درباره بندهاى اذان و اقامه سخن گفتیم. اكنون بحث راجع به ایجاد زمینه و آمادگى كافى براى شروع نماز است تا از این طریق انسان بهتر بتواند از نماز و گفتوگوى با خداوند بهره بردارى كند. قبل از شروع نماز، شایسته است انسان لحظاتى فكر خود را از امور مادى و آنچه باعث پراكندگى حواس مىشود منصرف كند و در نماز و توجه به خداوند متمركز سازد. اگر مىخواهد به تنهایى نماز بخواند، سعى كند جایى را برگزیند كه خالى از سر و صدا باشد و در برابر او تصویرهایى نباشد كه جلب نظر كند. اگر مىخواهد در نماز جماعت شركت كند، بكوشد به گونهاى در بین جمعیت نمازگزار قرار گیرد كه چیزى او را به خود جلب نكند و مزاحم ارتباط او با خداوند نشود؛ گویى او در بین جمعیت محو گردیده است.
اذكارى كه ما در نماز مىخوانیم، مفاهیمى دارند كه باید در ذهن منعكس شوند؛ اما توجه قلبى از مقوله الفاظ و مفاهیم نیست و امرى وراى آنهاست. توجه قلبى، از مقوله علم حضورى و شهودى است كه با عنایت خداوند براى كسانى كه حضور پروردگار خویش را درك كردهاند، حاصل مىشود. در پرتو قدرت و استعدادى كه خداوند به انسان داده، او مىتواند همراه با گفتن اذكار نماز و یا تصور معانى آنها در عمق دل خود به خداوند توجه پیدا كند. ما در اكثر اوقات آمادگى لازم را براى توجه قلبى به خداوند نداریم؛ ولى با استعانت از خداوند و با توجه به مفاهیم اذكار نماز و تمركز در آنها مىتوانیم این حالت
معنوى را در خود پدید آوریم یا به تقویت آن بپردازیم؛ چرا كه این توجه قلبى به صورت محدود و در حالات خاصى براى اكثر افراد رخ مىدهد و مهمْ؛ گسترش دادن، تقویت و عمق بخشیدن به آن است. براى نوع افراد در هنگام مناجات و توسل گاهى به صورت محدود حالتى پدید مىآید كه وراى الفاظ و مفاهیم، كاملا به مخاطب خود متوجه مىشوند؛ گویى كه او را مىبینند و در این حالت كاملا از امور پیرامون خود غافل مىشوند؛ حتى خود را نیز فراموش مىكنند.
اگر حالت توجه به خداوند در ما پدید آمد، باید براى تقویت و استمرار آن بكوشیم؛ چه اینكه توجه قلبى به خداوند امر بسیار نفیسى است كه بهاى سنگینى دارد و ما باید بهاى آن را بپردازیم؛ یعنى اولا با تلاش این حالت را در خود پدید آوریم و سپس به تقویت آن بپردازیم و آن را از كف ندهیم. یكى از راه هاى ایجاد توجه قلبى، خشوع و خضوع در برابر خداوند، توجه به عظمت بى نهایت او و درك حقارت خویش است. ما باید با مشاهده نعمت هاى خدا و از طریق تصور عظمت آفریدگان و حتى به كمك صورت هاى خیالى و ذهنى، اندكى از عظمت خداوند را درك كنیم؛ چون ما هر قدر به ذهن خود وسعت بدهیم و تصویر بسیار بزرگى از عالم جسمانى در ذهن خود پدید آوریم و با كمك مفاهیم ذهنى و كمك گرفتن از قوه خیال بتوانیم عظمت خلقت خداوند را تصور كنیم، درك و تصور ما در برابر عظمت آفریدگان خداوند، بى نهایت حقیر و ناچیز است؛ عظمت خلقتى كه گاه فاصله بین دو ستاره آن میلیاردها سال نورى است كه ما از درك فاصله یك سال نورى هم عاجزیم؛ چه رسد به درك میلیاردها سال نورى!
در مقام تصور عظمت خداوند، مىتوانیم محیطى عظیم و گسترده یا
صحرایى بزرگ و پردامنه و یا اقیانوسى بزرگ و عمیق را تصور كنیم و آن گاه جسم كوچك و حقیر خود را با آن بسنجیم و بنگریم كه در مقام مقایسه، جسم ما چه نسبتى با همین بخش از عالم جسمانى كه براى ما قابل درك است دارد. شاید در این مقایسه ما به این نتیجه برسیم كه جسم ما در برابر آن بخش از عالم جسمانى كه براى ما قابل تصور است، در حد یك موجود میكروسكوپى است؛ چه رسد به عوالمى كه ما راهى براى شناخت عظمت آنها نداریم! در پرتو مقایسه مادى، ما بیشتر به حقارت معنوى و كاستى خود پى مىبریم؛ اما با اینكه انسان موجودى كوچك است، خداوند روح معنویت به او داده كه مىتواند با آن در شعاع معرفت خداوند قرار گیرد و با وى ارتباط برقرار كند. همچنین خداوند نعمت هاى بى شمارى در اختیارش نهاده كه از شمارش و شكر آنها عاجز است: «... وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللهِ لا تُحْصُوها إِنَّ الاِْنْسانَ لَظَلُومٌ كَفّارٌ؛1 و اگر [بخواهید]نعمت خدا را بشمرید، نمىتوانید آن را به شمار درآورید. قطعاً انسان ستم پیشه ناسپاس است».
اگر كسى به ما كمكى كند و هنگام نیاز و تنگدستى پولى در اختیار ما نهد، همیشه خود را وامدار او مىدانیم و سپاسگزار او هستیم و مىكوشیم آن پول را در راهى كه خوشایند دوستمان نیست، صرف نكنیم؛ اما با اینكه خداوند نعمت هاى بى شمارى در اختیار ما نهاده، نه فقط آن نعمت ها را به حساب نمىآوریم، بلكه خود را طلب كار خدا مىدانیم و پروایى از كفران نعمت و عصیان خداوند نداریم و نعمت هاى الهى را در راهى مصرف مىكنیم كه
1. ابراهیم (14)، 34.
موجب غضب و خشم خداوند مىشود. اگر نسبت به دوستان خود بىوفایى كنیم و به آنان زیان برسانیم، ما را از خود مىرانند و دیگر روى خوش به ما نشان نمىدهند؛ اما با همه بىوفایى، عصیان و جفاكارى در حق خداوند و بى احترامى و بى ادبى به ساحت پروردگار عالم و كفران نعمت هاى او، خداوند ما را از خود نمىراند و ما را مىپذیرد.
ما اگر براى عذرخواهى نزد دوستمان برویم، ممكن نیست هنگام سخن گفتن با او به وى پشت كنیم و توجه نداشته باشیم؛ اما پس از گناهان فراوان هنگامى كه به سراغ خداوند مىرویم، با زبانْ خدا را ذكر مىگوییم؛ اما دلمان به جاى دیگرى توجه دارد؛ گویى در مقام نیاز و توجه به ساحت ربوبى به او پشت كرده ایم. این نهایت زشتى و بى ادبى بنده در برابر خداوند است؛ خداوندى كه مظهر كمال، جمال، لطف و بخشش بى نهایت است و با همه رفتار زشتى كه از ما سر زده، باز هم ما را مىپذیرد. علاوه بر آن به قدرى از بازگشت ما به سوى خویش خوشحال مىشود كه در وصف نمىگنجد.
از ابوعبیده حذاء نقل شده: «سَمِعْتُ أَبا جَعْفَر(علیه السلام) یَقُولُ: إِنَّ اللهَ تَعالى أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ رَجُل أَضَلَّ راحِلَتَهُ وَ زادَهُ فی لَیْلَة ظَلْماءَ، فَوَجَدَها فَاللهُ أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ ذلِكَ الرَّجُل بِراحِلَتِهِ حَینَ وَجَدَها؛1 از امام باقر(علیه السلام)شنیدم كه فرمود: خوشحالى خداوند از توبه بنده اش، شدیدتر است از خوشحالى مردى كه در شبى ظلمانى زاد و راحله و آب و غذایش را گم مىكند و سپس آنها را مىیابد. همانا خوشحالى خداوند از توبه بنده اش، از خوشحالى آن مرد به هنگام یافتن زاد و راحلهاش شدیدتر است».
آیا بنده گنه كار نباید در برابر چنین خداوند مهربانى احساس شرم داشته
1. محمد بن یعقوب كلینى، اصول كافى، ج 2، ص 435.
باشد؟ آیا نباید فرصت را مغتنم بشمارد و توبه كند؟ او اگر اكنون توبه نكند، از كجا مطمئن است كه تا چه زمانى زنده مىماند؟ بسیارى از افراد مشغول زندگى روزمره خود بودند؛ اما ناگاه مرگ به سراغ آنها آمد و بر اثر سكته یا حادثه دیگرى جان سپردند. ما حتى وقتى مشغول نماز هستیم، مطمئن نیستیم كه تا پایان آن زنده بمانیم. همین تصور كه ممكن است در بین نماز مرگ به سراغ ما بیاید و این نماز آخر ما باشد، به ما كمك مىكند كه از پراكنده شدن حواس خود جلوگیرى كنیم و به این سو و آن سو توجه نداشته باشیم و با تمركز و حضور قلب بیشترى نماز بخوانیم.
اگر براى مدتى با تمرین به هنگام نماز، عظمت خداوند و نعمت ها و الطاف او و ناپایدارى زندگى را در نظر آوریم، رفته رفته توجه به این معانى براى ما عادت و ملكه مىشود و خود به خود به آنها توجه پیدا مىكنیم و در نتیجه، استفاده شایسته ترى از نماز مىكنیم. وقتى انسان به رفتار و باورهایى انس گرفت و كراراً به آنها پرداخت، خداوند این توان را به او داده كه بتواند یك جا همه آن انگیزه ها، ایده ها و رفتارى را كه با آنها انس گرفته، تصور كند و به آنها توجه یابد. از این رو توجه مكرر به معانى عالى و بلند الهى و معنوى به هنگام نماز، ما را در یافتن حضور قلب و تمركز و درك مقام عبودیت خداوند مدد مىرساند.
عالمان و بزرگان در كتاب هاى خود، كمتر به این دستورالعمل ارزشمند توجه كردهاند؛ اما در دعاهاى افتتاحیه نماز كه توصیه شده قبل از نماز خوانده شوند، به این دستورالعمل توجه شایانى شده كه جا دارد مضامین عالى و بلند این دعاها را مورد بررسى قرار دهیم؛ از جمله توصیه شده كه در آستانه نماز این آیه را بخوانیم: «إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الاَْرْضَ
حَنِیفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِینَ؛1 من یكسره روى [دل] خویش به سوى آنكه آسمان ها و زمین را آفریده است كردم در حالى كه حق گرایم و از مشركان نیستم». (كاربرد «حضور قلب» و «توجه قلبى به خداوند» در تعابیر ما شایع است و بر اساس آنچه در روایات و تفاسیر درباره آیه فوق آمده، لااقل یكى از معانى «وَجَّهْتُ وَجْهِیَ» توجه قلبى به خداوند است.)
در اینجا دو نكته مهمّ وجود دارد كه متأسفانه كمتر مورد توجّه قرار مىگیرد و لازم است كه ما آنها را از نظر دور نداریم. آن دو عبارتند از: اهمّیت پذیرش بنده از سوى خدا، و نقش توسل به اهل بیت(علیهم السلام) در تقرب به خداوند.
وقتى انسان به سراغ بزرگى مىرود، اگر آن بزرگ وى را بپذیرد و حاضر شود به سخنان او گوش دهد و نیازش را برطرف سازد، به توفیق بزرگى دست یافته و باید به خود ببالد كه آن بزرگ حاضر شده او را بپذیرد و با وى صحبت كند. اكنون چه توفیقى بزرگتر از اینكه خداوند متعال انسان را بپذیرد و مورد تفقد قرار دهد و او را غرقه در الطاف و عنایات خود سازد؛ به همین دلیل ما باید شكرگزار لطف و عنایت الهى باشیم؛ چنان كه ائمه اطهار(علیهم السلام) در دعاهاى خود خداى را بر این نعمت بزرگ سپاس گفتهاند. در یكى از دعاهایى كه سفارش شده قبل از نماز خوانده شود، آمده است: «أَللّهُمَّ أَقْبِلْ إِلَیَّ بِوَجْهِكَ حَتّى أُقْبِلُ إِلَیْكَ بِقَلْبِی، أَللّهُمَّ أَعِنِّی عَلى ذِكْرِكَ وَ شُكْرِكَ وَ حُسْنِ عِبادَتِكَ. أَلْحَمْدُ للهِِ الَّذِی جَعَلَنِی مِمَّنْ یُناجِیهِ؛2 خداوندا، به من رو كن تا قلبم را متوجه تو سازم.
1. انعام (6)، 79.
2. محمدباقر مجلسى، بحار الانوار، ج 84، باب 22، حدیث 19، ص 365.
خداوندا، مرا براى یادكرد و شكرگزارى و انجام نیكوى عبادتت یارى رسان. سپاس خدا را كه مرا از جمله كسانى قرار داد كه به مناجات با او مىپردازند».
در «مناجات شعبانیه» نیز از خداوند درخواست شده كه وقتى بنده او را مىخواند و با او مناجات مىكند، وى را بپذیرد و از خود نراند: «أَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ اسْمَعْ دُعائی إِذا دَعَوْتُكَ وَ اسْمَعْ نِدائی إِذا نَادَیْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذا نَاجَیْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ اِلَیْكَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْكَ مُسْتَكیناً لَكَ مُتَضَرِّعاً إِلَیْكَ؛ خداوندا، درود بفرست بر محمد و آل محمد و چون تو را مىخوانم، مرا اجابت كن و هرگاه تو را ندا كنم، ندایم را بشنو، و چون با تو مناجات كنم، به من توجه فرما كه من به سوى تو گریختهام و در حضورت ایستاده، در حالى كه به درگاهت با حال پریشانى تضرع و زارى مىكنم».
در دعاهاى افتتاحیه نماز از خداوند كه به بنده خود اجازه داده با او سخن بگوید، درخواست شده كه به او توجه كند. خداوند به همه مخلوقاتش توجه دارد؛ اما عنایات خداوند به مخلوقات داراى مراتب است و همه آنها در یك سطح نیستند. به عنوان مثال اگر ما با عدهاى در محضر مقام معظم رهبرى یا یكى از مراجع بزرگ تقلید باشیم، گاهى آن بزرگ همان طور كه به جمع مىنگرد، به ما نیز نگاه مىكند؛ ولى توجه خاصى به ما ندارد؛ اما گاهى از بین جمع نگاه خاصى به ما مىكند و توجه خاصى به ما دارد. مسلماً این نگاه با نگاه اول متفاوت است و از عنایت و لطف خاص ایشان به ما سرچشمه مىگیرد. این نگاه نشانه آن است كه ایشان از ما راضى است و از ما گلهاى و شكایتى ندارد. خداوند به همه مخلوقاتش توجه دارد و به همه چیز احاطه دارد و چیزى از دایره علم الهى پنهان نیست و هر چیزى را مىبیند؛ اما بین توجه خداوند به ستمگرانى چون شمر و یزید با نگاه وى به انبیا و اولیاى خود، فرق
بسیارى است. تفاوت بسیارى است بین نگاه و توجه خداوند به ما و توجه او به سلمان و ابوذر و بندگان صالحى كه خداوند به وسیله جبرئیل سلام خود را به آنها ابلاغ مىكرد و پیامبر(صلى الله علیه وآله) را مأمور مىنمود كه سلام خدا را به آنها برساند.
اگر ما به مقامى برسیم كه حضرت ولى عصر ـ عجل الله فرجه الشریف ـ براى ما سلام بفرستد، دیگر در پوست خود نمىگنجیم و غرق در لذت، شادمانى و سرور مىشویم و به خود مىبالیم كه از بین میلیون ها انسان، حجت خداوند به ما عنایت و توجه داشته است. جا دارد كه براى رسیدن به این توفیق بزرگ، انسان جانش را نثار كند. حال تصور كنید كسى كه مخاطب سلام خداست، چه درجه و مقامى دارد! البته ما نمىتوانیم مقام الوهیت و نیز مقام اولیاى خدا را درك كنیم و نسبت خود را با آنان بشناسیم. از درك این معنا عاجزیم كه خداوند نامتناهى است و اولیاى خدا هرچند بزرگ و عالى مقام باشند، باز محدودند و ارتباط ما با آنان ارتباط موجودى محدود با موجود محدود دیگر است و هیچگاه این ارتباط به پایه ارتباط با خداوند نمىرسد كه نامحدود و نامتناهى است؛ از این رو در روایات و دعاها سعى بلیغى شده كه اولا ما مقام اولیاى خدا را بشناسیم و قدر ارتباط با آنان را بدانیم و ثانیاً بكوشیم، مقام خداوند متعال و عظمت ارتباط با او را نیز درك كنیم و بدانیم كه بزرگ ترین نعمت و تفضل الهى در حق بنده، توجه به اوست. پس جا دارد كه بنده با سراسر وجود خود در هنگام مناجات با خداوند بگوید: «أَللّهُمَّ إِلَیْكَ تَوَجَّهْتُ وَ رِضاكَ طَلَبْتُ وَ ثَوابَكَ ابْتَغَیْتُ وَ بِكَ آمَنْتُ وَ عَلَیْكَ تَوَكَّلْتُ؛1خداوندا، من روى به سوى تو گرداندم و رضاى تو را طلبیدم و ثواب تو را درخواست دارم و به تو ایمان آوردم و بر تو توكل كردم».
1. محمدباقر مجلسى، بحار الانوار، ج 84، باب 44، حدیث 18، ص 365.
در احوالات امام حسن مجتبى(علیه السلام) آمده است كه وقتى براى اداى نماز به آستانه مسجد مىرسیدند، سر به سوى آسمان مىكردند و مىگفتند: «إِلهی ضَیْفُكَ بِبابِكَ، یا مُحْسِنُ قَدْ أَتاكَ الْمُسیئُ، فَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما عِنْدی بِجَمیلِ ما عِنْدَكَ، یا كَریمُ؛1 خدایا، مهمان تو به در خانهات آمده.اى محسن، خطاكارى نزد تو آمده؛ پساى كریم، با [الطاف و بخشش]زیبایى كه تو دارى، از زشتى او درگذر».
شایسته است براى اینكه بیشتر مورد عنایت و توجّه الهى قرار گیریم، قبل از نماز به ائمه اطهار(علیهم السلام) توسل پیدا كنیم و آنان را واسطه بین خود و خداوند قرار دهیم. در دعاهایى كه براى قبل از نماز وارد شده، بر این مطلب تأكید شده است. در یكى از توقیعات شریفى كه از ناحیه حضرت بقیة الله الاعظم ـ عجل الله فرجه الشریف ـ رسیده، آمده است: «أَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ وَ صِلْنی بِهِمْ وَ لا تَقْطَعْنی بِحُجَّتِكَ اعْصِمْنی وَ سَلامُكَ عَلى آلِ یس. مَوْلایَ، أَنْتَ الْجاهُ عِنْدَ اللهِ رَبِّكَ وَ رَبّی؛2خداوندا، بر محمد و آل او درود فرست و مرا با آنها پیوند ده و به حجتت سوگند، مرا از آنان جدا نگردان و مرا [از خطاها و انحرافات]حفظ كن، و سلام تو بر آل یاسین باد. مولاى من، تو نزد پروردگارت و پروردگار من مقام و منزلت دارى».
در همان توقیع شریف آمده است: «اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ أَنْتُمْ نُورُنا وَ أَنْتُمْ جاهُنا أَوقاتَ صَلاتِنا، وَ عِصْمَتُنا بِكُمْ لِدُعائِنا وَ صَلاتِنا وَ صِیامِنا وَ
1. همان، ج 43، باب 16، حدیث 13، ص 339.
2. همان، ج 94، باب 28، حدیث 22، ص 39.
اسْتِغْفارِنا وَ سائِرِ أَعْمالِنا؛1 درود بر شما، شما انوار [ى جهت هدایت و راهنمایى]ما هستید و شما آبروى ما در هنگامه هاى نمازمان هستید و به بركت شما به هنگام دعا، نماز، روزه، استغفار و سایر اعمالمان [از لغزش و انحراف]محفوظ مىمانیم». چنان كه مشاهده مىشود، در توقیع شریف، ائمه اطهار(علیهم السلام) و حضرت ولى عصر ـ عجل الله فرجه الشریف ـ واسطه بین ما و خداوند معرفى شدهاند، تا آنجا كه پذیرش اعمال و از جمله نماز ما به جهت عنایت، توجه و شفاعت آنهاست.
براى اینكه این نكته ارزشمند محسوستر و آشكارتر شود، به نمونهاى عملى براى واسطه قراردادن اولیاى خدا در این زمان اشاره مىكنم: بنده افراد فراوانى را مىشناسم كه گاهى براى شركت در نماز جماعت بعضى از بزرگان، از تهران به قم مىآیند. آنان این مسیر را طى مىكنند و آن زحمت را بر خود هموار مىسازند تا در نماز جماعت كسى شركت كنند كه امید دارند به واسطه نماز او، نمازشان نیز پذیرفته شود. آنان بین نماز خود با آن بزرگ چنان فاصلهاى مىبینند كه لازم مىدانند چند ساعت وقت صرف كنند و هزینه سفر و مشكلاتى را تحمل نمایند، تا در نماز او حاضر شوند؛ به این امید كه در پرتو آن نماز، نماز آنان نیز پذیرفته شود. حال اگر به جاى امام جماعتى كه مریدانش او را از بندگان شایسته و در زمره اولیاى خدا مىشناسند، وجود مقدس ولى عصر ارواحنا فداه نماز بخوانند و مردم مطلع شوند و امكان حضور در آن نماز برایشان فراهم شود، تا چه حد مردم حاضرند براى شركت در آن نماز سرمایهگذارى كنند؟ هستند كسانى كه عظمت نماز آن حضرت را مىشناسند و حاضرند از همه نعمت هاى دنیا و آنچه دارند بگذرند تا توفیق شركت در نماز او را پیدا كنند و دو ركعت نماز با ایشان بخوانند. فاصله نماز حضرت با نماز ما
1. همان، ص 38.
بیش از فاصله زمین تا آسمان است؛ در عین حال ایشان خویش را در برابر خداوند چیزى به حساب نمىآورد؛ از این رو شایسته است ما كه عظمت خداوند را درنمى یابیم و نمىتوانیم نسبت خود با او را درك كنیم، خود را با كسى بسنجیم كه او عظمت خدا را مىشناسد و بر نسبت بنده با خداوند واقف است.
وقتى به این نتیجه رسیدیم كه گل سر سبد اعمال شبانه روز ما (نماز) در مقابل نماز وجود مقدس حضرت ولى عصر ـ ارواحنا فداه ـ چیزى نیست و ما امید داریم كه به طفیل نماز ایشان نمازمان پذیرفته شود، بیشتر حقارت خود را درك مىكنیم و حضور قلب بیشترى پیدا مىكنیم. این مسأله بر اساس یك معادله صحیح و واقعى شكل مىگیرد: هر قدر ما حقارت خود را در مقابل عظمت الهى بیشتر درك كنیم، به خداوند نزدیك تریم؛ چون درك كوچكى خود، با درك عظمت الهى مساوى است و هر قدر ما خویش را در برابر خداوند حقیرتر و كوچكتر بدانیم، به عظمت خداوند بیشتر پى برده ایم.
یكى از راه هایى كه براى رسیدن به این نقطه ارائه شده، این است كه خود را با مقام و منزلت اولیاى خدا و معصومان(علیهم السلام) مقایسه كنیم تا در پرتو درك حقارت خویش در برابر مقام آنان، به بى نهایت كوچكى خود در مقابل عظمت نامحدود خداوند پى ببریم و ایشان را وسیله تقرب به خداوند قرار دهیم.
در اصول كافى1 از حضرت صادق(علیه السلام) روایت شده كه امیر مؤمنان(علیه السلام)مى فرمود: هر كس این دعاها را بخواند با محمّد و آل محمّد صلوات الله علیهم اجمعین خواهد بود، قبل از شروع نماز بگوید: «أَللّهُمَّ إِنّی أَتَوَجَّهُ إِلَیْكَ بِمُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ أُقَدِّمُهُمْ بَیْنَ یَدَی صَلاتی، وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمْ إِلَیْكَ، فَاجْعَلْنی بِهِمْ وَجیهاً فی الدُّنیا والآخِرَةِ وَمِنَ المُقَرَّبینَ. مَنَنْتَ عَلَیَّ بِمَعْرِفَتِهِمْ فَاخْتِمْ لی
1. محمد بن یعقوب كلینى، اصول كافى، ج 2، ص 544.
بِطاعَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ وَ وِلایَتِهِْم فَإِنَّهَا السَّعادَةُ، وَ اخْتِمْ لی بها فَإِنَّكَ عَلى كُلِّ شَیء قَدیرٌ؛ خدایا به وسیله محمّد و آل محمّد به سوى تو رو مىآورم و ایشان را جلو نمازم مقدّم مىدارم و به وسیله ایشان نزد تو تقرّب مىجویم، پس مرا به بركت ایشان در دنیا و آخرت آبرومند ساز، و از مقرّبان درگاهت قرار ده. معرفت ایشان را به من ارزانى داشتى پس كارم را به اطاعت و معرفت و ولایت ایشان به پایان رسان كه همانا سعادت در آنهاست، و آن را خاتمه كارم قرار ده كه تو بر هر چیز توانایى».
و پس از نماز بگوید: «اللّهمّ اجْعَلْنی مَعَ مُحمّد وَ آلِ مُحمّد فی كُلِّ عافِیَة وَ بَلاء، وَ اجْعَلْنی مَعَ مُحمّد وَ آلِ محمَّد فی كُلِّ مَثْوىً وَ مُنْقَلَب. اللّهمّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیاهُمْ وَ مَماتی مَماتَهُمْ، وَ اجْعَلْنی مَعَهُمْ فی الْمَواطِنِ كُلِّها، وَ لا تُفَرِّقْ بَیْنی وَ بَیْنَهُمْ، إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَیْء قَدیرٌ؛ خدایا مرا در هر بلا و عافیتى با محمّد و آل محمّد قرار بده، و در هر اقامتگاه و بازگشتگاهى با محمّد و آل محمّد قرار بده. خدایا زندگى مرا [مانند] زندگى ایشان و مرگ مرا [مانند] مرگ ایشان بگردان، و مرا در همه جا با ایشان بدار و میان من و ایشان جدایى مینداز، كه تو بر هر چیز توانایى».
باید توجه داشت كه وجود معصومان(علیهم السلام) و اولیاى دین، بزرگ ترین نعمتى است كه خداوند در اختیار ما نهاده تا بتوانیم با تبعیت از ایشان و به طفیل وجودشان، به خداوند نزدیك شویم. در این عصر بزرگ ترین نعمت الهى براى ما، وجود عزیز و مقدس حضرت ولى عصر ـ عجل الله فرجه الشریف ـ است كه در قلّه عظمت و شرافت قرار دارد و هر قدر معرفت ما به نورانیت و مقام آن امام عزیز بیشتر باشد، بیشتر براى جلب رضایت و تقرب به او تلاش مىكنیم و به وسیله وى، به مقام بى نهایت عظیم خداوند تقرب مىجوییم.