آیتالله محمدتقى مصباح یزدى، یازدهمِ بهمن ماه 1313، برابر با بیست و پنجم شوالالمكرم 1353هجرى قمرى، در خانوادهاى متدین در شهر یزد به دنیا آمد. وی پس از اتمام دوره ابتدایى، درسال 1325 وارد حوزه علمیه یزد شد و در مدرسه شفیعیه دروس مقدماتی را نزد مرحوم استاد محمدعلی نحوی، و درسهای «شرح لمعه» در فقه و «رسائل» و «قوانین» در اصول فقه را نزد سید علی مدرسی و میرزا محمد انواری به پایان رساند. به دلیل علاقه و استعداد بسیار محمد تقی، استادان کلاسهای خصوصی برای وی برگزار ميکردند و از او ميخواستند مطالب را به عربی بنویسد. ایشان در كنار دروس رسمى حوزه، برخى علوم روز مانند فیزیك، شیمى، فیزیولوژى و زبان فرانسه را آموخت. او دوره مقدمات و سطح حوزوی را که عموماً در هشت تا ده سال خوانده ميشد، در مدت چهار سال به پایان رساند.
وی در سال 1330براى ادامه تحصیل همراه با خانواده به نجف اشرف هجرت كرد، و در درس «مکاسب» و «کفایة الاصول» استاد محمدعلی سرابی و علامه سیدعلی فانی، و نیز درس تفسیر آیتالله العظمی خوئی شرکت جست؛ اما به دلیل مشکلات مالی پدر، پس از شش ماه مجبور شد تا با ایشان به ایران مراجعت كند، و سپس براى ادامه تحصیل به قم عزیمت كرد. ایشان بقیه مکاسب و کفایه را خدمت شیخ عبدالجواد جبلعاملى و آیتالله حاج شیخ مرتضی حائری(رحمهالله) به اتمام رساند و در درس خارج فقه آیتالله بروجردی و درس خارج اصول حضرت آیتالله اراکی، و در درسهای تفسیر و اسفار علامه طباطبایی(رضواناللهعلیهم) شرکت کرد. وی همچنین حدود ده سال در محضر علامه طباطبایی به آموختن اسفار و الهیات شفا پرداخت، و همزمان، کتاب برهان شفا را در جلسات شبهای پنجشنبه و جمعه نزد ایشان فراگرفت. آیتالله مصباح با جدیت و پشتکار، ضمن تحقیق در رشتههاى مرتبط با فقاهت، مانند اصول فقه، رجال و درایه، و طی مراحل عالی حوزه، درسن 27 سالگی به درجه اجتهاد نایل آمد، ولی همچنان حدود هشت سال در درس فقه و اصول حضرت امام خمینی، و حدود پانزده سال در درس فقه آیتالله بهجت(رحمهماالله) در موضوعات طهارت ومکاسب و خیارات شرکت کرد.
پس از تبعید حضرت امام و به توصیه ایشان، معظّم له به همراه گروهی از فضلا، ازجمله مرحوم آیات محمدی گیلانی و محمدیزدی، و حضرات آیات حسین مظاهری و سیدعلياکبر موسوی، به تحقیق در مباحث اجتماعى اسلام، از جمله بحث جهاد، قضا و حكومت اسلامى، پرداخت. ایشان علاوه بر استفاده از دقتهاى علمی كمنظیر و استقلال رأىِ تحسینبرانگیز آیتالله بهجت (رضواناللهتعاليعلیه)، از خصوصیات و راهنمایيهای اخلاقى ایشان بهره برد؛ تا جایی که آیتالله بهجت، او را در مقام مدرس اخلاق به مردم معرفى ميفرمود. ایشان همچنین در زمره شاگردان خصوصی مرحوم علامه سید محمدحسین طباطبایی درآمد و از ارشادات اخلاقى آن بزرگوار نیز بهرهمند شد. علامه نیز كار بازخوانى تفسیر گرانسنگ «المیزان فی تفسیر القرآن» را قبل از چاپ و نشر، به او سپرد. آیتالله مصباح در مسائل اخلاقی و عرفانی همچنین از محضر آیتالله انصاری همدانی بهره برد.
آیتالله مصباح برای تربیت نیروی انسانی متعهد، مؤمن، و متخصص در رشتههای مورد نیاز به تأسیس و مدیریت چندین مدرسه و مؤسسة حوزوی و دانشگاهی پرداخت. ایشان به همراه آیتالله جنتى، شهید بهشتى و شهید قدوسى در اداره مدرسه منتظریه (حقّانى) مشارکت داشت، و حدود ده سال در آن مكان به تدریس فلسفه، تفسیر قرآن، و اخلاق پرداخت. از آن پس، چندین مدرسه و مؤسّسه آموزشی را راهاندازى كرد كه از مهمترین آنها مىتوان از بخش آموزش مؤسّسه در راه حق، دفتر همكارى حوزه و دانشگاه، بنیاد فرهنگى باقرالعلوم(ع)، مؤسّسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى(رحمهالله) و مدرسه رشد نام برد. ایشان همواره مورد حمایت امام خمینى (قدس سره) و آیتالله العظمی خامنهای(مدظلهالعالی) بود، و ریاست مؤسسه اخیر را از جانب ایشان برعهده داشت.
آیتالله مصباح (رضواناللهتعاليعلیه) شاگردان بسیاری را تربیت کرد که بسیاری از آنها در رشتههای مختلف علوم اسلامی و انسانی به تحقیق و نظریهپردازی پرداختهاند و یا در زمینههای مختلف آموزشی، مدیریتی، یا فرهنگی منشأ خدماتی کمنظیر بودهاند. از جمله این شاگردان ميتوان به آیات و حجج اسلام غلامرضا فیاضی، محمود رجبی، محمود محمدی عراقی، اکبر میرسپاه، سید محمدرضا طباطبایی، کاظم صدیقی، غلامرضا مصباحی مقدم، محمدحسین اسکندری، مرحوم حسین ایرانی، مرحوم حسینی شاهرودی، عبدالرسول عبودیت، عباس کعبی، محمدجواد نوروزی، سید احمد فقیهی، محمدناصر سقای بيریا، و مرتضی آقاتهرانی نام برد.
حضرت علامه آیتالله مصباح یزدی (رضواناللهتعاليعلیه) پس از یک دوره بیماری، عصر جمعه ۱۲ ديماه ۱۳۹۹ از دار فانی رحلت و به جوار رحمت الهی بار یافت. وی در حرم مطهر حضرت معصومه سلاماللهعلیها، در جوار استاد خود، حضرت آیتالله العظمی محمدتقی بهجت(رحمهالله) به خاک سپرده شد.
حضرت آیتالله مصباح در زمینة علوم مختلف اسلامی صاحبنظر بود، و در رشتههای اصلی این علوم به تدریس، تحقیق، و تألیف پرداخت. ایشان همچنین با زمانشناسی و توجه به نیازهای روز جامعه اسلامی، به تحقیق درباره مسائل علوم انسانی پرداخته، نظریات بدیع و نوآوريهای شایان توجهی به جامعه علمی تقدیم داشت. از ایشان تا کنون بیش از 150 کتاب و صدها مقاله به چاپ رسیده و آثار بسیاری از وی به زبانهای زنده دنیا، از جمله عربی، انگلیسی، فرانسوی، آذری، اردو، روسی، آلمانی، مالایو، بوسنیایی، و ... ترجمه شده است. در ادامه به برخی از مهمترین آثار ایشان اشاره ميشود:
آیتالله مصباح با مطالعاتی وسیع در تفاسیر علماى شیعه و اهل سنت، و بررسی روشهای مختلف تفسیری، اولین درس تفسیر موضوعى قرآن كریم را در حوزه علمیه قم پایهگذاری کرد، که حاصل تحقیقات و تدریسهای ایشان به نام «معارف قرآن» در بیش از ده جلد به چاپ رسیده است. وی در موضوعات کلامی، کتاب آموزش عقاید را در سه جلد تألیف نمود، که متن آموزشی حوزههای علمیه است. ایشان در تبیین حقایق دینی و پاسخ به شبهات جدید در زمینه فلسفه دین، کتابهای متعددی ازجمله، كاوشها و چالشها(2 جلد)، نقش تقلید در زندگی انسان، تعدد قرائتها، دین و آزادى، جانها فدای دین، و رابطه علم و دین را به نگارش درآورد.
در زمینه اخلاق و عرفان، آیتالله مصباح هم به فلسفه اخلاق پرداخت و کتابهایی چون فلسفه اخلاق، نقد و بررسى مکاتب اخلاقى، و كلمة حول فلسفة الاخلاق را نگاشت، و هم موضوعات و مباحث اخلاقی و عرفانی را بر اساس مبانی اسلامی و با استفاده از کتاب و سنت با نظمی نو در کتابهایی چون خودشناسی برای خودسازی، به سوی خودسازی، بر درگاه دوست، یاد او، به سوی او، به سوی تو، عروج تا بينهایت، آیین پرواز، بالهای پرواز، فازهای پرواز، اوج پرواز، اخلاق اسلامی، در جستجوی عرفان اسلامی، و در پرتو نور را به رشته تحریر درآورد. در کنار این مباحث، شرحهای ایشان بر روایات اخلاقی و سیره معصومان(علیهمالسلام) در بیش از 30 جلد به چاپ رسیده است که از آن جمله است: راهیان كوى دوست، پندهای امام صادق(علیه السلام) به رهجویان صادق، رهتوشه(2 جلد)، پند جاوید(2 جلد)، شكوه نجوا، پیام مولا از بستر شهادت، پندهای الهی، زینهار از تکبر!، بهترینها و بدترینها از دیدگاه نهجالبلاغه، صهبای حضور، رساترین دادخواهی و روشنگری: شرح خطبه فدکیه(2 جلد)، سیمای سرافرازان(2 جلد)، سجادههای سلوک(2 جلد)، جرعهای از دریای راز، در پرتو ولایت، جامى از زلال كوثر، و آذرخشى دیگر از آسمان كربلا.
در زمینه منطق، معرفتشناسی، فلسفه اسلامی و نقد فلسفههای الحادی و مارکسیستی کتابهای بسیاری از ایشان منتشر شده است که از آن جملهاند: شرح برهان شفا(2 جلد)، شرح الهیات شفاء(5 جلد)، شرح الاسفارالاربعه(8 جلد)، شرح نهایة الحكمه(2 جلد)، تعلیقةٌ علی نهایة الحكمه، آموزش فلسفه(2 جلد)، هماندیشی معرفتشناسی، درباره پژوهش، ایدئولوژى تطبیقى، نقدى فشرده بر اصول ماركسیسم، پاسدارى از سنگرهاى ایدئولوژیك(6 جلد)، و گفتمان روشنگر درباره اندیشههاى بنیادین.
حضرت آیتالله مصباح در تدریسهای خود در حوزه و دانشگاه، و نیز در سخنرانيها و همایشهای علمی ملی و بینالمللی به بررسی مبانی علوم انسانی پرداخت که حاصل آنها در کتابهایی چون پیشنیازهاى مدیریت اسلامى، نگاهى گذرا به نظریه ولایت فقیه، نظریه حقوقى اسلام(2 جلد)، نظریه سیاسى اسلام(2 جلد)، پرسشها و پاسخها(5 جلد)، پاسخ استاد به جوانان پرسشگر، سلسله مباحث اسلام، سیاست و حكومت( 4 جلد)، حکیمانهترین حکومت: کاوشی در نظریه ولایت فقیه، و نگاهی گذرا به حقوق بشر از دیدگاه اسلام به چاپ رسیده است.
آیتالله مصباح در زمینة مسائل فرهنگی روز جامعه نیز حساس بود و با نگاهی نو دیدگاههای اسلامی را در این موضوعات تبیین ميکرد که برخی از آنها در قالب کتاب منتشر شده است، ازجمله: زن یا نیمی از پیکر اجتماع، زلال نگاه، طوفان فتنه و کشتی بصیرت، مباحثی دربارة حوزه، تهاجم فرهنگی، تماشای فرزانگی و فروزندگی، سیری در ساحل، آفتاب مطهر، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، انقلاب اسلامی: جهشی در تحولات سیاسی تاریخ، عبرتهای خرداد، و اصلاحات: ریشهها و تیشهها.
افزون بر فعالیتهاى فرهنگى، علمى و سیاسى در داخل كشور، حضرت آیتالله مصباح در راستاى تبیین، ترویج، و دفاع از اهداف بلند اسلام و جمهوری اسلامی، به بیش از 30 کشور خارجی سفر کرد. ایشان در این سفرها، در مجامع علمی، دانشگاهها، و مراکز دینی، و نیز در دیدار با شخصیتهای برجسته علمی، فرهنگی، و دینی آن کشورها به تبیین حقایق دین اسلام و آموزههای اهل بیت (علیهمالسلام) و پاسخ به سؤالات و شبهات، و دفاع از مبانى، احكام و ارزشهاى والاى اسلام و اهداف عالی نظام جمهوری اسلامی همت گماشت. گزارش برخی از این سفرها نیز به چاپ رسیده است، مانند: سفر به سرزمین هزار آیین، و به پیشواز خورشید غرب.
آیتالله مصباح یزدى با آغاز نهضت امام خمینی به صحنه مبارزات وارد شد، و در مبارزه با رژیم طاغوت حضورى فعّال داشت. وی در مخالفت با کاپیتولاسیون و انجمنهاى ایالتى و ولایتى با امام خمینی همراه شد، و اعلامیهها و سخنرانىهاى امام(رحمهالله) را مخفیانه چاپ و منتشر ميکرد. نامه معروف ایشان خدمت امام خمینى(رحمهالله) در زندان قیطریه و تدوین اساسنامه تشكّل یازده نفرى اساتید حوزه علمیه زمینه پیگرد ایشان از سوی ساواک را به دنبال داشت. دبیرىِ جلسات حكومت اسلامى (موسوم به جلسات ولایت) زیر نظر شهید بهشتی، ایراد سلسله سخنرانىهایى با عنوان «حكومت اسلامى» در جمع اعضای هیئتهای مؤتلفه، همكارى با نشریه مخفى بعثت، و تأسیس و اداره نشریه انقلابى «انتقام» از دیگر فعالیتهای مبارزاتی آیتالله مصباح بود كه تمام امور انتشاراتى اثر دوم را نیز بر عهده داشت. تنظیم شكوائیه به زبان انگلیسى و ارسال آن به سازمان ملل و كمسیون حقوق بشر، و مشارکت در نگارش و امضای نامهها و اعلامیههای سیاسى و انقلابى در مبارزه با استبداد ستمشاهى، اعتراض به فعالیتهای ضد دینی و ضد انسانی رژیم طاغوت، و دفاع از حضرت امام خمینی از سال 42 تا 57، از دیگر فعالیتهای مبارزاتی ایشان بوده است. وی بارها توسط رژیم سفاک پهلوی مورد تعقیب و بازجویی قرار گرفت، و با مدتها زندگی مخفیانه، اختراع خطی جدید، و نیز تغییر خط خود موفق شد از شرّ عمال رژیم در امان بماند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آیتالله مصباح مسئولیتهای علمی و فرهنگی متعددی در جمهوری اسلامی برعهده داشت که از آن جمله است، عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضویت در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، عضویت در شورای عالی حوزه علمیه، ریاست مجمع جهانی اهل بیت (علیهمالسلام)، و نمایندگی مجلس خبرگان رهبری. حضرت آیتالله مصباح در سال 1369 از استان خوزستان، و پس از آن نیز در دورههای سوم و چهارم از سوی مردم تهران و در سال 1398 از طرف مردم استان خراسان رضوی به عنوان نماینده مجلس خبرگان رهبری برگزیده شد.
مبارزه آیتالله مصباح با انحرافات دینی و فرهنگی از قبیل الحاد، التقاط و انحرافات چپ و راست، از شاخصههای برجسته در زندگی این عالم بصیر است. زمانی که مارکسیسم چون آفتی خطرناک ریشه اعتقادات جوانان را هدف گرفته بود، استاد با نگارش کتاب، برگزاری جلسات، و مناظرات تلویزیونی به مبارزهای بيامان با آن پرداخت. وی همچنین هنگامی که تفکرات لیبرال غربی به جان انقلاب افتاد، بيمهابا به مقابله با این فکر منحط و نمایندگان وطنی آن برخاست و دشمنيها، تهمتها، دشنامها، و نامردميهای مدافعان غرب را به جان خرید. زمانی که این خط فکری در سطح مسؤولان نظام نفوذ کرد، مبارزه آیتالله مصباح با آنها رنگ سیاسی تندتری به خود گرفت، و زخمخوردگان روشنگريهای ایشان به جاى نقد مستدل، با ترفندها و شعارهاى مختلف، و به عناوین گوناگون در جهت ترور شخصیت علمى و سیاسی استاد مصباح تلاش فراوان كردند، و این حملات همچنان ادامه دارد! شایعهپراکنان و شبههافکنان حتی به انکار مقام علمی استاد و سوابق مبارزاتی ایشان پرداختند، و سعی کردند تا با نسبتهای ناروا، چهرة تابناک و سوابق روشن ایشان را مخدوش کنند، تا بلکه چند صباحی بر مسندهای دنیایی تکیه زنند و برای اربابان مستکبر خویش خوشرقصی کنند؛ غافل از آن که «إنّ الله یدافع عن الّذین آمنوا»، و«العاقبة للمتّقین».