم، یعنى به شماره 2ـ5 در فصل اوّل از مرحله دوم رجوع شود.
مسلّم است كه این نوع شمارهگذارى هم براى شمارهگذار مشكل است هم براى خواننده؛ بیشك شمارهگذارى مسلسل راحتتر است ولى حسن این نوع شمارهگذارى این است كه روابط مطالب را روشن مىسازد. فىالمثل، اگر به مطلبى شماره 3ـ4 دادیم، در واقع با این شماره، نشان دادهایم كه این مطلب مربوط است به بخشى كه با شماره 4 مشخص شده نه سایر بخشها: یا برهان آن است یا اشكالى است بر آن یا فرعى است از آن و هكذا. همچنین تعیین شماره 2ـ3ـ4 براى یك مطلب مبیّن آن است كه این مطلب به بخشهاى اصلى 1 و 2 و 3 و 5 و نیز به بخشهاى فرعى 1ـ4 و 2ـ4 و 4ـ4 مربوط نیست، فقط مربوط به بخش فرعى 3ـ4 است و بر همین قیاس است در شمارههاى چهاررقمى. به این ترتیب، این نوع شمارهگذارى، اگر با دقت انجام پذیرد، تا حدى جایگاه منطقى مطالب را مشخص مىكند.
نكته دیگر اینكه در ویرایش جدیدى كه براى چاپ دوم جلد اوّل این كتاب صورت پذیرفته برخى از شمارههاى مطالب تغییر یافته است، طبعاً در این جلد هرجا به مطالب مقدمه مدخل یا خود مدخل یا به مطالب مرحله اوّل و دوم، كه در جلد اول درج شده است، ارجاع دادهایم طبق شمارهگذارى جدید است نه شمارهگذارى چاپ اوّل. بنابراین، جهت تسهیل كار براى كسانى كه چاپ اوّل آن را در دست دارند، اگر شماره مورد ارجاع از شمارههائى است كه تغییر یافته، شماره قبلى با شماره صفحه مربوط نیز در پاورقى ذكر شده است.
والسلام علىمن اتبع الهدى
شعبـــان 1418 / آذر 1376
قم ـ عبدالرّسول عبودیّـت