این سؤال برحسب اختلاف مراتب معرفت و نگرش انسانها نسبت به خدا و جهان، و نیز برحسب اختلاف مراتب کمال روحی و معنوی انسانها پاسخهای متفاوتی خواهد داشت. توضیح اینکه، بعضی از دینداران تنها پیدایش اصل جهان و مبادی امور را به خدای متعال نسبت ميدهند و آثار طبیعی و انسانی را معلول فاعلهای مادی و انسانی ميدانند که خدای متعال در پیدایش آنها تأثیر حقیقی ندارد و نسبت دادن آنها به خدا تنها به لحاظ آفریدن فاعل آنها، و حداکثر، اذن تکوینی در تأثیر فاعلها و مانع نشدن از تأثیر آنهاست. شاید بتوان گفت اکثر معتقدان به خدای یگانه نیز برای خدا در پیدایش امور طبیعی و امور اختیاری جن و انس نقشی قائل نیستند و به نوعی از «تفویض» اعتقاد دارند. برای چنین کسانی طبیعی است که از حوادث ناگوار ناراضی باشند و تقدیر الهی را تنها به تقدیر علمی و مانند آن تأویل کنند که مستلزم تأثیر حقیقی الهی در پیدایش آن پدیدهها نباشد.
در برابرِ این دسته از معتقدان به خدا، دستۀ دیگری قرار دارند که به نوعی از «جبر» معتقدند و تأثیر فاعلهای دیگر را در حد ابزار کار ميپذیرند.
بین این دو گرایش تفریطی و افراطی، نظریۀ معتدل و در عین حال ذومراتبی قرار دارد که در لسان روایات «امر بین الامرین» نامیده شده که هم قائل به تأثیر حقیقی برای ارادۀ الهی در همۀ پدیدههاست هم به فاعلهای متعدد در طول یکدیگر برای مخلوقات، و نیز به تأثیر فاعلهای معدّ و
شرایط و موانع اعتقاد دارد. درک کامل این نظریه، نیازمند قوت عقل و عمق تفکر و نیز نیازمند هدایت و توفیق الهی است، و در پرتو این نظریه است که «توحید افعالی» تفسیر صحیحی ميیابد؛ تفسیری که موافق آیات فراوانی از قرآن کریم و روایات شریف، و نیز مدعای عارفان حقیقی و اهل کشف و شهود است. محور این دسته از اختلافنظرها در واقع، معرفت و شناخت انسان نسبت به خدای متعال و ارتباط وجودی او با مخلوقات و بهخصوص فاعلهای مختار است.