بسم الله الرّحمن الرّحیم
آن چه پیشرو دارید گزیدهای از سخنان حضرت آیت الله مصباح یزدی (دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبری است كه در تاریخ 1390/03/25 ایراد فرمودهاند. باشد تا این رهنمودها بر بصیرت ما بیافزاید و چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.
سالی که گذشت را با خطبه حضرت زهرا سلاماللهعلیها گذراندیم و در دو جلسه اخیر درباره فرمایشات آن حضرت برای زنان مدینه که به عیادت ایشان آمده بودند گفتگو کردیم. حضرت زهرا سلاماللهعلیها بعد از بیان مواعظ و روشنگریها احساس کردند که این سخنان تأثیری در مردم ندارد و آنها این مواعظ را جدی نمیگیرند. از این رو آخرین تیر ترکش را به کار گرفتند که انذار به عواقب سوء دنیوی یک عمل است. در روشهای ارشاد و تبلیغ ابتدا بهترین روشی که میتواند توجه افراد را جذب کند «بشارت» است. رسولان الهی ابتدا برای مردم رسلا مبشرین1 هستند كه آثار خوبی را که بر ایمان و عمل صالح و پیروی از دین حق مترتب میشود ذکر میکنند. بعد از این بشارتها مهمترین عاملی که میتواند اثرگذار باشد انذار از عذابهای اخروی است. اما برای افراد ضعیفالایمان انذارهای اخروی هم چندان اثری نمیکند. آخرین نکتهای که میتواند در وجود این گونه افراد اثر کند انذار از آثار سوء دنیوی معصیت است. چون اثر ترساندن از گرفتاریهای دنیا در افراد ضعیفالایمان بیشتر از ترساندن از عذابهای اخروی است. این بود که حضرت زهرا سلاماللهعلیها در آخر فرمایشاتشان برای زنان مدینه فرمودند: شما! هم آنچه میخواستید انجام دادید و هم از این عمل خود خوشنود هستید. اما بدانید به زودی به جای شیر گوارا خون تازه خواهید دوشید و کسانی بر شما مسلط خواهند شد که هیچ رحمی به شما نخواهند کرد. مسلما وقتی در جامعه انحراف ایجاد شد و کسانی که نه صلاحیت علمی دارند و نه صلاحیت اخلاقی و معنوی و نه مشروعیت از طرف خدا، سکاندار کشتی امت شدند پیداست سرانجام این کشتی به کجا خواهد انجامید.
قرائن زیادی وجود دارد که نشان میدهد اکثریت قابل توجه مردم آن عصر در مسائل اجتماعی بصیرت نداشته و فکرشان عمیق نبوده است و زود فریب میخوردهاند. شاید بسیاری از کسانی که مرتکب این معصیت بزرگ شدند درست نمیفهمیدند که چه کار میکنند. گمان میکردند این هم جنگی قبیلهای بین دو طایفه است. بیشتر به دنبال این بودند که ببینند در اثر این فعل و انفعالات چه نفعی به آنها میرسد. اجمالا شاید میدانستند مرتکب کار غلطی میشوند اما باور نمیکردند این کار چه عواقبی دارد و با این کار چه مسئولیت سنگینی را تا روز قیامت بر دوش خواهند گرفت. ولی در بین آنها بودند افراد تیزهوشی که شاید تیزهوشی و زرنگیشان در همان راه غلط خودشان، کمتر از بعضی از سیاستمداران عصر ما نبود. مطالعه برخی از اسناد نشان میدهد که آنها در انجام توطئه و برنامهریزی، ید طولایی داشتهاند. اینها با اینکه عده قلیلی بودند اما طرحی را درمیانداختند که اکثریت مردم فریب میخوردند و به دنبال آنها راه میافتادند. بنابراین ما دو ادعا داریم؛ یکی اینکه این کار، بسیار عظیم و خطرناک بوده است و آثار سوئی تا روز قیامت خواهد داشت؛ آثار و تبعاتی که همه کسانی که طراح این کار بودند و نقش اول را در این جریان داشتند در آن شریکاند. ادعای دوم ما این است که اکثریت مردم آن زمان به عمق خطر پی نبرده بودند.
ممکن است گفته شود: اگر اکثریت به عقوبت کار جاهل بودند پس خیلی گناهی ندارند. در پاسخ به این سوال باید گفت: مسلما گناه این دسته به اندازه آن گروه اندکی نیست که سردمدار بودند، ولی معنایش هم این نیست که آنها معاف هستند و هیچ تقصیری ندارند؛ چرا که اولا مسأله به قدری واضح بود که هر کس درست تأمل میکرد و منصفانه در پی بررسی مسأله برمیآمد قضیه برای او حل میشد. بر فرض که كسانی اهمیت مسأله خلافت را درک نمیکردند، اما غیر از این مسأله، پیغمبر اکرم(ص) برای معرفی اهلبیت(ع) به عنوان کسانی که معصوماند و خطایی در آنها راه ندارد و رفتار و گفتارشان برای دیگران حجت است آن قدر تلاش کرد که هیچ کس نمیتواند این ویژگی آنها را انکار کند. رسول خدا ـصلیاللهعلیهوآلهـ هر روز مقابل در خانه علی و فاطمه ـسلاماللهعلیهماـ میایستادند و میفرمودند: السلام علیکم یا اهل البیت انما یرید لله لیذهب عنکم الرجس.2 بنابراین اگر مردم آن زمان بالفعل هم آگاه نبودند اما امکان سؤال و تحقیق برای آنها فراهم بود. هم عقل و هم نقل دلالت دارند بر اینکه اگر کسی بتواند درباره مسألهای تحقیق کند اما کوتاهی کند مسئول است. در روز قیامت به عالم بیعمل میگویند: «أفلا عملت؛ چرا به علمت عمل نکردی؟» و به جاهل میگویند: «أفلا تعلمت؛ چرا به دنبال یادگیری نرفتی؟»3
زنان مهاجر و انصار سخنان حضرت زهرا ـسلاماللهعلیهاـ را برای شوهرانشان نقل کردند و گلههای فراوان حضرت را به آنها گوشزد کردند. لذا آنها نمایندگانی را برای عذرخواهی به خدمت حضرت فرستادند تا بگویند ما عذرمان از اینکه از شما حمایت نکردیم این بود که با طرف دیگر بیعت کرده بودیم. اگر شما زودتر این مطالب را فرموده بودید ما از شما حمایت میکردیم. حضرت هم فرمودند: چنین عذرهایی بعد از آن همه اتمام حجت، به هیچ وجه پذیرفته نیست. اگر نقض بیعت صحیح نیست چرا بیعت غدیر را نقض کردید؟
ممکن است کسی به ما اعتراض کند که: «این برداشت شخصی شما و ناشی از تعصب است؛ اما برداشت خود ائمه اطهار ـعلیهمالسلامـ اینگونه نبوده است!». امروزه یکی از شبهاتی که بر علیه تشیع تبلیغ میشود این سخن است که: «مطالبی که شیعیان به مخالفان نسبت میدهند حرفهای بیاساسی است که خود، جعل کردهاند و ائمه این نسبتها را قبول نداشتهاند!» از این رو در این جلسه که آخرین جلسه امسال ما تا قبل از ماه مبارك رمضان است، به این نکته اشاره میکنم که این مسأله در نزد اهلبیت ـعلیهمالسلامـ از مسلمات بوده است که سردمداران جریان غصب خلافت، در جنایاتی که بعد از آن اتفاق افتاد شریکاند و حتی در زیارات هم به این مسأله اشاره شده است. به عنوان نمونه فرازهایی از زیارت جامعه ائمهالمؤمنین را مرور میکنیم که مرحوم سید بن طاووس در مصباح الزائر و مرحوم شیخ عباس قمی در ملحقات مفاتیحالجنان آن را نقل کردهاند. این زیارت هم حاوی تحلیلهای جامعهشناختی و روانشناختی از تاریخ بعد از رحلت پیغمبر اکرم ـصلواتالله علیهـ است و بیانگر انگیزهها و عوامل محرک آن انحرافات است و هم توصیفکننده خطاهای بزرگ و تبعات آنهاست.
در این زیارت آمده است که: در زمان رسول گرامی اسلام ـصلیاللهعلیهوآلهـ کسانی بودند که ایمان واقعی نداشتند و دلشان از چرک و کثافات کفر و شرک پر بود؛ ولی تظاهر به اسلام میکردند. تا اینکه پیامبر ـصلیاللهعلیهوآلهـ از دنیا رفت؛ فَلَمَّا مَضَى الْمُصْطَفَى صَلَوَاتُاللَّهِعَلَیْهِوَآلِهِ اخْتَطَفُوا الْغِرَّةَ وَ انْتَهَزُوا الْفُرْصَة؛ وقتی پیغمبر اکرم ـصلواتالله علیهـ از دنیا رفت اینها از روش غافلگیری استفاده کردند و به یکباره مسلمانان را غافلگیر کردند و فرصت را غنیمت شمردند که مقاصد خودشان را اعمال کنند. این فراز اشاره دارد به اینکه این ماجرا اتفاقی نبود بلکه نقشهای از پیش طراحی شده بود. در فرازی دیگر آمده است که: وَ أَسْرَعُوا لِنَقْضِ الْبَیْعَةِ وَمُخَالَفَةِ الْمَوَاثِیقِ الْمُؤَكَّدَة؛ آنها برای شکستن بیعت غدیر و میثاقهای مؤکدی که از آنها گرفته شده بود، شتاب كردند. فَحُشِرَ سِفْلَةُ الْأَعْرَابِ وَ بَقَایَا الْأَحْزَابِ إِلَى دَارِ النُّبُوَّةِ وَ الرِّسَالَةِ؛ اراذل و اوباشی که از بقایای احزابی بودند که برای زدن ریشه اسلام ائتلاف کرده بودند، بر در خانه حضرت زهرا ـسلاماللهعلیهاـ جمع شدند. حَتَّى نَقَضُوا عَهْدَ الْمُصْطَفَى فِی أَخِیهِ عَلَمِ الْهُدَى؛ بیحیایی اینها تا جایی ادامه پیدا كرد که بیعتی را شکستند که پیغمبر ـصلواتالله علیهـ از آنها برای برادرش، علی ـعلیهالسلامـ گرفته بود. وَ جَرَحُوا كَبِدَ خَیْرِ الْوَرَى فِی ظُلْمِ ابْنَتِهِ وَ اضْطِهَادِ حَبِیبَتِهِ؛ آنها با ظلمی که به دختر پیامبر ـعلیهما السلامـ کردند، جگر آن حضرت را جریحهدار کردند. وَ خَذَلُوا بَعْلَهَا وَ نَقَضُوا طَاعَتَهُ وَ جَحَدُوا وَلَایَتَهُ؛ و همسر فاطمه ـسلاماللهعلیهماـ را تنها گذاشتند و از او حمایت نکردند و ولایتش را انکار کردند. وَ قَادُوهُ إِلَى بَیْعَتِهِمْ مُصْلِتَةً سُیُوفَهَا مُقْذِعَةً أَسِنَّتَهَا یَدْعُونَهُ إِلَى بَیْعَتِهِمُ الَّتِی عَمَّ شُومُهَا الْإِسْلَامَ؛ و علی ـعلیهالسلامـ را کشانکشان برای گرفتن بیعت بردند در حالی که شمشیرها را آخته بودند و نیزهها را به طرف او هدف گرفته بودند.
اهلبیت ـعلیهمالسلامـ این مسائل را مطرح کردند تا این ماجرا در میان شبهات به فراموشی سپرده نشود. اما امروز برخی از شیعهزادهها هم به این شبهات دامن میزنند و میگویند: این نقلها اعتباری ندارد. اصلا مسأله این بود که مردم میخواستند روی اصول دموکراسی عمل کنند؛ از این رو به دنبال این بودند که ببینند رأی چه کسی بیشتر است! یکی از به اصطلاح اسلامشناسان نوشته بود: علی ـعلیهالسلامـ وصی پیغمبر ـصلیاللهعلیهوآلهـ بود اما وصایت ایشان به این معناست که پیغمبر او را کاندیدا کرده بود و گفته بود: به نظر من ایشان جانشین خوبی است، ولی اختیار با شماست؛ شما هر کس را میخواهید انتخاب کنید! این فرازها را عرض میکنم تا مشخص شود که اصلا این بیعت و این جریان در نظر اهلبیت ـعلیهمالسلامـ چگونه بوده است.
در فرازی دیگر میفرمایند: یَدْعُونَهُ إِلَى بَیْعَتِهِمُ الَّتِی عَمَّ شُومُهَا الْإِسْلَامَ؛ این بیعتی بود که شومی آن اسلام را فراگرفت. این زیارت با تعبیرات دیگری نتایج این بیعت شوم را چنین میشمارند: عَقَّتْ سَلْمَانَهَا وَ طَرَدَتْ مِقْدَادَهَا وَ نَفَتْ جُنْدَبَهَا وَ فَتَقَتْ بَطْنَ عَمَّارِهَا؛ از آثار این بیعت این بود که سلمان با آن مقام عظیم کنار زده شد و ابوذر تبعید شد و شکم عمار دریده شد. با اینکه این وقایع در طول سالها اتفاق افتاده است اما همه اینها از نتایج همان بیعت شمرده میشود. سَلَّطَتْ أَوْلَادَ اللُّعَنَاءِ عَلَى الْفُرُوجِ و الدماء؛ زنازادگان را بر ناموس مردم مسلط کرد. بعد به داستان یومالحره اشاره میکند که لشکر معاویه به مدینه حمله کردند و همه چیز را برای خود حلال کردند؛ أَغَارَتْ عَلَى دَارِ الْهِجْرَةِ یَوْمَ الْحَرَّةِ وَ أَبْرَزَتْ بَنَاتِ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ لِلنَّكَالِ وَ السُّورَةِ؛ به اسم اسلام دختران مهاجرین و انصار را هتک حرمت کردند! در این زیارت همه این وقایع اثر همان بیعت شمرده میشوند. آنهایی که این انحراف را ایجاد کردند در همه این گناهان شریکاند. در فرازی دیگر از این زیارت آمده است که: یَا مَوَالِیَّ فَلَوْ عَایَنَكُمُ الْمُصْطَفَى وَ سِهَامُ الْأُمَّةِ مُغْرَقَةٌ فِی أَكْبَادِكُمْ وَ رِمَاحُهُمْ مُشْرَعَةٌ فِی نُحُورِكُمْ؛ ای کاش پیغمبر میبود و میدید که امتش با شما چه کردند؛ میدید که چگونه شمشیرهایشان را به سوی شما کشیدند و نیزههایشان را به طرف شما رها کردند. یَشْفِی أَبْنَاءُ الْعَوَاهِرِ غَلِیلَ الْفِسْقِ مِنْ وَرَعِكُمْ وَ غَیْظَ الْكُفْرِ مِنْ إِیمَانِكُمْ؛ این فراز از زیارت به یک نکته روانشناختی اشاره دارد و آن، انگیزه اهل سقیفه از این اقدام است. میفرماید: عامل اصلی که اینها را وادار به این اعمال میکرد حسد بود. آنها حسد میبردند به اینکه شما چنین ایمان و چنین نورانیت و معنویتی دارید و آنها از این کمالات محروماند. آنها افراد بیایمانی بودند که در دلشان آثار کفر و نفاق بود. وَ أَنْتُمْ بَیْنَ صَرِیعٍ فِی الْمِحْرَابِ ...؛ بعد از بیان این نکات یکییکی ظلمهایی را بیان میکند که به اهلبیت ـعلیهمالسلامـ وارد شد؛ از امیرالمؤمنین که فرقش را شکافتند، سیدالشهدا که سر مبارکش را به نیزه زدند و سایر ائمه را که در زندانها با سم به شهادت رساندند. همه اینها را نتیجه همان بیعت میداند.
به طور کلی در این زیارت، به پنج نکته درباره جریانات زمان حضرت زهرا ـسلاماللهعلیهاـ اشاره شده است که فهرستوار عرض میکنم؛ اول اینکه سردمداران غصب خلافت افرادی فرصتطلب بودند و مردم را غافلگیر کردند. دوم اینکه بیعت هفتاد روز پیش خود را نقض کردند و عذرهایی که برای نقض این بیعت میآوردند قابل قبول نبود. سوم عدهای از اراذل و اوباش، جسورانه به بیت پیغمبر اکرم ـصلیاللهعلیهوآلهـ حمله کردند؛ خانهای که جبرئیل بدون اذن وارد آن نمیشد و سرانجام از امیرالمؤمنین ـعلیهالسلامـ با اکراه بیعت گرفتند که چنین کاری حتی با منطق غیراسلام هم سازگار نیست. بعد ده جنایت را به پای این بیعت میگذارند؛ اول طرد امثال سلمان، ابوذر و مقداد که اجماع مسلمین دال بر این است که ایشان برترین مؤمنین بودند؛ دوم تسلط زنازادگان بر اموال و اعراض مردم؛ سوم بدعتگذاریها و تغییر احکام؛ چهارم خراب کردن کعبه؛ پنجم هجوم به مدینه؛ ششم هتک حرمت دختران مسلمان؛ هفتم به شهادت رساندن امیرالمؤمنین ـصلواتاللهعلیه؛ هشتم مسمومیت امام حسن ـعلیهالسلامـ و تیرباران کردن جنازه آن حضرت؛ نهم شهادت سیدالشهدا ـعلیهالسلامـ و دهم به شهادت رساندن سایر ائمه اطهار ـعلیهمالسلام. همه این جنایات را به حساب همان بیعت میگذارد.
این نکات اهمیت مسائل سیاسی اجتماعی را میرساند. از این رو ما بارها تذکر دادهایم که اقداماتی که به مسائل اجتماعی مربوط میشود باید خیلی جدیتر گرفته شود. جبران خطاهایی که به مسائل فردی مربوط میشود غالبا آسان است. اما اگر گناهی موجب فساد اجتماعی شود به چه وسیلهای میتوان این خطا را جبران کرد؟ بر فرض کسانی که این جریان را به وجود آوردند روزی متنبه میشدند و میخواستند اشتباه خود را جبران کنند، چگونه جنایات معاویه را میتوانستند جبران کنند؟ جنایات امویان را چه میکردند؟ جنایاتی که تا روز قیامت بر عمل آنها مترتب میشود به هیچ وجه قابل تدارک نیست. اینان میلیاردها انسان را از حقشان محروم کردند؛ از حقی که برای استفاده از امام حق داشتند. همه انسانها حق داشتند از علوم و معارف مربیانی بهرهمند شوند که خدا برایشان تعیین کرده بود و با استفاده از حکومت و سیاست آنها به عزت و سعادت دنیا و آخرت برسند. از این جهت باید به وظایف اجتماعی خود آگاه باشیم.
حضرت امام ـرضواناللهعلیهـ یک تنه بخش عظیمی از مسائل اسلامی یعنی مسائل سیاسی و اجتماعی اسلام را احیا کرد که قرنها مورد غفلت واقع شده بود. نیمقرن پیش، علما و اهل علم ما نظرشان نسبت به مسائل سیاسی اجتماعی چه بود؟ اصلا سیاسیبودن تهمت غیرقابل جبرانی بود. وقتی میگفتند فلان آخوند، سیاسی است، دیگر از چشمها میافتاد. امام بود که سیاسی بودن را از اوجب واجبات کرد و گفت: «حفظ نظام اسلامی از نماز واجبتر است.» آنچه ثواب به خاطر این عمل امام تا روز قیامت مترتب شود ایشان در آن شریک است. ما هم به اندازه سعه وجودی خودمان میتوانیم آن نقش اثباتی یا نقش سلبی را داشته باشیم. میتوانیم کارهایی کنیم که دهها و صدها سال مردم از برکاتش بهرهمند شوند و ما هم در ثواب آنها شریک باشیم و میتوانیم به واسطه دلبستگی به دنیا و لذتهای پست آن از بعضی از وظایفمان شانه خالی کنیم و با کمکاری ما عدهای از نعمت هدایت محروم بمانند و یا خدای ناکرده در اثر رفتار ما گمراه شوند و ما تا روز قیامت در گناهان آنها شریک باشیم.
اعاذنااللهوایاکم
1 . نساء، 165.
2 . فضائل الخمسة من الصحاح الستة.
3 . بحارالانوار، ج 1 ص 178.