روحیه برخى انسانها به گونهاى است كه هرگز نمىتوانند در قبال مسائل اجتماعى پیرامون خود بىاعتنا باشند، و با مشاهده كمبودها، نارسایىها و انحرافات، به شدت احساس مسئولیت مىكنند و مىكوشند تا به اصلاح امور بپردازند. این روحیه به لحاظ اخلاقى، بس ارزشمند، و مورد تأیید متون دینى اسلامى است. در روایات بسیاری این مسئولیتپذیرى و خیرخواهى براى جامعه از ویژگىهاى مؤمنان و مسلمانان واقعى شمرده شده، و گاه این مهم تكلیف آنان دانسته شده است. حضور و خدمات این افراد منشأ تحولات مثبت اجتماعى و شكوفایى علم و فرهنگ در جوامع خواهد بود. آشكار است كه هدف اصلى دین، وراى توسعه سیاسى، اقتصادى و اجتماعى همان تعالى و ترقى معنوى و الهى انسانهاست. در این نوشتار نیز مقصود از فعالیتهاى دینى و فرهنگى، همان اقداماتى است كه زمینه را براى رسیدن به این هدف فراهم مىسازد.
استاد مصباح یزدى از جمله همین انسانهاى ناصح، خیرخواه و مسئولیتپذیر در جامعه اسلامی است، كه حضورشان موجبات رشد و تعالى آن را فراهم مىآورد. در این بخش به برخى فعالیتهاى استاد مصباح یزدى اشاره مىكنیم كه در جهت شكوفایى و پویایى حوزه و دانشگاه، و به تبع آن رشد و ترقى فرهنگى جامعه اسلامى صورت گرفته است.
استاد، از همان ابتداى ورود به حوزه دریافتند كه در برخى برنامههاى درسى، جامعیت و بهروز بودن مواد درسى، یا حتى برخى امورى كه به ساختمانهاى مدارس ارتباط داشت مانند احیاى موقوفات یا تعمیر و مرمت خرابىها و فرسودگىهاى آنها، نابسامانىها و نارسایىهایى وجود دارد. از این رو احساس وظیفه كرده، كوشیدند تا در رفع این معضلات مشاركت كنند. اما فعالیتها و خدمات چشمگیر ایشان در عرصه اصلاحات درسى و فرهنگى حوزه، با ورود ایشان به حوزه علمیه قم آغاز مىگردد، و اگرچه ابتدا این خدمات براى بهبود وضع درسى حوزه علمیه انجام گرفت، اما ثمرات و نتایج آن، سایر مجامع علمى و دانشگاهى كشور و حتى خارج از كشور را نیز دربرگرفت. گذشته از اینكه برخى فعالیتهاى فرهنگى ایشان اساسا در جهت ارتباط مجامع دانشگاهى و حوزوى با یكدیگر و ایجاد وفاق و همدلى و همكارى میان این دو نهاد صورت پذیرفت.
با این مقدمه كوتاه به شرح اجمالى برخى از خدمات و فعالیتهاى دینى- فرهنگى استاد مصباح(رضواناللهتعالیعلیه) مىپردازیم:
در همان سال اول هجرت به قم، استاد كاستىهایى در برنامههاى حوزه ملاحظه كرد. از این رو ایشان ضمن جدیت در مطالعه و تحقیق خود، سعى كرد تا با برخى بزرگان و دانشمندان ارتباط برقرار كند تا بتواند از طریق ایشان براى برطرف ساختن آن كاستىها اقدامى صورت دهد. از میان مجموعه كاستىها و نارسایىهاى آن زمان آنچه بیش از همه اهمیت داشت از این قرار بود: 1. نابسامانى در نظام آموزشى حوزه؛ 2. نارسایى ناشى از مسائل اخلاقى و تربیتى حوزه؛ 3. كاستىهاى تبلیغى حوزه.
استاد مصباح بعد از مشورت با برخى فضلا و بزرگان حوزه درباره مشكلات سهگانه مزبور، به این نتیجه رسیدند كه عملىترین راهحل در آن ایام، درخواست تشكیل یك كلاس اخلاق در حوزه از محضر آیتاللهالعظمى بروجردى(رحمهالله) است؛ تا بعدها بتوانند از این طریق به توسعه و تكامل تدریجى اصلاحات دست یابند.
از این رو استاد كه در آن روزگار طلبه بسیار جوانى بودندـ نامهاى تنظیم مىكنند و چون آیتاللهالعظمى بروجردى(رحمهالله) به لحاظ شرایط آن زمان حساسیت بسیارى در برابر خط و ربطهاى سیاسىِ نامهها و پیشنهادات ارسالى داشتند، با زحمات بسیار، آن را به امضاى دویست نفر از علماى نخبه حوزه، امثال مرحوم آیتالله حاجآقامرتضى حائرى و مرحوم آیتالله فكور و مرحوم آیتالله زنجانى، كه هیچگونه شائبه نفاق و فتنه درباره آنان وجود نداشت، مىرسانند. سپس نامه با دستخط آیتالله مشكینى كه علاوه بر خوشخطى، مورد وثوق اساتید و منتفذان حوزه بودندـ نگاشته مىشود. این نامه، كه به گفته همفكران صمیمى استاد، به نثر بسیار زیبا و جذابى نوشته شده بود، در سه صفحه بزرگ، از نارسایىهاى اخلاقى حوزه یاد كرده و بعضى نمونههاى عینى از این نارسایىها را كه آیتاللهالعظمى بروجردى(رحمهالله) نیز از آنها مطلع بودند، براى نمونه ذكر كرده بود. افزون بر این، در نامه خاطرنشان شده بود كه اساسا ترقى و تعالى اخلاقى طلاب، از بزرگترین اهداف حوزه علمیه است.
تنظیم چنین نامهاى در آن زمان، آن هم بهدست طلبه جوانى كه تازه به حوزه علمیه پاى نهاده بود، كار تحسین برانگیزى بود و مورد توجه فضلا و نخبگان فكرى حوزه قرار گرفت، و براى ارسال نامه با مشورت بزرگان تصمیم گرفته شد كه از واعظ معروف، مرحوم آقاشیخ علىاكبر تربتى كه فردى با تقوا و اهل تهذیب نفس به شمار مىرفت، و از شاگردان عارف كامل، مرحوم حاج میرزاجوادآقاى ملكى تبریزى(رحمهالله) بود و مرحوم آیتاللهالعظمى بروجردى(رحمهالله) نیز به ایشان علاقه داشتند، كمك بخواهند. ایشان نیز این مهم را با آغوش باز پذیرفت، و در زمان مناسبى نامه را به دست مبارك ایشان رساند.
حضرت آیتاللهالعظمى بروجردى(رحمهالله) نامه را مورد عنایت قرار دادند و پس از مشاهده امضاهاى ذیل آن، محتواى نامه را تصدیق فرمودند و در جمع علماى تراز اول حوزه كه به مناسب عید نوروز به دیدار ایشان آمده بودند، ضمن طرح نامه از آنان درخواست مىفرمایند كه در زمینه تشكیل درس اخلاق در حوزه، تدبیرى جدى بیندیشند؛ لیكن آنان در قبال درخواست و فرمان معظمله تدبیر درخورى نمىاندیشند و آن نامه عملاً به فرجام نمىرسد. اما این نافرجامى هیچ خللى در عزم راسخ استاد وارد نمىسازد، و ایشان با همین تفكر به كار خود ادامه مىدهند تا نوبت به همكارى با دلسوزان دیگرى همچون شهید بهشتى و مرحوم ربانى شیرازى مىرسد.
در راستاى تحقق آرمانهاى اصلاحى حوزه، به ابتكار شهید آیتالله دكتر بهشتى و مرحوم آیتالله ربانى شیرازى مدرسه نوینى كه با یك برنامه درسى جدید بتواند طلاب كوشا و مستعد را در مدتى كوتاهتر با بازدهى و ثمردهى بیشتر تربیت كند، زیر نظر مرحوم آیتاللهالعظمى گلپایگانى تأسیس شد. این مجموعه مدتى در یك ساختمان اجارهاى كوچك شروع به فعالیت مىكنند و پس از آنكه ساختمان مدرسه حقانى به همت فرد خیرى با نام حاجى حقانى و جمع دیگرى از خیرین به اتمام مىرسد، تشكیلات آن مدرسه به این ساختمان انتقال مىیابد، و از مرحوم شهید آیتالله قدوسى براى مدیریت مدرسه حقانى دعوت مىشود.
آن شهید بزرگوار از روى ذوق و سلیقه عالى و دقتنظرشان در شناسایى استادان كارآمد و خلاّق، از استاد مصباح براى ارائه درسهایى در مدرسه حقانى دعوت كردند. استاد نیز از آنجا كه اهداف والاترى را در نظر داشتند و شركت در برنامههاى این مدرسه را بهترین موقعیت براى تحقق آن اهداف مىدیدند، تصمیم گرفتند درسهاى تفسیر و فلسفه و اخلاق را در آن مدرسه ارائه نمایند. به این ترتیب ایشان در واقع این درسها را در برنامه رسمى مدرسه تأسیس كردند تا فتح بابى شود براى رواج این رشتههاى تحصیلى در كل حوزه علمیه قم.
پس از چهار سال عضویت در هیئت علمى مدرسه حقانى و همكارى صمیمانه با آیتالله دكتر بهشتى و آیتالله قدوسى، سرانجام استاد بنا به درخواست شهید قدوسى مبنى بر شورایى شدن اداره مدرسه به همراه شهیدان قدوسى و بهشتى و آیتالله جنتى به عضویت هیئت مدیره آن مدرسه درآمدند و مدت شش سال علاوه بر تدریس و ارائه راهكارهاى علمى و فكرى به منظور رونق امر تحصیل و آموزش، در امور اجرایى نیز مشاركت فعال داشتند و به این ترتیب استاد مصباح با پذیرش عضویت در شوراى مدیریت اجرایى مدرسه حقانى، نشان دادند كه اگر وظیفه و تكلیف شرعى ایجاب كند براى دخالت در امور اجرایى نیز آمادگى دارند و حاضرند با صرف همه سرمایههاى علمى و فكرى خود به رشد و شكوفایى فرهنگ دینى كمك كنند. ثمره تلاشهاى استاد و دیگر اعضاى این شورا، تربیت نیروهاى دانشمند و كارآمدى براى آینده نظام اسلامى بود كه بعد از پیروزى انقلاب برخى از آنان در نهادهاى مختلف حكومت اسلامى، به ایفاى نقش و اداى وظیفه پرداختند.
از ثمرات دیگر زحمات استاد با همكارى شهید بهشتى و شهید قدوسى و مرحوم ربانى شیرازى، كسب تجربه و گسترش برنامههاى مدرسه حقانى به سایر مدارس و بخشهاى حوزه بود، كه در این امر حقیقتا استاد مصباح نقش بهسزا و منحصر به فردى داشتهاند.
مؤسسه در راه حق، سالها قبل از پیروزى انقلاب اسلامى با هدف پاسخگویى به شبهات مسیحیت، كه در آن ایام جوانان دانشجو و نوجوانان دانشآموز كشور را تهدید مىكرد، تأسیس شد. بنیانگذار اصلى این مؤسسه آیتالله سیدمحسن خرازى، از مجتهدان و مدرسان خوشنام حوزه بود. ایشان ارائه خدمات دینى و فرهنگى را براى ارتقاى سطح عقیدتى و ایمانى نسل جوان وظیفه خود مىشمرد. این مؤسسه براى تأمین اهداف خود دو نوع نشریه تولید مىكرد: یك دسته نشریاتى بود كه جنبه دفاعى داشت و در مقابل شبهات مسیحیت به دفاع از عقاید اسلامى مىپرداخت؛ و دوم نشریاتى كه جنبه تبلیغى داشت و در قالب جزواتى با عنوان «اصول دین»، اعتقادات اسلامى را به نسل جوان آموزش مىداد. تا اینكه در اواخر دهه چهل، در پى رواج تبلیغات ماركسیستها در ایران و گرایش روزافزون جوانان به افكار ماركسیستى و ماتریالیستى، گروهى از متدینان تهران كه فرزندانشان در دام این افكار گرفتار شده بودند، به مراكز علمى حوزوى، و از جمله مؤسسه در راه حق مراجعه كرده، از مسئولان این مراكز براى نجات جوانان كمك مىخواهند.
در پى این استمداد، مسئولان مؤسسه تصمیم مىگیرند نشریات تازهاى در رد ماركسیسم، ماتریالیسم و مادیگرایی منتشر سازند؛ اما چون از پیش، كار علمى حسابشدهاى در این زمینه صورت نگرفته بود، از اساتید برجستهاى كه در زمینه كلام و عقاید اسلامى كارهاى فكرى و پژوهشى داشتند، و بهویژه از استاد مصباح یزدى، در مقام برترین استاد كلام و فلسفه حوزه، دعوت مىكنند. این دعوت به طور رسمى از جانب آیتالله خرازى به استاد مصباح ابلاغ مىگردد و قرار مىشود در جلسهاى با حضور حدود بیست نفر از علماى بزرگى همچون حضرات آیات، آقایان سیدموسى شبیرى زنجانى، حاجسیدمهدى روحانى(رحمهالله)، احمدى میانجى(رحمهالله)، یزدى، مظاهرى و محمدى گیلانى كه در آن زمان از اساتید ممتاز حوزه بهشمار مىآمدند، براى حل این مشكل چارهاندیشى كنند.
استاد مصباح دعوت «در راه حق» را پذیرفتند؛ چه ایشان از همان ابتداى كار در مدرسه حقانى، تصمیم داشتند برنامههایشان را در سطح سایر مراكز حوزوى نیز توسعه دهند و اینك با پشتوانه تجربهاى دهساله، مىتوانستند اهداف فكرى و فرهنگىشان را به بهترین وجه از طریق «در راه حق» مطرح سازند و به دیگر محافل حوزه علمیه تسرى دهند.
دلیل دیگرِ قبول این دعوت آن بود كه ایشان در مقابل درخواست مسئولان مؤسسه، احساس وظیفه شرعى مىكردند؛ زیرا خطر نفوذ افكار بیگانه، در میان جوانان و نوجوانان كشور، بالا گرفته بود؛ به طورى كه حتى به خانوادههاى متدین و مذهبى سرایت كرده، گروه گروه فرزندان پاك آنان را در كام خود فرو مىكشید. به جرئت مىتوان گفت تنها كسى كه در آن مقطع با دست پر به میدان آمد، و به دلیل احساس مسئولیت، تمام كارهاى دیگر خود را كنار گذاشت و براى حفظ سلامت فكر و روح جوانان در برابر تندبادهاى مسموم مادیگرى و دنیازدگى، از جان مایه گذاشت، آیتالله مصباح یزدى بود.
استاد مصباح بهمنظور تأمین نیروهاى فكرى و علمى لازم از میان طلاب حوزه علمیه قم، براى مقابله با این افكار و به طور كلى دفاع از عقاید اسلامى در برابر افكار انحرافى، پیشنهاد دادند تا بخش آموزش مؤسسه تأسیس گردد. استاد قبل از شروع كار در بخش آموزش، براى آشنایى با كارهاى علمىاى كه در جهان اسلام در زمینه مواجهه با تبلیغات بیگانگان بر ضد اسلام صورت گرفته بود، به همراه مرحوم حجهالاسلاموالمسلمین دكتر احمد احمدى، كه در آن زمان با مؤسسه در راه حق همكارى داشتند، به كشورهاى مصر، سوریه و لبنان مسافرت كردند. اما در آن كشورها هیچ كار جدیدى در این زمینه صورت نگرفته بود. از این رو استاد تصمیم گرفتند بهطور مستقل و با تكیه به تجربیات خود، فعالیتهاى بخش آموزش مؤسسه را كه در ایران و بلكه جهان اسلام جدید و بىسابقه بودـ آغاز كنند.
اولین دوره آموزش در مؤسسه «در راه حق» در سال تحصیلى 55ـ1354 با حدود بیست نفر دانشپژوه آغاز شد. در این دوره، پردرسترین مدرس، استاد مصباح بود كه درسهاى فلسفتنا، نهایةالحكمه، تفسیر موضوعى قرآن كریم، و خودشناسى براى خودسازى را ارائه مىكردند. كار آموزش در این دوره تا اواخر سال 57 و اوایل سال 58 ادامه یافت. با پیروزى انقلاب اسلامى، شرایط ویژهاى در كشور پدید آمد كه استاد و شاگردانش براى مقابله با تبلیغات ضد اسلامى منافقین و گروههاى چپ (به اصطلاح آن روز) ناچار شدند درسها را تعطیل كنند و به دفاع از ارزشهاى انقلابى و اسلامى بپردازند.
سال اولِ انقلاب با تمام بحرانهاى شدید فكرى و فرهنگىاش گذشت. در سال دوم پس از پیروزى، استاد مصباح به همراه مسئولان مؤسسه در راه حق و آقایان یزدى و محمدى گیلانى به مناسبتى به دیدار امام(رحمهالله) شرفیاب مىشوند و استاد مصباح، قبل از سخنان امام (رحمهالله)، ضمن ارائه گزارشى از حوزه و برنامههاى تحصیلى و درسى آن، به شرح كمبودها و كاستىها مىپردازند، و در پایان این گزارش چنانكه خود ایشان مىگویندـ بدون قصد قبلى به فكرشان خطور مىكند كه چون ممكن است بیان جهات منفىِ برنامههاى حوزه، موجب ناراحتى و نگرانى خاطر حضرت امام(رحمهالله) شده باشد آن هم در آن اوضاعى كه ایشان با انواع مشكلات روبهرو بودندـ گزارشى نیز از كار بخش آموزش مؤسسه در راه حق، بهمنزله كارى مثبت و امیدواركننده، ارائه نمایند.
سپس امام(رحمهالله) به ایراد سخنرانى مىپردازند و در رهنمودهایشان به ضرورت ادامه كار مؤسسه در راه حق و توسعه كار بخش آموزش آن تصریح مىكنند. ایشان مىفرمایند: «اینجا را توسعه بدهید؛ من تا زنده هستم خودم بودجه اینجا را مىپردازم». این عنایت خاص امام(رحمهالله)، علاوه بر تأیید و ارزیابى مثبت ایشان درباره اصل كار، نشان از علاقه و حسن اعتماد ایشان به استاد مصباح داشت. استاد خود در اینباره مىگوید:
حضرت امام(رحمهالله) درباره تحلیلها و پیشبینىهاى ما حسن نظر داشتند، كه این حسن نظر، از همان زمانى برایشان حاصل شده بود كه آن نامه را به خدمتشان در زندان قیطریه فرستاده بودیم و با تحلیل اوضاع، آزادى سریعشان را پیشبینى كرده بودیم.
آیتالله استادى نیز این عنایت ویژه امام(رحمهالله) به استاد مصباح را اینگونه بازگو مىكند:
... از آن به بعد، امام(رحمهالله)، مخصوصا به اسم «آقاى مصباح» به اینجا (مؤسسه در راه حق) پول مىفرستادند؛ نه به اسم مؤسسه در راه حق و نه به اسم هیچكس دیگر.
استاد مصباح یزدى درباره احساس خود، پس از شنیدن كلام امیدبخش حضرت امام(رحمهالله) و نیز پىگیرى روند توسعه بخش آموزش مؤسسه در راه حق، چنین حكایت مىكنند:
این فرمایش امام(رحمهالله) پشتوانه بسیار خوبى شد براى ما كه مطمئن شدیم ایشان با این كار موافقاند. آن كلام، اگر به مرحله عمل هم نمىرسید پشتوانه بزرگى بود كه كارهاى ما را تأیید مىكرد... . ما برگشتیم و در این فكر بودیم كه براى اول سال تحصیلى آینده، برنامه توسعه را پىریزى كنیم و مثلاً كلاس جدیدى تأسیس كنیم و افراد بیشترى را بپذیریم؛ لیكن یكى دو روز كه گذشت، آقاى حاج شیخحسن صانعى كه آن وقتها پیشكار امام بودند، به منزل ما تشریف آوردند و گفتند: حضرت امام فرمودند شما براى توسعه اینجا اقدام كردید؟
گفتم: نه، حالا وسط سال است و معمولاً براى كلاس جدید، از اول سال تحصیلى اقدام مىكنند. حالا باید مقدماتش را فراهم كنیم تا اول سال آینده....
گفتند: امام نظرشان این است كه شما از همین الان شروع كنید.
گفتم: آخر ما فعلاً نه برنامهریزى كردهایم و نه بودجهاى داریم!
گفتند: شما از هر وقت كه شروع كنید، بودجهاش از همان ماه قابل پرداخت است؛ بگویید تا بودجهاش را بفرستیم.
این كاملاً براى ما غیرمنتظره بود و باور نمىكردیم در آن شرایط دشوارِ اوایلِ انقلاب، امام(رحمهالله) اصلاً یادشان بماند كه چنین مطلبى فرمودهاند، و در فكر این بودیم كه بعد از چند ماه به یادشان بیاوریم كه یك روزى چنین چیزى فرمودید و ما حالا شروع كردهایم... . به هرحال بسیار تعجب كردیم و از طرفى هم خیلى خوشحال شدیم و در همان وسط سال براى پذیرش كلاس جدید اعلان آمادگى كردیم و گروهى را انتخاب كردیم و برنامه شروع شد. از همان وقت هم ایشان بودجهاش را تقبل فرمودند، و این جریان سالها ادامه داشت و ما هر سال یك گروه جدید تأسیس مىكردیم؛ در حالى كه قبل از آن، هر چند سال یكبار ممكن بود بتوانیم یك گروه تأسیس كنیم. از آن پس كمكم به فكر توسعه هرچه بیشتر و ایجاد برنامههاى تخصصى افتادیم.
بلافاصله پس از پیروزى انقلاب گروهكهاى التقاطى مختلفى، به منظور جذب جوانان دانشجو و تحصیلكرده كشور و جدا ساختن آنان از توده مردمِ طرفدار انقلاب، فعالیتهاى تبلیغاتى همهجانبهاى را آغاز كردند و به این ترتیب فضاى فكرى و فرهنگى كشور، بسیار مشوّش و غبارآلود شد.
در مقابل این تبلیغات مخرب، استاد مصباح به دفاع و حمایت فرهنگى از اسلام و انقلاب برخاستند. ایشان درسهاى بخش آموزش مؤسسه در راه حق را تعطیل كردند، و طلاب گروهِ «الف» را كه مشغول تحصیل بودند براى مبارزه با تفكرات انحرافى مخالفان انقلاب و ترویج اندیشه ناب اسلامى، بسیج كردند. سپس دورههاى فشردهاى براى آموزش طلاب و آشنا ساختن آنان با مبانى فكرى گروههاى ضد انقلاب و شیوههاى مقابله با آنها، تشكیل دادند، و از محصول درس استاد در آن دورههاى كوتاه، جزواتى درباره بحثهاى ایدئولوژیك منتشر شد.
به این ترتیب، همه بیست نفر اعضاى گروه «الف» درسها و برنامههاى حوزوى خود را تعطیل كردند و عدهاى از آنان كه در حد لازم براى تبلیغ آماده بودند بلافاصله اعزام شدند، و عدهاى نیز براى كسب آمادگى، در دورههاى مذكور شركت كردند و پس از پایان دورهها به مناطقى كه منافقین فعالیتهاى تبلیغاتى بیشترى داشتند، اعزام شدند؛ مناطقى از مازندران، گیلان، گرگان، كردستان، خوزستان و بوشهر. البته مسافرت تبلیغى این گروه بسیار پرخطر بود؛ زیرا این مناطق، بسیار حساس و خطرناك بودند. در بعضى از شهرستانها مانند آمل و قسمتهایى از كردستان، منافقین دست به كودتا و درگیرىهاى مسلحانه زده بودند؛ اما این روحانیان براى انجام وظیفه و عمل به آیه: اَلَّذِینَ یبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ اللَّهِ وَ یخْشَوْنَهُ وَ لاَ یخْشَوْنَ أَحَدًا إِلاَّ اللَّهَ...[14] همه این خطرها را به جان خریدند و به تبلیغ اندیشههاى نورانى اسلام و دفاع از پایههاى فكرى و اعتقادى نظام مقدس و نوپاى جمهورى اسلامى پرداختند.
از جمله دیگر خدمات ارزنده آیتالله مصباح، تأسیس دفتر همكارى حوزه و دانشگاه است. این كار در لبیك به نداى امام(رحمهالله) براى تحقق اهداف انقلاب فرهنگى، انجام پذیرفت. آیتالله استادى درباره اهمیت این خدمت، مىگویند:
وقتى براى انجام این كار از ستاد انقلاب فرهنگى به جامعه مدرسین مراجعه شد، با اینكه آقاى مصباح به جهاتى از عضویت در جامعه مدرسین استعفا داده بود و دیگر در جلسات شركت نمىكرد، جامعه مدرسین این كار را به ایشان ارجاع داد؛ یعنى به مؤسسه در راه حق ارجاع داد كه در آنجا شخص آقاى مصباح، عهدهدار این كار شود. این كارى بود كه اگر آقاى مصباح انجام نمىداد، حتما بر زمین مىماند و ما واقعا كسى را نداشتیم كه بتواند این كار را انجام دهد.
در راستاى تحقق فرمان امام(رحمهالله)، از سوى ستاد انقلاب فرهنگى، هیأتى به حوزه علمیه قم و از جمله مؤسسه در راه حق مراجعه مىكند، و جلسهاى با حضور استاد مصباح در مؤسسه در راه حق تشكیل مىشود. در این جلسه راهكارهاى عملىِ نیل به هدفِ مذكور به بحث و گفتوگو گذاشته مىشود؛ اما چون هیچ طرح مشخصى از سوى ستاد مزبور، پیشنهاد نمىگردد استاد تصمیم مىگیرد خود طرحى تهیه كند و با ارسال آن به دبیرخانه ستاد، نظرات آنان را جویا شود، و در صورت تصویب، شروع به كار نماید.
مفاد طرح پیشنهادى استاد كه با كمك حجةالاسلام و االمسلمین محمدى عراقى[15] تنظیم شد، به طور خلاصه از این قرار بود:
1. تأسیس مركزى به نام «دفتر همكارى حوزه و دانشگاه»؛
2. انتخاب پنج رشته از رشتههاى اصلى علوم انسانى كه از سایر رشتهها بیشتر اهمیت داشتند. این رشتهها از این قرارند: جامعهشناسى، روانشناسى، اقتصاد، علوم تربیتی، و حقوق و علوم سیاسى ؛
3. ایجاد كمیتههایى متشكل از اساتید حوزه و دانشگاه، براى بررسى اصلىترین مسایلى از این پنج رشته كه اسلام با سایر مكاتب بر سر آنها اختلاف نظر دارد. این مسائل در هر رشته تخمینا به سى مورد مىرسید؛
4. تشكیل سمینارى براى هر كدام از سى مسأله اصلىِ هریك از پنج رشته، كه در مجموع شامل یكصدوپنجاه سمینار خواهد شد؛
5. مدت زمان اجراى طرح، پانزده ماه: ده ماه براى تشكیل سمینارها و پنج ماه براى جمعبندى و نتایج كار؛
6. كلیه هزینهها، اعم از هزینههاى ریالى و تأمین نیروى انسانى از دانشگاهها و تهیه مكان و وسایل لازم (از قبیل وسایل ضبط و فیلمبردارى) به عهده ستاد انقلاب فرهنگى است؛
7. طرح مزبور در قالب قراردادى میان ستاد انقلاب فرهنگى و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم منعقد مىگردد؛
8. مجرى طرح، آیتالله مصباح یزدى است كه ایشان با حكمى از سوى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مأمور به انجام آن مىگردد.
این طرح به تصویب ستاد انقلاب فرهنگى رسید، و مقرّر شد از ابتداى تابستان همان سال تا پایان تابستان سال آینده انجام پذیرد. در واقع هدف از اجراى این طرح، تحقیق و بررسى درباره مسائل اساسى رشتههاى پنجگانه علوم انسانى و تدوین نظریه اسلامى در زمینه هر كدام از آنها بود. بر این اساس مىباید در هر رشته یك كتابِ مادر تألیف گردد و نظریه اسلام در آن مطرح شود، و بر مبناى آن، به مسائل فرعى، بپردازند تا در مرحله بعد كتب درسى دانشگاهى در هر رشته تدوین یابد.
براى شروع كار، جهاد دانشگاهى كه بازوى اجرایى ستاد انقلاب فرهنگى بود، صد نفر از اساتید دانشگاه را كه مركب از اساتید پنج رشته و در هر رشته حدود بیست نفر بودند گزینش كرد، و حدود بیست نفر از اساتید حوزه نیز كه بیشتر از همان طلاب گروه «الف» مؤسسه در راه حق بودند از قم دعوت مىشوند، و برنامه در محل دانشگاه الزهراء(علیها السلام) تهران آغاز مىگردد. در مدت سه ماه تابستان، استاد مصباح، بر اساس قرآن كریم یك دوره معارف اسلامى براى اساتید دانشگاه تدریس كردند. این دوره در حدود صد جلسه ضبط شد، و بعدا از رادیو پخش گردید.
استاد علاوه بر اداره این جلسات، در تمام جلسات دیگر نیز شركت مىجستند كه هر یك متشكل از حدود بیست استاد دانشگاهى و چهار استاد حوزوى بود، و فعالیت هر گروه را از نزدیك بررسى مىكردند.
تابستان آن سال، برنامه با موفقیت به اجرا درآمد و قرار بر این شد كه در قم ادامه یابد. روند ادامه برنامه در قم به این صورت پىریزى مىگردد كه در هر هفته، پنج روز و هر روز یكى از این گروهها سمینار داشته باشند. همچنین از برخى صاحبنظران و فضلاى جامعه مدرسین براى شركت در این سمینارها دعوت به عمل مىآید. به علاوه دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس نیز در این سمینارها شركت مىجستند. استاد مصباح در هر كدام از این جلسات، حضور فعال داشتند و روزانه علاوه بر هشت ساعت برنامههاى علمى جارى خود و اداره بخش آموزش مؤسسه، حدود هشت ساعت نیز با این گروهها به تحقیق و بررسى مطالب ارائه شده مىپرداختند. به این ترتیب ایشان هر روز حدود شانزده ساعت كار مفید انجام مىدادند. استاد درباره حجم كار و سختى آن مىگویند:
بسیار برنامه خسته كنندهاى بود. گاه چهار ساعت پشتسر هم جلوى دوربین فیلمبردارى مىنشستیم و برنامه علمى اجرا مىكردیم. كار بسیار سختى بود... . این آقایان كه مىآمدند هر گروهشان هفتهاى یك روز سمینار داشتند؛ ولى ما هر روز در همه سمینارها شركت داشتیم و اداره همه جلسات، به عهده بنده بود؛ بلكه حكمیت و نقادى مطالب را نیز در نهایت ما باید عهدهدار مىشدیم و ترتیبى داده شده بود كه مطالب هر جلسه ضبط مىشد و در مدت یكى دو روز به همت یك گروه فعال، از نوار پیاده و تكثیر مىشد و براى جلسه آینده در اختیار گروه مربوط قرار مىگرفت؛ یعنى بحثى كه هفته قبل انجام گرفته بود، هفته بعد به آنها تحویل داده مىشد... .
بیش از نود درصد سمینارها در طول سال تحصیلى برگزار شد و در فصل تابستان برنامهها در دانشگاه شهید بهشتى ادامه یافت. پایان تابستان كه در واقع پایان مدت اجراى طرح بود به سبب قطع بودجه دفتر از طرف ستاد انقلاب فرهنگی و فراخوان اساتید دانشگاهی همکار دفتر، و تعلل و عدم مشاركت فعال برخى گروهها، كار نیمهتمام ماند. البته برخى گروهها كار تدوین كتاب رشته خود را با چند ماه تأخیر به انجام رساندند؛ اما استاد به دلیل مسائل جانبى كه در طول كار پیش آمده بود، با پایان مدت تعهد خویش به جامعه مدرسین، از مسئولیت دفتر کناره گرفتند؛ هرچند بهطور غیررسمى و غیرمستقیم، با شركت در جلسات هفتگى مسئولان دفتر همكارى حوزه و دانشگاه، تجربیات خود را در اختیار آنان مىگذاشتند و از هیچ كوششى براى حل مشكلات این نهاد فروگذار نمىكردند.
با حمایتهاى خاص حضرت امام(رحمهالله) چندین دوره از دانشپژوهان مؤسسه در راه حق، از برنامههاى عمومىِ بخش آموزش فارغالتحصیل شدند. نیاز فارغالتحصیلان به ادامه تحصیل در رشتههاى مختلف علوم انسانى و بررسى تطبیقى میان نظریات مكاتب مختلف با نظریه اسلام در هر یك از آن رشتهها، مسئولان مؤسسه در راه حق و شوراى مدیریت بخش آموزش آن مؤسسه و بهخصوص شخص استاد مصباح را بر آن داشت تا مركز دیگرى براى آموزشهاى تخصصى تأسیس كنند؛ لیكن ایشان صلاح نمىدیدند در كوران جنگ تحمیلى كه همه سرمایههاى كشور صرف تأمین و تجهیز جبهههاى جنگ مىشد، برای این کار از امام(رحمهالله) كمك بخواهند؛ هرچند اگر به ایشان مراجعه مىكردند، با توجه به جامعنگرى آن حضرت و توجه اكیدشان به رشد و گسترش برنامههاى فرهنگى و اسلامى و نیز نظر به اعتماد و اطمینان كاملى كه به مدیریت استاد مصباح داشتند، قطعا این برنامه را مورد تأیید و حمایت قرار مىدادند. اما به هرحال استاد و مجموعه تحت مدیریت ایشان به خود اجازه نمىدادند كه در آن شرایط موجبات تصدیع اوقات شریف حضرت امام(رحمهالله) را فراهم سازند. از این رو تصمیم مىگیرند بعضى خیرانى را كه از سالها قبل به مؤسسه در راه حق كمكهاى مالى مىكردند به لزوم تشكیل دورههاى تخصصى توجه دهند، و آنان را تشویق كنند كه براى بىنیاز ساختن حوزه از اساتید دیگر مراكز علمى داخلى و خارجى، در امر تدریس و تحقیق مسائل ویژه علوم انسانى، و به منظور آشنایى كامل طلاب فارغالتحصیل از مؤسسه در راه حق با جدیدترین تحقیقات علمى در رشتههاى مورد علاقه خود، تأمین بودجه براى تأسیس گروههاى تخصصى را به عهده گیرند.
این افراد خیر پس از مشورتهایى، مركز جدیدى را با نام «بنیاد فرهنگى باقرالعلوم(علیهالسلام)» به ثبت مىرسانند تا فارغالتحصیلان دوره پنجساله در راه حق بتوانند جذب آن شوند و دروس مورد علاقهشان را به صورت تخصصى در یكى از یازده رشته ادامه دهند. این یازده رشته عبارت بودند از: علوم قرآنى، فلسفه، حقوق، جامعهشناسى، روانشناسى، علوم تربیتى، مدیریت، علوم سیاسى، اقتصاد، تاریخ، و كلام. بعدها رشته دینشناسى هم به این مجموعه افزوده شد.
با استقبال طلاب از برنامهها و توسعه امور آموزشى و پژوهشى مؤسسه در راه حق و بنیاد فرهنگى باقرالعلوم(علیهالسلام)، و نیز گسترش روزافزون فعالیتهاى طلاب شاغل به تحصیل در گروههاى مختلف آموزشى و پژوهشى، كمبود فضا و امكانات براى ادامه این فعالیتها كاملاً محسوس بود، و برپایى مؤسسهاى جدید كه امكانات وسیعترى براى تمركز امور آموزشى و پژوهشى داشته باشد ضرورى مىنمود. از این رو، استاد مصباح و شوراى تصمیمگیرى تحت اشراف ایشان بر آن شدند كه خدمت حضرت امام(رحمهالله) برسند و از ایشان تقاضاى مساعدت بیشترى كنند. امام(رحمهالله) با این تقاضا موافقت فرمودند، و به امر مبارك ایشان براى احداث ساختمان مؤسسه جدید، قطعه زمینى به مساحت هفت هزار متر مربع از طرف آستانه مقدسه حضرت معصومه(علیهاالسلام) به استاد مصباح واگذار مىگردد.
در زمان حیات امام(رحمهالله) به دلیل آنكه پروژه نوسازى مدرسه دارالشفاء در دست اجرا بود، بودجه لازم براى ساخت مؤسسه مزبور فراهم نشد. تا اینكه در زمان زعامت حضرت آیتالله خامنهاى(دامظله) استاد مصباح خدمت ایشان شرفیاب مىشوند و مسئله را با ایشان در میان مىگذارند. مقام معظم رهبرى از این كار به گرمى استقبال مىكنند و مىفرمایند: «من مصرّم كه این كار انجام بگیرد» و بودجه لازم را تقبل مىفرمایند. كار ساخت این مؤسسه عظیم، در سال 1374 به پایان رسید و مقام معظم رهبرى براى افتتاح آن به محل مؤسسه تشریف آوردند و پس از بازدید از قسمتهاى مختلف آن، این متن را به یادگار گذاشتند:
بسم الله الرحمن الرحیم
از مشاهده محصول ارزشمند تلاشهایى كه براى این مؤسسه شده است هركسى امیدوار و خرسند مىشود: بنائى معظم و زیبا، برنامهاى جامع و هوشمندانه، دانشجویانى مستعد و كوشا و مدیران و اساتیدى خبره و عالم و روشنبین. خدا را بر اینهمه سپاس مىگذارم و از مؤسس محترم و همكاران ایشان صمیمانه تشكر و قدردانى مىكنم. این كار بزرگ، نشانهاى از رشد اندیشههاى اصلاحگر در حوزه مباركه علمیه قم است و امید است كه این روند در همه بخشها و ابعاد این حوزه سرآمد ادامه یابد و آرزو مىكنم و امیدوارم كه مؤسسهاى به همین طراز با مركزیت علم فقه به وجود آید.
والسلام علیكم و رحمة الله
سید على خامنهاى
1374/9/19 - 17 رجب 1416
مؤسسه مزبور با موافقت یادگار گرانقدر امام(رحمهالله)، مرحوم حاج سیداحمد خمینى، به پاس حمایتها و تشویقهاى امام امت(رحمهالله) و نیز به جهت اینكه اختصاص زمین براى ساختمان مؤسسه، به عنایت آن بزرگوار صورت پذیرفته بود، «مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى(رحمهالله)» نامیده شد، و مقام معظم رهبرى نیز از این نامگذارى بسیار خرسند شدند.
یکی دیگر از دغدغههای آیتالله مصباح یزدی(رضواناللهتعالیعلیه)، تقویت اخلاق و معنویت در حوزه و سپس در جامعه بود، که این هدف را با تأسیس مرکز تربیت مربی اخلاق دنبال کردند. در این مرکز، اساتید برجسته اخلاقی و عرفانی طی برنامهای زمانبندیشده به تربیت فضلایی میپرداختند که خود بتوانند نقش مربیان اخلاق را در حوزهها ایفا کنند.
آیتالله مصباح یزدی همچنین مدرسه علمیه «رشد» را با این هدف تأسیس فرمود که تعدادی از طلاب واجد شرایط از بدو ورود به حوزه تحت برنامهای آموزشی با محوریت اخلاق قرار گیرند تا در درازمدت بتوانند وظیفه تربیت اخلاقی را برعهده بگیرند.
افزون بر فعالیتهاى فرهنگى، علمى و سیاسى داخل كشور، حضرت آیتالله مصباح(رضواناللهتعالیعلیه) در راستاى تحقق اهداف بلند اسلام، مسافرتهاى بسیارى به بیش از 30 كشور داشتند و در این مسافرتها به تبیین، دفاع و تبلیغ مبانى، احكام و ارزشهاى والاى دین همت گماشتند. شرح فعالیتهاى علمى، تبلیغى و... در این مسافرتها، مجالى موسع و فرصتى دیگر مىطلبد.
[14]. كسانى كه تبلیغ رسالتهاى الهى مىكنند و تنها از خدا مىترسند و از هیچكس جز خدا هراس ندارند... (احزاب 33: 39).
[15]. حجةالاسلام و المسلمین محمدى عراقى، از طلاب گروه «الف» مؤسسه در راه حق مدتى مسئول سازمان تبلیغات اسلامى و پس از آن نیز مسئول سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامى بودند و اكنون مسئول دفتر مقام معظم رهبری در قم و مدیر مدارس علمیه «مشكات» هستند.