بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
الْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَصَلَّی اللَّهُ عَلَی سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِینَ
أللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَعَلَی آبَائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَفِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیًا وَحَافِظاً وَقَائِداً وَنَاصِراً وَدَلِیلاً وَعَیْنَا حَتَّی تُسْکِنَهُ أرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً
فرارسیدن اين عيد عظيم و این ميلاد پربركت را به شما سربازان آن حضرت، تبريك و تهنيت عرض مىكنم.
اگر عيدى ما اين باشد كه امشب سند نوكرى و سربازى ما را امضا كنند جا دارد كه ما كلاهمان را به عرش بيندازيم. بلکه حتی اگر به ما بگويند كه شما جاروكش خدّام آن حضرت هستيد و اين را بپذيرند، باز بايد خيلى افتخار كنيم. اين را از صميم قلب عرض مىكنم نه بهعنوان تعارف، اينجا جاى تعارف نيست و شوخى برنمىدارد؛ دستگاه عظيمى است كه ما با عقل و فكر خودمان نمىتوانيم عظمتش را درك كنيم؛ عظمت خداست و عظمت جلوههاى الهى كه در انوار پاك چهارده معصوم پاك تجلّى كرده است و اگر همه انسانها عقلهایشان را روى هم بگذارند و بخواهند پايه بلند اين مقام را درك بكنند هرگز نخواهند توانست. اجمالاً بايد به همين خوشحال باشيم كه خدا اين معرفت را به ما داده كه بدانيم آنها در يك مقامى هستند كه نمىتوانيم عظمت آن مقام را انكار كنيم. اگر اين را باور كنيم باز خودش یک كمالی است.
البته نمىشود هيچ مخلوقى را با خدا مقايسه كرد؛ او فوق ما لا نهاية له، بما لا نهاية له است ولى از آنجایی كه ما نمىفهميم، همانطور كه ذات خدا و صفات الهى براى ما شناخته نيست، صفات اوليائش هم براى ما شناخته نيست. ما در اين جهت اینها را يكسان مقایسه میکنیم، هرچند خدا و اوليائش خيلى با هم فرق دارند، آنهم نه فرق يك درجه و چند درجه كه بعضى فكر مىكنند؛ فرق بين خدا با اشرف مخلوقاتش صحبت يك درجه نيست که بگوييم مثلاً وجود، درجاتى دارد، درجه عالىاش خداست و درجه پايينترش پيغمبرصلیاللهعلیهوآله میشود. فاصله بين ذات اقدس الهى با بالاترين مخلوقاتش كه نور پاك حضرت محمّدصلیاللهعلیهوآله است بىنهايت است. فاصله آن نور با ما بىنهايت است، فاصله ایشان با خدا هم بىنهايت است. خدا فوق مقام همه مخلوقاتش و ازجمله فوق انوار معصومين است؛ چه اندازه؟ بما لا نهاية له!
اگر اینها را در همين حدّ سلبىاش و در همين معناى نفىاش، بفهميم باز خيلى بايد خدا را شكر كنيم كه معرفت خوبى به ما داده است. ما اگر افتخارى داشته باشيم اين هم به بركت تعليم خود آنهاست و الا ما به هزارها غرور مبتلا مىشديم و خيال مىكرديم خيلى چيز مىفهميم! اوّل قرآن به ما فرمود که وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلاً؛[1] بعد هم خود آنها به ما فهماندند كه مقامات ما خيلى بالاتر از اين است كه شما بفهميد. بههرحال به بركت تعليم آنها اين را فهميديم كه آنها در يك اوجى هستند كه اگر ما هزاران سال با تندروترين مَرکَبها حركت كنيم به آنجا نخواهيم رسيد.
از طرف دیگر نبايد چنين توهّم كنيم كه حالا كه نمىتوانيم به آنجا برسيم پس هيچی، رها كنيم. آن مقامی كه ما باز به بركت تعليمات و راهنمايى آنها مىتوانيم به آن مقام برسيم آنقدر عظيم است كه همه اين جهان مادّه در مقابل آن پشيزى ارزش ندارد! نمىگويم ما به مقام معصوم مىرسيم، امّا آن مقامی كه در سايه راهنمايىهاى اين انوار پاك مىتوانيم به آن برسيم آنقدر مقام عظيمى است كه همه اين جهان با همه عظمتش، در مقابل آن پشيزى ارزش ندارد!
فرصتى نيست كه من زياد مزاحمتان بشوم، شما هم احتياج نداريد به اينكه اين مطالب گفته بشود؛ الحمدلله همه شما اهل معرفت هستيد و اين نعمتها را خداوند متعال به ما ارزانى داشته كه در اين حدود و در اين كليّات نسبت به اوليای خدا معرفت داشته باشيم. تذكّر اینها براى اين جهت مىتواند مفيد باشد كه قدر عمرمان را بهتر بدانيم.
اين عمرى كه مىتواند اینقدر ارزش داشته باشد كه ما را به اين مقام برساند كه همه دنيا در مقابل آن پشيزى ارزش ندارد، حيف نيست كه صرف اين بشود كه آدم بعد از پنجاه سال، حاصل عمرش یکمشت خشت و گِل يا یکمشت آهنپاره بشود؟!
آن كسانى كه ايّام جوانىشان را صرف مىكنند و درسی مىخوانند تا يك مدركى بگيرند، آن مدرك را مىگيرند تا بروند شغلى پیدا کنند، حالا شغل آبرومندِ مفيد به جامعه و حلال سر جاى خودش، حقوق و درآمدى داشته باشند، مقدارى از آن درآمد را ذخيره كنند تا بعد از بيست، سى سال يك خانه بخرند. خانه مثلاً چقدر؟ مثلاً بيست ميليون تومان. اگر كسى هرسال بتواند يك ميليون تومان ذخيره كند، بعد از بيست سال مىتواند يك خانه بيست ميليونى بخرد. آنوقت حاصل اين عمر چه شد؟! این شد که در سن پنجاهسالگی يك خانه بیستمیلیونی دارد يعنى اين عمر، اين زحمتها، اين تحصيلات، اين تلاشها، اين تبلیغها و اين تدریسها، با چند خروار خاك و گچ و سيمان و آهن مساوى است! خاك و گچ و سيمان که حالا هم زياد است، اینهمه تلاش براى همين بود؟!
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا.[2] كسانى كه عمرشان صرف شد تا در مقابلش دنيا را به دست بياورند، ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا! پيداست كه ضرر كردهاند؛ نمىارزيد که آدم اینهمه زحمت و تلاش و بیخوابیها و غربتها و زحمتها و مشكلات زندگى را تحمل کند تا اینكه یکمشت سنگ و خاک و آهن و سيمان به دست بياورد. خب اینها ضرر كردهاند، خَسِروا؛ امّا چرا میفرماید أخسَرِين؟! براى اينكه وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا!
كسانى كه از اوّل مىدانند که دارند كار غلطى مىكنند خب آگاهانه دارند راهی را مىروند، ضررى را آگاهانه مرتكب مىشوند، پولشان را با دست خودشان در چاه مىريزند یا آتش مىزنند، خب خسارت کردند؛ امّا كسانى كه فكر مىكنند خيلى هنر مىكنند، اين را بهعنوان خسارت تلقى نمىكنند، خيال مىكنند که خيلى ترقى مىكنند، خيال مىكنند با اين درسخواندنها و با اين كارهايى كه براى غير خدا انجام مىدهند خيلى اوج مىگيرند، وقتى متوجه شدند كه نخير، همهاش هَبَاءً مَنْثُورًا[3] شد، آنوقت است كه خسارت مضاعف دارند؛ هم سرمايه را از دست دادهاند و هم آن آرزوهايى كه به آن دل بسته بودند و هم آن آرمانهایی كه داشتند آنها هم بر هوا رفت! خيال مىكردند اين كارها را که مىكنند خيلى عزيز مىشوند و نور چشم امام زمانعجلاللهفرجهالشریف مىشوند، بعد معلوم شد كه هیچکدام از اعمالشان قبول نشده و بلکه باعث سقوطشان هم شده است! اين خسران مضاعف است و مىشود أخسَرِين، براى اينكه آنها خيال مىكردند كار خوبى مىكنند؛ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا، بعد متوجه مىشوند كه همهاش ضرر بوده است!
بعضىها خيال مىكنند که پس خوب است ما از اوّل دنبال دنيا برويم و آگاهانه به آنجا برویم، ديگر فكر اين نباشيم كه مثلاً داریم براى دين كار مىكنيم و بعد بفهميم كه چون خطا رفته بوديم و نيّت پاكى نداشتيم اين ضرر مضاعف را كردهايم! اين هم يك دام شيطان است. اگر بناست که آدم بتواند راه صحيحى را انتخاب كند چرا كارى نكند كه لحظهلحظه عمرش باعث سعادت بشود و هر نفس كشيدنش او را بالا ببرد؟! مگر اين راه بسته است؟! همه انبيا و اوليا آمدند تا ما را به اين راه نزديك كنند، راهى را به ما نشان بدهند كه هر قدمى كه برمىداريم ترقى كنيم، هر نفسى كه مىكشيم پرواز كنيم و هر روزى كه از عمر ما بگذرد مقامى را طى كنيم؛ خب ما راه را كج گرفتهايم!
در شب عيد نمىخواهم خاطرتان را آزرده كنم ولى همينها هم که ما فهمیدیم به بركت اهلبیتعليهمالسلام است و به مصداق آیه تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ،[4] باید به همديگر يادآورى كنيم؛ ما ديگر پايمان لبِ گور است و اين خسارت را احساس مىكنيم، جا دارد به شما كه جوان هستيد زودتر يادآورى كنيم كه به مصيبت ما گرفتار نشويد! زودتر خودتان را بپاييد! نيّتتان را خالص كنيد! اگر دَم از امام زمانعجلاللهفرجهالشریف مىزنيد واقعاً از روى محبّت و اخلاص باشد! اگر خودتان را نوكر ایشان حساب مىكنيد سعى كنيد جورى رفتار كنيد كه ایشان بپذيرند و اگر این کار را نكنيم خيلى خسارت کردهایم! راهى است باز و هموار، جادهاى است روشن، اما ما چشممان را مىبنديم، انگار نمىدانيم كه چهکار بايد كرد!
امشب و امثال اين شبها اوقات مغتنمى است براى اينكه آدم يك مقدار به خود بيايد، توجه پيدا كند که غير از اين اسباب عادى و رفتارهايى كه با آن انس گرفته مسائل ديگرى هم در كار است. امشب يكى از ليالى قدر حساب میشود. از پيامبر اكرمصلیاللهعلیهوآله روايت است كه حضرت فرمودند من در شب نيمه شعبان در حال استراحت بودم که جبرئيل آمد و من را صدا زد و گفت بلند شو! بلند شدم و به بقيع رفتم. گفت: يا رسول الله! مىدانى امشب چه شبى است؟ امشب شبی است كه اگر کسی از اشقيا باشد و از خدا بخواهد، خدا نامش را از اشقيا محو مىكند و در سعدا مىنويسد! امشب شبى است كه ابواب آسمان به روى بندگان باز است، باب الرضوان، باب الاحسان، باب المغفره، الیآخر. بعد حضرت توصيه فرمودند كه قدر امشب را بدانيد، آن را به عبادت احيا كنيد و ساعات این شب را غنيمت بشماريد.
درباره فضيلت اين شب، روايات و اعمال بسيار زيادى سفارش شده است، ازجمله صد ركعت نماز با هزار سوره قل هو اللّه، در هر ركعت ده مرتبه سوره قل هو اللّه. شما كه جوان هستيد و انرژى داريد فرصت را غنيمت بشماريد. كار خيلى شاقّى نيست. مقايسه كنيد که اگر امشب شب امتحان بود و احتمال داشت که فردا در امتحان رفوزه بشويد، حاضر بوديد امشب را درس بخوانيد براى اينكه فردا نمرهتان خوب بشود و تحصيل يك سالهتان هدر نرود؟! ارزش اين نماز و اين عبادت در امشب كمتر از درس خواندن در شب امتحان نيست. فرصت را غنيمت بشماريم و ارتباطمان را با خدا و با اولياى خدا بيشتر كنيم.
اگر بتوانيم، بازهم از خدا توفيق بخواهيم كه يك عهد و ميثاق جدّى با امام زمانعجلاللهفرجهالشریف ببنديم؛ بگوييم آقا! ما مىخواهيم نوكر شما باشيم، جدّى میگوییم، قصور داريم، نقص داريم، لياقت نداريم؛ شما از خدا بخواهید که اين لياقت را به ما بدهد و امكانش را براى ما فراهم كند، به ما توفيق بدهد كه در راه شما قدم برداريم. جورى سِير بكنيم که شما بپسندید.
من گمان نمىكنم که اگر كسى از روى صدق در همين جا كه نشسته، تَهِ دلش با امام زمان چنين قرارى را ببندد از همين جا مشمول کمکهای ایشان نشود. من باور نمىكنم. با اينكه خودم لياقتش را ندارم اما ايمان دارم به اينكه شما تَهِدلى هم كه حرف بزنيد و به زبان هم نياوريد ایشان مىفهمد و خدا آنقدر به ایشان قدرت داده كه همين جا كه شما مىگوييد، ایشان، هم مىفهمند و هم جوابتان را مىدهند و ورق عوض مىشود. اگر خدایناکرده تا حالا تاریکیهایی در زندگى بوده، با همين تصميم از همين جا عوض مىشود.
پروردگارا! تو را به مقام امام زمان قسم میدهیم که به همه ما توفیق اخلاص و انجام وظیفه مرحمت بفرما!
دلهای ما را به نور معرفت و محبت خودت و اولیای خودت روشنتر بفرما!
روح امام راحل را امشب مهمان امام زمان قرار بده!
سایه مقام معظم رهبری، مراجع اسلام، مراجع تقلید، علما و خدمتگزاران به اسلام و مسلمین، از گذشتگان و کسانی که حیات دارند مقاماتشان را عالیتر بفرما!
به ما توفیق خدمتگزاری به اسلام و مسلمین و قدردانی از نعمتهای خودت مرحمت بفرما!
عاقبت ما را ختم به خیر بفرما!
الهی! چنان کن سرانجام کار، تو خشنود باشی و ما رستگار!
والسلام عليكم و رحمة الله