برگی از دفتر مظلومیت حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها!

در جمع گروهی از مردم استان فارس و بهشهر
تاریخ: 
شنبه, 18 تير, 1384

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

الْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَالصَّلاَةُ وَالسَّلامُ عَلَی سَیِّدِ الأنْبِیَاءِ وَالْمُرسَلِین حَبِیبِ إلَهِ الْعَالَمِینَ أبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِهِ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ المَعصُومِین

أللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَعَلَی آبَائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَفِی کُلِّ سَاعَةٍ‌ وَلِیًا وَحَافِظاً وَقَائِداً وَنَاصِراً وَدَلِیلاً وَعَیْنَا حَتَّی تُسْکِنَهُ أرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً

تقدیم به روح پرفتوح امام راحل و شهدای والامقام اسلام صلواتی اهدا می‌‌كنیم.

شهادت جانسوز بانوی بزرگ اسلام، حضرت صدیقه كبری، فاطمه زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها را به پیشگاه مقدس ولی عصر‌ارواحنافداه و همه علاقه‌مندان به اهل‌بیت، مخصوصاً مقام معظم رهبری تسلیت عرض می‌‌كنیم و امیدواریم كه خداوند متعال در دنیا و آخرت دست ما را از دامان ایشان كوتاه نفرماید.

تشریف‌فرمایی شما عزیزان را به این مؤسسه كه خانه دوم خودتان است خوش‌آمد عرض می‌‌كنم. ما هم امیدواریم كه این رابطه ولایی كه بین ما و اهل‌بیت هست، هم در دنیا دستگیر ما بشود و هم ان‌شاء‌الله در آخرت موجب شفاعت و نجات ما بشود. در حقیقت، بنده وقتی به كارنامه سیاه زندگی خودم نگاه می‌‌كنم تنها چیزی كه مایه امید و نجاتم است همین ارادتی است كه به این خانواده دارم وگرنه چیز دیگری كه بتوانم به آن دل ببندم و بگویم مایه نجاتم می‌‌شود در زندگی خودم سراغ ندارم. امیدوارم این موهبت الهی كه خداوند متعال، مجانی به ما عطا فرموده، این را وسیله سعادت دنیا و آخرتمان قرار دهد.

به مناسبت این ایام، جا دارد كه هم درباره ویژگی‌‌های شخصیتی حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها و هم درباره ماجرای زندگی ایشان و ظلم و ستم‌‌های فراوانی كه از طرف امت اسلامی بر ایشان روا داشته شد و خیلی چیزهای دیگری از این قبیل، صحبت كنیم كه نظیرش را بارها در زندگی خودمان در جاهای مختلف دیده‌ایم و شنیده‌ایم و البته اگر صدها بار هم تكرار و اضافه شود باز هم زیاد نیست؛ ولی شاید این اولی باشد كه ما در این فرصت‌‌هایی که به بركت بزرگداشت ایام عزاداری برپا می‌‌شود بیشتر به روح حركت پیشوایان دینی و حضرات معصومین‌صلوات‌‌الله‌‌علیهم‌‌اجمعین بپردازیم و از آن‌ها برای زندگی خودمان و مسائلی كه امروز به‌شدت مبتلا هستیم درس بگیریم و راه نجات خودمان را در پیروی از سیره آن عزیزان بدانیم.

تحلیل نادرست از زندگی حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها

متأسفانه ما آن‌گونه كه بایدوشاید - ما كه می‌‌گویم یعنی كسانی كه بیشتر از آن‌ها انتظار می‌‌رود كه معارف دین را برای مردم بیان كنند و آن‌ها را با حقایق آشنا كنند- آن‌گونه كه بایدوشاید نتوانسته‌ایم، هم این شخصیت‌‌های بزرگوار را معرفی كنیم و هم درس‌‌هایی كه باید از زندگی‌‌شان بگیریم را بیان كنیم تا مردم بدانند كه چگونه باید از تاریخچه، زندگی و سیره آن‌ها برای زندگی‌‌شان استفاده كنند.

در ذهن بسیاری از ارادتمندان به اهل‌بیت و كسانی كه صادقانه به فاطمه زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها عشق می‌‌ورزند یك تصورات مبهم و نادرستی از زندگی ایشان وجود دارد. این‌که چرا این تصورات به‌صورت ناقص و مخدوش پیدا شده بحثی است كه حالا نمی‌‌خواهم به آن بپردازم و شاید جا و وقت مناسب‌‌تری برای پرداختن به آن‌ها باشد ولی واقعیت این است كه ما اگر از بسیاری از مردم سؤال كنیم كه بزرگ‌ترین مصیبتی كه به حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها وارد شد چه بود؟ حضرت برای چه در مقابل حكومتی كه آن زمان تشكیل شده بود به مخالفت برخواستند؟ مشكل اصلی چه بود؟ شاید كم نباشند كسانی كه بگویند از طرف پیغمبر اكرم‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله یك مزرعه‌‌ای به حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها واگذار شده بود كه ایشان و فرزندان‌‌شان از آن ارتزاق كنند. البته مزرعه بزرگ پردرآمدی بود. خلیفه وقت به دلایلی، ولی به حسب ظاهر آنچه مستمسك بود این بود كه شما یك خانواده كوچك چند نفری هستید و احتیاج به این مزرعه ندارید، مردم در حال فقر هستند، گرفتاری دارند، با وجود این فقرایی كه در شهر و در سایر بلاد اسلامی هستند اولی این است كه حكومت، این‌ها را وسیله‌ای برای كمك به فقرا و تقویت دولت اسلامی قرار دهد و شما هم كه اصلاً به دنیا اعتنایی ندارید و آن‌چنان هم ثابت نشده كه حالا مثلاً این یك بخشش قطعی برای شما بوده یا ارث است؛ به این دلایل، جلوی آن املاك را گرفتند. حضرت زهر‌اسلام‌‌الله‌‌علیها هم دیدند که حق‌‌شان را غصب کرده‌اند و راه درآمد زندگی خانواده‌‌شان مسدود شده، لذا ناراحت شدند و بعد از پیغام‌‌ها و گفتگوهایی، بالاخره به‌عنوان دادخواه آمدند كه حق‌‌شان را بگیرند ولی دولت وقت كه ادعای خلافت پیغمبر را داشت این كار را نكردند؛ به عقیده ما شیعیان، آگاهانه حق ایشان را ندادند؛ به عقیده برادران اهل تسنن كه نسبت به همه صحابه و مخصوصاً خلفای اول و به قول خودشان خلفای راشدین، خوش‌بین هستند، به عقیده آن‌ها نه، آن‌ها برای دولت اسلامی مصلحت سنجی كردند و لزومی نداشت که این اموال در اختیار یك خانواده باشد، به آن‌ها هم به اندازه سهم خودشان از بیت‌المال می‌‌دادند و این‌ها بهتر بود كه صرف تقویت دولت اسلامی و خدمت به فقرا شود؛ و این منشأ اختلاف شد و دیگر تا آنجا كشید كه حضرت مریض شدند و بعد از چند روز از دنیا رفتند؛ و همه ناراحتی‌‌ها، نوحه‌خوانی‌ها، عزاداری‌‌ها و گریه‌‌ها برای این است كه ابتدا مزرعه حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها را غصب كردند و بعد هم به ایشان بی‌‌احترامی كردند و جسارت‌‌هایی کردند كه دیگر نباید به زبان آورد. این منشأ ناراحتی‌‌های ماست و محور عزاداری‌‌هایی که می‌‌شود، نوحه‌‌هایی که خوانده می‌‌شود، روضه‌خوانی‌هایی که می‌‌شود، مرثیه‌خوانی‌هایی که می‌‌شود محورش همین‌‌هاست که حق فاطمه زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها را غصب كردند، جلوی نان بچه‌‌هایش را گرفتند، به ایشان جسارت كردند، ایشان را كتك زدند و چیزهایی از این قبیل.

بزرگ‌‌ترین جفا در حق حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها!

این تصویری است كه شاید اكثریت عوام ما از زندگی حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها داشته باشند؛ اما اگر ما این را تحلیل كنیم و درست ارزیابی كنیم، به نظر من ظلمی كه به حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها شد در اینكه این مزرعه فدك را از ایشان غصب كردند، به پایه این ظلمی كه ما به حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها می‌‌كنیم نمی‌‌رسد! معرفی كردن شخصیت حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها به این صورت، این بزرگ‌‌ترین جفاست؛ یعنی آن شخصیتی كه همه عالم برای ایشان به اندازه یك بال مگس ارزش نداشت را ما به‌گونه‌ای معرفی كنیم كه به خاطر یك مزرعه، آمد این‌همه دادوفریاد و گریه و زاری کرد تا منجر به بی‌‌احترامی به ایشان شد و بعد هم مریض شد و دق كرد و از دنیا رفت! دیگر جفا بالاتر از این می‌‌شود؟! چه دستی در كار است که ما حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها را این‌گونه بشناسیم و معرفی كنیم! حالا ما كه می‌‌گویم، نمی‌‌گویم همه شما این كارها را می‌‌كنید یا بنده هم همین كار را کرده‌ام ولی به‌هرحال از كسانی كه انتظار می‌‌رفت که ایشان را درست معرفی كنند، به این صورت‌‌ها در جامعه منعكس شده است.

برگی از دفتر مظلومیت حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها

با توجه به اینكه بسیاری از عزیزانی كه در این جلسه شرکت دارند از طلاب جوانی هستند كه مایه امید آینده اسلام و تشیع هستند و باید بهترین خدمتگزاران به دستگاه اهل‌بیت و مخصوصاً حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها باشند خوب است که ما از آغاز توجه داشته باشیم به اینكه در این راه كج، قدم نگذاریم و توجه داشته باشیم که مسأله، چیز دیگری است؛ فی‌الجمله می‌‌دانیم اما درست تبیین كنیم. این‌گونه معرفی كردن یك شخصیت حتی در شأن یک مؤمن متوسط هم نیست كه برای مال دنیا این‌همه اظهار ناراحتی كند و به تعبیر عامیانه، بالاخره دق كند كه چرا مالش را خوردند! پس مسأله چیست؟

الحمدلله بینش بسیاری از مردم به‌خصوص بعد از فرمایشاتی که از حضرت امام‌رضوان‌‌الله‌‌علیه درباره حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها گفته شد و پخش شد و کم‌وبیش مورد تفسیر و توضیح قرار گرفت عوض شده و سطح فكر و فهم مردم بسیار بالا آمده است؛ اما از مظلومیت حضرت زهرا و اهل‌بیت‌سلام‌‌الله‌‌علیهم‌‌اجمعین همین بس كه هنوز هم این جریان برای بسیاری از مردم در هاله‌‌ای از ابهام قرار دارد و این تصور نادرست بر ذهن‌‌هایشان حاكم است.

اهمیت تحکیم ریشه‌های درخت اسلام

اسلام یك سلسله اصول، مبانی و ارزش‌‌های اساسی دارد که شاید بهترین بیان و تشبیه برای آن، همان است كه از دیرباز از بزرگان دین درباره اسلام ساطع شده و شاید از خود قرآن كریم استفاده می‌‌شود؛ كَلِمَةً طَیبَةً كَشَجَرَةٍ طَیبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ؛[1] دین مثل یك درختی می‌‌ماند که ریشه‌‌هایی دارد. این ریشه‌‌ها باید محكم و استوار بماند و نباید متزلزل شود. اما شاخه‌‌های درخت با حرکت باد به این طرف و آن طرف حركت می‌‌كنند؛ گاهی سمت راست، گاهی سمت چپ؛ برگ‌‌ها گاهی خشك می‌‌شوند، خزان می‌‌شود، می‌‌ریزند؛ گاهی میوه می‌‌دهد، گاهی نمی‌‌دهد؛ ولی تا مادامی كه ریشه درخت، محكم است انتظار ثمردهی می‌‌رود. اگر امسال درخت را سرما زد یا خشكسالی شد و یا بر برگ‌‌ها، شاخه‌‌ها و میوه‌‌های آن آفتی زد، سال دیگر می‌‌شود جبران كرد؛ اما اگر ریشه، عیب كند طولی نمی‌‌كشد كه تنه و شاخه‌‌های درخت هم می‌‌خشكد و از بین می‌‌رود.

وظیفه اصلی پیامبر اسلام و جانشینان‌‌شان، در درجه اول، تحكیم آن ریشه‌‌هاست. اگر آن‌ها ضربه و لطمه بخورد دیگر چیزی جبرانش نمی‌‌كند. گیرم که پیوندی به شاخه‌‌هایشان بزنند و چندی گل‌‌های رنگارنگی هم از آن به ظهور برسد اما وقتی ریشه خشكید دیگر درختی نمی‌‌ماند. اگر رهبر اسلام و جامعه اسلامی احساس كند که ریشه دارد ضربه می‌‌خورد، یك تیشه‌‌ای دارد به ریشه اسلام می‌‌خورد اما در ظاهر برگ‌‌ها را خیلی تمیز می‌‌كنند، روی آن آب‌پاشی می‌‌كنند، احیاناً گل‌‌هایی به بار می‌‌آورد ولی می‌‌داند که دارند ریشه را می‌‌خشكانند، این باید با تمام توان سعی كند آن ریشه را حفظ كند و به مردم بفهماند كه فریب آرایش شاخ و برگ‌‌ها را نخورند؛ این آرایش شاخ و برگ‌‌ها وقتی می‌‌تواند مفید باشد كه ریشه، ثابت باشد. اگر ریشه لطمه خورد این‌ها دوامی نمی‌‌آورد، امروز یا فردا شاخه‌‌ها، برگ‌‌ها و میوه‌‌ها خشك می‌‌شود و از بین می‌‌رود.

سرآغاز فتنه نابود کردن اسلام با نام حفظ اسلام!

از روز رحلت پیغمبر اكرم‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله قبل از اینكه جنازه پیغمبر را دفن كنند، كسانی تیشه‌‌ای به دست گرفتند و به ریشه اسلام زدند ولی نه اینکه روباز و صریحاً اعلام كنند كه ما می‌‌خواهیم چه كار كنیم؛ با كمال فریبكاری و سیاست كاری و حقه‌بازی، قیافه حق‌به‌جانب به خود گرفتند که ما می‌‌خواهیم اسلام را حفظ كنیم؛ می‌‌ترسیم که اسلام از بین برود، می‌‌ترسیم که جامعه اسلامی متلاشی شود؛ هنوز جنازه پیغمبر دفن نشده اول باید یك جانشین برای پیغمبر تعیین كنیم؛ امتی كه رئیس نداشته باشد از بین می‌‌رود؛ ما به خاطر اینكه از فتنه، از تشتت و از اختلاف جلوگیری شود زود اقدام كردیم كه یك جانشین برای پیغمبر تعیین شود تا اینكه بتواند جامعه اسلامی را حفظ كند.

پرده‌برداری حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها از فتنه سقیفه

اگر به خطبه حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها درست دقت كنید حضرت می‌فرمایند: زَعَمْتُمْ خَوْفَ الْفِتْنَةِ، أَلاَ فِى الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بِالْکَافِرِینَ؛ می‌فرمایند هنوز جنازه پدرم دفن نشده بود كه شما درصدد برآمدید كه اساس اسلام را از بین ببرید! عذرتان این بود كه ما می‌‌ترسیم فتنه واقع شود؛ فتنه‌گر شما هستید و فتنه بر شما احاطه دارد و الآن جهنم بر شما احاطه كرده و خودتان نمی‌‌فهمید! زَعَمْتُمْ خَوْفَ الْفِتْنَةِ، أَلاَ فِى الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بِالْکَافِرِینَ.

کافی است که ما در همین یك جمله دقت كنیم و سعی كنیم بفهمیم که آن زمان چه خبر بود، از چه راهی وارد شدند، مردم چگونه فریب خوردند و چطور شد كه خشت اول، از اول كج، كار گذاشته شد و مردم پذیرفتند؛ آخر این مردمی كه پذیرفتند این‌ها که كفار و مشركین نبودند؛ این‌ها كسانی بودند كه هفتاد روز پیش، در غدیر خم پای منبر پیغمبر‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله بودند و علی‌علیه‌‌السلام را سرِ دست پیغمبر دیده بودند؛ هفتاد روز گذشته بود؛ همین‌‌ها بودند كه در جنگ‌‌ها شركت كرده بودند؛ مجاهدین بودند؛ در بین آن‌ها هنوز معلولان جنگی بود؛ كسانی بودند كه اموالشان را در راه اسلام صرف كرده بودند؛ برای اسلام از خانه‌‌هایشان آواره شده بودند؛ فرزندانشان را در راه اسلام داده بودند؛ این‌هایی كه در سقیفه جمع شدند که كفار نبودند.

ما اول باید بفهمیم که درد حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها چه بود و بفهمیم چه چیزی منشأ این مصیبت شده بود و ایشان در مقابل این جریانی كه واقع شده بود چه وظیفه‌‌ای احساس كرد و چگونه این وظیفه‌‌اش را عمل كرد.

اساس حکومت در اسلام

مسأله این بود كه اساس نظریه اسلام در باب حكومت این است كه حاكم اسلامی باید از طرف خدا تعیین شود. تا زمانی که خود پیغمبر‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله حاكم اسلامی بود با توجه به آیاتی که نازل شده بود که النَّبِی أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِینَ،[2] أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ،[3] وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ؛[4] مشکل خاصی در این خصوص وجود نداشت. البته بسیاری از همین مسلمان‌‌ها همان وقتی هم كه در زمان خود پیغمبر‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله بودند این‌ها را باور نداشتند؛ خیلی وقت‌‌ها وقتی پیغمبر‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله یك دستوری می‌‌دادند، می‌‌گفتند این وحی‌ای است که از خدا نازل شده یا از خودت می‌‌گویی؟! ولی به‌هرحال شمای كلی جامعه اسلامی در آن زمان پیدا بود که رهبر، پیغمبر است كه از طرف خدا تعیین شده و در شأنش آیه نازل شده که النَّبِی أَوْلی‌‌ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ و آیات دیگری كه همه تصریح می‌‌كند به اینكه همه باید از پیغمبر اطاعت كنند. انكار حكومت پیغمبر اكرم به منزله انكار اصل اسلام بود. اصلاً اسلام همین است.

رحلت پیامبر‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله و آشکار شدن توطئه‌‌ها

در آن زمان نمی‌‌توانستند درباره حكومت پیغمبر تردیدی كنند. كلام در بعد از حكومت ایشان بود. همه امیدها را به این بسته بودند كه روزی پیغمبر از دنیا می‌‌رود، آن وقت قدرت دست ما می‌‌افتد و هر كاری که دلمان می‌‌خواهد می‌‌كنیم. جلو جلو مواظب بودند سدِّ سقوط كنند كه مبادا رخنه‌‌ای در این طرح‌‌شان پیش بیاید و مانعی پیدا شود. وقتی روح از بدن پیغمبر‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله جدا شد، بلافاصله جمع شدند و گفتند اول باید حاكم تعیین كنیم؛ «ما» باید حاكم را تعیین كنیم!

تعیین حاکم از طرف خدا، یك اصل كلی در اسلام و ریشه بسیاری از عقاید، افكار، آراء، احكام و ارزش‌‌های اسلامی بود و درنهایت اگر این اصل تا آخرالزمان رعایت می‌‌شد، همان‌گونه كه حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها باز در همان خطبه‌‌ها فرمودند، اگر دستور پیغمبر را عمل كرده بودید و از علی پیروی كرده بودید اختلافی بین دو نفر پیدا نمی‌‌شد؛ مَا اخْتَلَفَ فِی اللهِ إثنَانِ؛ ولی شما از اول ایجاد اختلاف كردید و نگذاشتید كار به دست كسی بیفتد كه این كشتی را به ساحل برساند.

مصیبت ناشناخته ماندن درد حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها

برای مظلومیت حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها همین بس كه هنوز هم ما درست نمی‌‌دانیم که درد اصلی حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها چه بود و برای چه می‌‌سوخت! این خطبه‌‌هایی كه از حضرت نقل شده كه از لحاظ فصاحت و بلاغت، از لحاظ جامعیت و از لحاظ عمق مطالب در نوع خودش بی‌‌نظیر است، ما از كنارش می‌‌گذریم، آن هم مایی كه دائماً سروكارمان با كتاب و سنت است!

من نمی‌‌دانم چند نفر از شما هستید كه خطبه حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها را یك دور با دقت مطالعه كرده باشید؟ چه‌بسا چند تا سخنرانی هم در اطرافش كرده باشید اما اینکه انسان این را یك دور كامل بخواند و ببیند محتوایش چیست؛ چه رسد به اینکه این را درست تحلیل كنیم و از قراین بخواهیم بفهمیم که آن شرایط و مسأله چه بود؛ به همین بسنده کرده‌ایم كه فدك را غصب كردند و نان بچه‌‌هایم را بریدند! آن‌ها هم خیلی راحت می‌‌گفتند كه خب بچه‌‌های شما هم مثل سایر مسلمان‌‌ها؛ شما یك مسلمان، آن هم یك مسلمان دیگر؛ چطور شما باید امتیاز داشته باشید و از یك مِلك آباد پردرآمدی استفاده كنید؟! مردم دیگر گرسنگی بخورند؟! این حرف خیلی زود قبول می‌‌شد. ما هم هنوز تاریخچه حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها را همین‌گونه تحلیل می‌‌كنیم!

علت مطالبه گری حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها از فدک

این جا یك سؤال مطرح می‌‌شود كه اگر مسأله این بود چرا حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها صاف روی همین مسأله تكیه نكردند و اول مسأله ارث و بخشش و این حرف‌‌ها را مطرح كردند؟! این باز هم یك مظلومیت دیگر است؛ اگر حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها آن روز در سقیفه می‌‌آمدند و می‌‌گفتند شما حق ندارید خلیفه معین كنید، پدرم علی را معین كرد، می‌‌گفتند یك مسأله خانوادگی است! این می‌‌خواهد شوهر خودش به قدرت برسد و یک‌چیزی می‌‌گوید! چشم! ما به خدمت شما هم می‌‌رسیم! از این بدتر می‌‌شد؛ فكر می‌‌كردند كه حضرت فكر ریاست و قدرت است و آن‌ها حرفشان این بود كه خیلی خب، علی هم خوب است، یك روزی هم ما باید از علی استفاده كنیم، هنوز زود است، جوان است، اهل شوخی است؛ آن متانتی كه خلیفه پیغمبر باید داشته باشد را هنوز پیدا نكرده و خیلی زیاد شوخی می‌‌كند؛ بگذارید دو تا بزرگ‌‌تر، ریش‌سفید، پدرزن‌‌های پیغمبر، این‌ها یك مدتی كارها را اداره كنند، دولت اسلامی جا بیفتد، بعد نوبت علی هم می‌‌رسد. این منطق خیلی خوب قابل‌قبول بود؛ این‌گونه نیست؟!

ما در عمر خودمان این منطق را چند بار دیده‌ایم كه مؤثر بوده است؛ یكی بعد از رحلت مرحوم آیت‌الله بروجردی‌رضوان‌‌الله‌‌علیه، درباره مرجعیت امام‌رضوان‌‌الله‌‌علیه كسانی می‌‌گفتند پیرمردهای دیگری هم در نجف هستند، اول از آن‌ها تقلید شود، بعد حالا نوبت به امام هم می‌‌رسد! بعد هم راجع به رهبری مقام معظم رهبری، بار دیگر این حرف تكرار شد که ایشان جوان هستند! بعد هم یك موارد دیگری كه اگر تصریح نكنم بهتر است. این منطق شناخته‌شده‌ای بود و عموم مردم هم زود می‌‌پذیرند. با این سنت‌ها و با این شناخت مردم، بیان اینكه معیار ارزش‌‌ها چیز دیگری است و سن چندان دخالتی ندارد كار بزرگی بود.

تاکتیک مبارزاتی و رفتار سیاسی حضرت فاطمه‌سلام‌‌الله‌‌علیها

اگر حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها از ابتدا روی اصل این مسأله تكیه می‌‌كردند، به‌کلی متهم می‌‌شدند به اینكه یك انسان ریاست‌‌طلب، اقتدارطلب و انحصارطلب است و می‌‌خواهد همه‌چیز برای خانواده خودشان باشد؛ پیغمبر از بنی‌‌هاشم باشد، امام هم از بنی‌‌هاشم باشد، تا آخر هم می‌‌خواهند این را ادامه بدهند، این‌ها انحصار طلبند، نمی‌‌خواهند مردم و قبایل دیگر در سرنوشت كشور و جامعه‌‌شان مؤثر باشند؛ با اینكه پیرمردهایی هستند که تجربه‌‌شان بیشتر است، سیاست‌‌شان بهتر است ولی اصرار دارند كه نه، یك جوانی حالا باید جانشین پیغمبر بشود. این بدتر می‌‌شد. ادعای آن‌ها این بود كه پدرزن‌‌های پیغمبر، اسلام را بهتر می‌‌دانند، تجربه‌‌شان بیشتر است، برای این كار شایسته‌‌ترند، بعدها نوبت علی هم می‌‌رسید. در مقابل این منطق، اگر حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها می‌‌فرمود نه، شوهر من شایسته‌‌تر است، این حرفش چندان خریدار نداشت و نمی‌‌توانست اثبات كند؛ می‌‌گفتند حالا شما چه بدی از آن‌ها دیده‌اید؟! همیشه در صف اول، پشت سر پیغمبر نماز می‌‌خواندند، چقدر احترام می‌‌گذاشتند، دخترهایشان را به پیغمبر داده‌اند، همه جور كمكی کرده‌اند. حضرت اگر می‌‌خواست اثبات كند كه این‌ها صلاحیت ندارند كار آسانی نبود. این بود که اول یك مسأله‌‌ای را مطرح كرد كه با آیات صریح قرآن، همه مردم بفهمند كه این‌ها حتی در یك مورد ارث بلد نیستند قضاوت كنند. طرح كردن مسأله فدك و ارث، برای اثبات این بود كه این‌ها شایستگی قضاوت در چنین مسأله‌‌ای را ندارند تا همه مردم بفهمند كه جانشینی پیغمبر یک‌چیز دیگری می‌‌خواهد و تنها ریش ‌سفید به درد نمی‌‌خورد. حتی سابقه در اسلام هم به درد نمی‌‌خورد چون آن‌ها مدعی هستند كه خلیفه اول از چند نفر اولی بوده كه به پیغمبر ایمان آورده‌اند.

در رهبری جامعه و كسانی كه می‌‌خواهند متصدی كارهای جامعه بشوند معیارهای دیگری باید رعایت شود. طرح این مسأله جنبه تاكتیكی داشت وگرنه شما باور می‌‌كنید كه دل حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها می‌‌سوخت كه از درآمدش محروم شده است؟! یعنی با همین شناخت و معرفت‌‌های محدود و ناقصی كه همه ما از اهل‌بیت و حضرات معصومین‌سلام‌‌الله‌‌علیهم‌‌اجمعین داریم آیا شما واقعاً باور می‌‌كنید كه حضرت برای نانش این‌قدر دلسوزی می‌‌كرد و گریه‌‌ها و ناله‌‌ها و بحث‌‌ها و حاضر شد درگیر شود و كتك بخورد و بعد هم به قول بعضی از كم معرفت‌‌ها، دق كند كه چرا نان بچه‌‌هایش را بریدند؟! كسی كه سه روز گرسنه ماند، روزه گرفت و با آب افطار كرد و غذایش را به مسكین و یتیم و اسیر داد، آن وقت می‌‌خواست درآمد یك ملكِ آباد را به خودش اختصاص بدهد و مردم محروم باشند؟! و اگر به دستش می‌‌رسید جز از همین روش استفاده می‌‌كرد؟!

احتجاج حضرت زهراسلام‌‌الله‌‌علیها برای مشخص شدن عدم صلاحیت خلفا

آن وقت حضرت با این تاكتیك كه صرفاً فقط برای اثبات این بود كه این‌ها صلاحیت حكومت در یك مسأله ساده ارث را ندارند، احتجاج كرد تا این‌ها را رسوا كند؛ وقتی گفت چرا ارث من را نمی‌‌دهید؟! گفت ما شنیده‌ایم كه پیغمبر فرمود ما انبیا برای كسی و برای فرزندان‌‌مان ارثی باقی نمی‌‌گذاریم؛ نَحْنُ مَعاشِرَ الْأَنْبِیاءِ لا نُوَرِّثُ ما تَرَکْناهُ صَدَقَةٌ. حضرت زهراسلام‌‌الله‌‌علیها فرمود یعنی پیغمبر قرآن بلد نبود؟! یعنی پیغمبر چیزی برخلاف نص قرآن فرمود؟! قرآن می‌‌فرماید وَ وَرِثَ سُلَیمانُ داوُدَ؛[5] حضرت زكریا دعا كرد و فرمود فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْكَ وَلِیا * یرِثُنِی وَیرِثُ مِنْ آلِ یعْقُوبَ؛[6] قرآن می‌‌فرماید انبیا از همدیگر ارث می‌‌برند؛ یعنی پیغمبر حرفی برخلاف قرآن زده است؟!

یك حدیث دروغی جعل كردند برای اینكه حضرت زهراسلام‌‌الله‌‌علیها را شكست بدهند ولی حضرت، در یك جمله این‌ها را رسوا كرد. این‌ها چه بگویند؟! بگویند پیغمبر برخلاف قرآن حرف زد؟! عجب پیغمبری! اگر نفرموده پس شما دروغ گفته‌اید؛ پس عجب حاكمانی! عجب جانشینانی برای پیغمبر كه از همان روز اول دارند بر پیغمبر دروغ می‌‌بندند!

این‌ها بهانه بود برای اینكه عدم صلاحیت این‌ها را برای مردم عوام اثبات كند تا فریب آن ریش سفید و آن تظاهرات و آن عبادت‌‌ها و حصیربافی‌‌ها و این حرف‌‌ها را نخورند. حضرت چه كار كنند؟! با چه بیانی برای مردم بگویند؟! بگویند پیغمبر جانشین خود را تعیین كرده است؛ خب خودشان که دیده‌اند؛ هفتاد روز پیش، پیغمبر را دیده‌اند که علی را سر دست بلند كرد و فرمود مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِی مَوْلَاهُ. آن وقت یك كاری را كه حضرت به‌عنوان یك تاكتیك انجام داد ما خیال می‌‌كنیم كه اصل مسأله همین بود. ما شخصیت حضرت را تنزل می‌‌دهیم به یك انسانی كه دلش برای ملك دنیا می‌‌سوزد و گریه می‌‌كند!

حضرت زهراسلام‌‌الله‌‌علیها؛ بهترین الگوی مبارزه برای حفظ ارزش‌های دین

خب اگر به او بگویند که دختر پیغمبر! شما خودتان می‌‌بینید که اسلام در خطر است، اول كار است، حالا پیغمبر از دنیا رفته، اگر بین مسلمان‌‌ها اختلاف بیفتد اساس اسلام از بین می‌‌رود؛ شما خودتان می‌‌بینید که دشمن‌‌ها اطراف كشور اسلامی را احاطه کرده‌اند؛ بقایای مشركان از یك طرف، یهود از یك طرف، نصارا از یك طرف، دشمنان اسلام از یك طرف، جزیرة‌العرب احاطه شده است و اگر در مركزیت اسلام ضعفی پدید بیاید دشمنان حمله می‌‌كنند و اساس اسلام از بین می‌‌رود؛ حالا جای این است كه راجع به یك ملك با خلیفه وقت درگیر شوید؟! مخصوصاً اگر ببینید که حضرت با چه بیاناتی صحبت می‌‌كرد؛ یك وقت نیامد بگوید جناب خلیفه محترم اسلام! خواهش می‌‌كنم شما عنایت بفرمایید این ملك من را برگردانید! فرمود قرآن را فراموش کرده‌اید؟! حكم خدا را زیر پا گذاشته‌اید؟! می‌‌خواهید ریشه اسلام را بكنید؟! آیا ارتداد پیدا کرده‌اید و از دین برگشته‌اید؟! این‌گونه صحبت كرد؛ فتعساً لكم؛ مرگ بر شما! وَ مَنْ یبْتَغِ غَیرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِینَ. آیاتی كه حضرت آنجا می‌‌خواند آیات عجیبی است. بعد رو به انصار می‌کند و می‌‌فرماید أَلَا تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَكَثُوا أَیمَانَهُمْ؟! چند روز بعد از وفات پیغمبر است، دختر پیغمبر آمده این جملات را به انصار می‌فرماید و این‌ها را علیه حكومت می‌‌شوراند؛ صاف آیه قرآن می‌‌خواند که أَلَا تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَكَثُوا أَیمَانَهُمْ؟! چرا با این‌ها نمی‌‌جنگید؟!

اگر من و شما آن زمان بودیم چه می‌‌گفتیم؟! می‌گفتیم حالا وقت این حرف‌هاست؟! هنوز اسلام ریشه نگرفته، هنوز دشمن‌‌ها اطراف ما را احاطه کرده‌اند، آمریكا آمده در جنوب، در شرق ما افغانستان، در غرب ما عراق، در شمال ما آذربایجان، همه جا احاطه شده، حالا جای این حرف‌‌هاست؟! ولی حساب سر اصول است؛ سر ریشه‌‌هاست؛ هیچ چیز را با اساس ارزش‌‌های اسلامی نمی‌‌شود معامله كرد. آن جایی كه اساس ارزش‌‌های اسلامی در خطر باشد هیچ چیز ارزش ندارد؛ آن جا جان حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها هم باید فدا شود.

اگر ما بخواهیم از سیره حضرت زهراسلام‌‌الله‌‌علیها درس بگیریم باید به این‌ها دقت كنیم. صرف اینكه نان بچه‌‌هایم را بریدند و بعد هم آخ! در سرمان بزنیم و بگوییم الهی بمیرم! الهی بمیرم! این پیروی از حضرت زهرا شد؟! این معرفت به اهل‌بیت است؟!

درسی از سیره مبارزاتی حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها

نكته آخر اینكه در آن زمان چون علی‌علیه‌‌السلام خودش طرف برخورد و دعوا و خصم قوم بود، ایشان نمی‌‌توانستند خیلی چیزها را صریحاً بگوید ولی حضرت زهراسلام‌‌الله‌‌علیها نگاه نكرد ببیند علی چه جور حرف می‌‌زند، ایشان هم همان جور حرف بزند؛ علی نیامد به مهاجرین بگوید أَلَا تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَكَثُوا أَیمَانَهُمْ؛ ایشان یك وظیفه دیگری داشت و باید از یك افق دیگری به جامعه و آینده جامعه نگاه كند؛ ولی حفظ اساس اسلام و آینده اسلام، معنایش این نبود كه هیچ كس در جامعه از ارزش‌‌های اسلام دفاع نكند. علی حاضر شد مسجد برود، دست به شمشیر هم نبرد، خون دل هم خورد، بعد از چندی هم در جامعه مسلمان‌‌ها ظاهر ‌‌شد، طرف مشورت خلیفه بود، نصیحت‌‌شان می‌‌كرد، هر جا مشكلی، مسأله‌‌ای پیش می‌‌آمد علی می‌‌رفت حل می‌‌كرد، قهر نكرد برود كنار بنشیند؛ ولی حضرت زهرایی هم می‌‌بایست باشد كه از ارزش‌‌ها دفاع كند، جان خودش را هم در این راه بگذارد. این هم یك درسی است كه باید بگیریم كه وظیفه همه افراد جامعه یكسان نیست. گاهی وظیفه‌ای از یك كسی ساخته است كه از دیگری ساخته نیست. شرایط به‌گونه‌ای است كه كسانی باید یك كاری را انجام دهند كه آن كار برای دیگران صحیح نیست.

احیای امر اهل‌بیت‌سلام‌‌الله‌‌علیهم‌‌اجمعین با جهاد تبیین

همه این‌ها مطالبی است كه ما باید از سیره اهل‌بیت استنباط كنیم. هم خودمان یاد بگیریم که چگونه عمل كنیم و هم به دیگران بفهمانیم. اگر این کار را هم نکنیم پس ما برای چه درس می‌‌خوانیم؟! پس برای چه این‌همه از ولایت و از پیروی اهل‌بیت دم می‌‌زنیم؟! اگر ما نتوانیم زندگی اهل‌بیت را درست تبیین كنیم و رموزش را برای مردم آشكار كنیم پس ما چه كاره هستیم؟! بگذاریم همین‌طور باشد تا روزی كه صاحب الامر‌صلوات‌‌الله‌‌علیه تشریف بیاورد، تا آن روز مردم خیال كنند که حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها برای نان بچه‌‌هایش گریه می‌‌كرد؟! یعنی امتیازطلب بود؟! می‌‌خواست بر مردم دیگر برتری مادی داشته باشد و به خاطر این دق كرد؟! اهل‌بیت را این‌گونه معرفی كنیم؟!

ان‌شاءالله شما جوانان عزیزی كه آغاز كار تحقیقاتی‌تان است سعی كنید ناگفته‌‌های دین را، ناگفته‌‌های تاریخ اهل‌بیت را و اسرار و رموزی كه در زندگی حضرات معصومین بوده را كشف كنید و بر اساس اصول محكم اسلامی و نه توجیه دلبخواهی تبیین کنید. از محكمات شروع كنیم و سراغ متشابهات برویم. هر جا شبهه و ابهامی هست یك اصل محكمی پشت آن وجود دارد كه بشود بر اساس آن محكمات و بینات، چیزهای دیگر را روشن كرد. وقتی ما دانستیم که این‌ها دنیاطلب نبودند، وقتی زندگی این‌ها را دانستیم، وقتی شأن و مقام حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها را دانستیم که نه‌تنها به دنیا اعتنا نداشت بلکه وقتی از حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها سؤال می‌‌كنند كه در عبادت‌‌ها از خدا چه می‌‌خواهید؟ می‌فرماید‌‌ شَغَلَنی عَنْ مَسأَلته لَذَّة خِدْمَته؛[7] من وقتی به عبادت می‌‌ایستم آن‌چنان از عبادت خدا لذت می‌‌برم كه یادم می‌‌رود چیزی از او بخواهم! آن وقت ایشان بیاید برای نان بچه‌‌هایش گریه كند؟! بیاید در جامعه نوپای اسلامی كه پیغمبرش تازه از دنیا رفته جنجال راه بیندازد كه چرا نان بچه‌‌های من را بستید؟! این خیلی کوته‌نظری است! خیلی جفای به اهل‌بیت است!

پروردگارا! تو را به مقام حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها قسم می‌‌دهیم كه دل‌‌های ناقابل ما را به نور معرفت و محبت و ولایت اهل‌بیت روشن بفرما!

به ما توفیق بده كه از معارف اهل‌بیت و از سیره اهل‌بیت بهتر استفاده كنیم!

به ما توفیق بده كه وظایف‌‌مان را بهتر بشناسیم و بهتر عمل كنیم!

عاقبت امر ما را ختم به خیر بفرما!

روح امام و شهدای عزیز ما را با انبیا و با اهل‌بیت محشور بفرما!

سایه مقام معظم رهبری را بر سر ما مستدام بدار!

عاقبت همه ما را ختم به خیر بفرما!

والسلام علیكم و رحمه‌‌الله


[1]. ابراهیم، 24.

[2]. احزاب، 6.

[3]. نساء، 59.

[4]. حشر، 7.

[5]. نمل، 16.

[6]. مریم، 5 و 6.

[7]. نهج الحیاة، ص 99.