حضرت امیر خطاب به کوفیان میفرماید: دلیل اینکه آنها پیروز میشوند، این نیست که حق با آنهاست، بلکه به خاطر آن است که آنها برای اجرای حکم باطل حاکمشان سرعت به خرج میدهند، اما شما نسبت به حق امامتان کوتاهی میکنید. امام شما امام حق است و به حق دعوت میکند، اما شما کندی میکنید و به سخنانش گوش نمیدهید. او باطل است و آنها را به جهنم دعوت میکند، ولی آنها تمام قدرت و توان خودشان را در اختیار او میگذارند. روشن است که مزد کارشان را میگیرند و پیروز خواهند شد.
امام حسین چراغ هدایت، کشتی نجات و مانع گمراهی و ضلالت انسانهاست. فداکاری و شهادت این امام عزیز وظیفه مردم را در حمایت از دین روشن ساخته، راه صحیح را به آنان نشان داده و موجب ایجاد مسؤولیت و حساسیت مردم در قبال شریعت مقدس اسلام شده است. در سیره او غیرتمندی، به بهانه تساهل و تسامح کنار نمیرود و مقام، مال و ثروت سبب فریفتگی نمیشود. از اینروست که هیچگاه تأثیر عاشورای او کهنه و حرارت آن سرد نمیشود و عشق و نام او در دلهای مؤمنان برای همیشه پاینده و زنده است.
در واقع بازسازیها و تجدید خاطرههای گذشته و گذشتگان، سبب میشود مراتبی از برکات و آثاری که بر آنها مترتب شده، شامل حال ما نیز گردد. در این رهگذر عاشورا نیز عظیمترین حادثه در تاریخ اسلام است و نقش تعیینکنندهای در سعادت مسلمانها و روشنشدن راه هدایت مردم را دارد. از اینرو بزرگداشت، تجدیدخاطره و بازسازی آن باعث میشود تا ما نیز در جامعه امروز خود مراتبی از آثار و برکات آن بهرهمند شویم تا بدین ترتیب منافع و مصالحی که در نظر آن امام عزیز است در جامعه اسلامی ما نیز جاری گردد.
همانگونه که ما در ادراکات حسی هر چه توجه بیشتری داشته باشیم درک قویتری خواهیم داشت برای تقویت و به فعلیت رساندن درک فطری خویش هم، به توجه نیازمندیم و توجه در این مورد بدین معناست که خود را عادت دهیم که بسیار خدا را یاد کنیم (وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِیرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ)
خدای متعال همه جا حضور دارد و از چیزی غائب نیست، پس اگر چیزی قابلیت و توانایی درک داشته باشد خود خدا را مییابد ... هر اندازه روح انسان کاملتر گردد درکش هم قویتر خواهد بود و سرانجام به جایی میرسد که توان درک برخی از انوار و جلوههای الهی را بیواسطه مییابد.
علم حضوری به خداوند از قبیل علوم ذهنی نیست، بلکه همان معرفتی است که آثار عظیمی داشته، ایمان ما را بالا میبرد. چنین علمی است که معرفت قلبی نامیده میشود و انسان را به سوی مراحل عالی کمال و قرب الهی سوق میدهد؛ مقامی که حتی فرشتگان هم از رسیدن به آن ناتواناند.
از امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل شده است: «گریه از ترس خدا به خاطر نگرانیِ از دوری از خدا عبادت عارفان است.» ... این سخن بدین معناست که عارفی که به بسیاری از مراتب وصل رسیده، و به أنس با خدای خویش متنعم شده، در عین حال ممکن است نگرانی از محرومیت او را رها نکند. این بندگان شایسته خدا از آنجا که خود را مالک چیزی نمیبینند احتمال میدهند که در اثر فریب شیطان دچار لغزش شده، از چشم خدا بیافتند. این احتمال، نگرانی و خوفی در دل آنها پدید میآورد.
کسانی که به خاطر این دنیای فانی و بیارزش با هم نزاع میکنند نزد اهل معرفتِ خدای متعال بسیار حقیر و کوچکاند. ... امام صادق علیهالسلام میفرماید: کسی که قدر معرفت خدا را بداند در این عالم لذتی میبرد مثل لذتی که اولیای خدا در بهشتها میبرند. اگر کسی بویی از آن لذت به مشامش برسد دیگر به هیچ وجه حاضر نیست به لذتهای پست دنیوی نگاه کند.
اینگونه نیست که با تحصیل شناخت صحیح و التزام به آن، کار به پایان برسد. تاریخ نشان داده است که کسانی در مرحلهای از زندگی خویش اهل ایمان بوده، از ایمان خود هم بهرههای خوبی برده، خدا هم به آنها عنایاتی داشته است، اما در مراحل بعد، ایمانشان را از دست دادهاند. بنابر این آنگاه انسان به منزل خواهد رسید که در این مسیر، اهل استقامت باشد؛ إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا.
باید درک کنیم که هستی ما چیزی جز رابطه بین نقطه صفر و وجود بینهایت خداوند نیست. ما چیزی مستقل از خدای متعال نیستیم، اما خدای متعال به ما قدرت تقویت و تکامل وجودمان را به ما عنایت مینماید. تقویت وجود ما وابسته به درک حقیقت رابطه ما با وجود خداوند و تحقق بخشیدن به این علم در میدان عمل است.
شرط سالم ماندن در مقام عمل و انجام صحیح وظایف و تکالیف الهی، مراقبت دائم و توجه همیشگی به خداوند و زنده نگهداشتن یاد او در دل است. آفت این مرحله، غفلت، تغافل و بیاعتنایی است. به همین جهت، امام سجاد ـعلیهالسلامـ برای نجات و رهایی از این مهلکه از خداوند متعال یاری میجویند و میفرمایند: «پروردگارا، ما را از غفلت و بیتوجهی نسبت به محرمات الهی و گرفتار شدن در دام فریب دشمن راندهشدهات، شیطان، ایمن دار.»
کتاب صهبای حضور، ص325