بخش هشتم‌: در سرزمین آرژانتین

          بخش هشتم‌

در سرزمین آرژانتین

 

آشنایى با آرژانتین‌

جمهورى آرژانتین با 2/780/092 كیلومتر مربع مساحت، هشتمین كشور جهان از نظر وسعت است و در جنوب قاره امریكا و غرب اقیانوس اطلس جنوبى واقع شده، و با كشورهاى شیلى در غرب، بولیوى و پاراگوئه در شمال، برزیل و اروگوئه در شمال شرقى، همسایه است.‌

آب و هواى آرژانتین از شرق به غرب آن متغیّر است به گونه‌اى كه میزان بارندگى از غرب به شرق سیر نزولى دارد. این كشور آب و هوایى معتدل و مرطوب دارد. جمعیت كشور آرژانتین بیش از 33 میلیون نفر است كه نزدیك به 16 میلیون نفر آن را مردان و 17 میلیون نفر آن را زنان تشكیل مى‌دهند، و بیش از سه میلیون نفر در پایتخت (بوینوس آیرس) زندگى مى‌كنند. زبان رسمى آرژانتین اسپانیولى است و 96% مردم به این زبان صحبت مى‌كنند، و به خط لاتین مى‌نویسند. اكثریت مردم آرژانتین (97%) از نوادگان مهاجران اسپانیایى و ایتالیایى و بقیه، اقلیتهایى از تیره‌هاى بومیان سرخ پوست، عرب، و دو رگه سرخ و سفیدند. آرژانتین كشورى مهاجرپذیر به حساب مى‌آید و نژادهاى مختلف در آن به سر مى‌برند.‌

كشور وسیع آرژانتین در منطقه امریكاى لاتین قرار داشته، با آن‌كه با نقاط حساس و بحرانى جهان فاصله زیادى دارد، طول زیاد سواحل آن در كنار اقیانوس اطلس جنوبى و نزدیكى آن به منابع دست‌نخورده قطب جنوب، شامل سنگ آهن، زغال‌سنگ، نفت،

گاز، طلا، نقره و دیگر مواد معدنى، به همراه موقعیت جغرافیایى ویژه و امكان نظارت بر شاهراه آبى مذكور، اهمیت استراتژیك خاصى براى این كشور پدید آورده است. ‌

نفوذ گسترده یهودیان و صهیونیسم در دستگاه حاكمه آرژانتین این كشور را پس از سرزمین اشغالى قدس به دومین و بزرگ‌ترین پایگاه صهیونیسم در جهان مبدل ساخته است.‌

بر اساس تصمیمات كنگره بین المللى یهود مبنى بر انتخاب آرژانتین به عنوان سرزمین موعود و لزوم مهاجرت یهودیان سراسر جهان به این كشور، جمعیت محدود سیصد هزار نفرى آنان در تمامى بخشهاى سیاسى، اقتصادى و اجتماعى كشور نفوذ كرده‌اند.‌

95% مردم آرژانتین باسوادند، و به همین دلیل این كشور از نظر میزان باسوادان بیست و هشتمین كشور جهان است. مذهب رسمى مردم آرژانتین كاتولیك است و 93% مردم این كشور پیرو این مذهب‌اند و فقط 2% آنان پروتستان مى‌باشند. بقیه جمعیت این كشور را 4/1% مسلمانان، 1% یهودیان و مابقى را طرفداران ادیان و مذاهب دیگر تشكیل مى‌دهند. فعالیت مذهبى براى كلیه ادیان و مذاهب در آرژانتین آزاد است و هیچ‌گونه محدودیتى ندارد.‌

از جمعیت مسلمانان، بیش از دویست هزار تن در پایتخت زندگى مى‌كنند كه تمركز اصلى مسلمانان را تشكیل مى‌دهند، و بقیه مسلمانان آرژانتین به ترتیب در شهرهاى توكومان، كردبا، روزاریو و دیگر شهرها و روستاهاى آرژانتین پراكنده شده‌اند. متأسفانه مسلمانان برخلاف یهودیان از اتحاد و هم‌بستگى لازم برخوردار نیستند، و به ترتیب از پیروان مذاهب مختلف اهل سنت، شیعیان، علویها و دروزیها مى‌باشند.‌

پس از پیروزى انقلاب اسلامى، جمهورى اسلامى ایران بنا به رسالت خود در حمایت از مسلمانان جهان و ایجاد تسهیلات بیشتر براى انجام امور مذهبى و فرایض دینى، مسجدى به نام مسجدالتوحید در شهر بوینوس آیرس بنا كرد. این مسجد و دو

مسجد دیگر در مقیاسهاى كوچك‌تر كه در شهرهاى توكومان و كانیوئلاس قرار دارد از پایگاههاى مهم مسلمانان آرژانتین به شمار مى‌روند.‌

مؤسسات، مراكز و جمعیتهاى اسلامى متعددى به دست مسلمانان آرژانتین برپا شده است. انگیزه تشكیل این مراكز آن بوده كه در میان مسلمانان دوستى و هم‌بستگى بیافرینند و مبانى دین مبین اسلام را به آنان بیاموزند تا هم مسلمانان را منسجم‌تر سازند و هم به صورت منظم‌ترى به مشكلات مسلمانان رسیدگى شده، در حل و فصل آنان تلاش و اقدام گردد. در این مؤسسات به آموزش زبان عربى، حفظ قرآن كریم، و احیاى فرهنگ اسلامى در میان مسلمانان توجه مى‌شود. در این‌جا به معرفى اجمالى بعضى از این مراكز مى‌پردازیم:‌

1. مسجدالتوحید، مركز فرهنگى ـ علمى و حوزه علمیه التوحید:

این مسجد و مدرسه علمیه در بوینوس آیرس پایتخت آرژانتین و در زمینى به مساحت 760 متر مربع قرار دارد.‌

2. جمعیت عربى ـ اسلامى فلورس:

این جمعیت متعلق به شیعیان است كه یكى از مراكز مهم اسلامى در بوینوس آیرس به شمار مى‌رود. این جامعه قابل اعتمادترین و پرارزش‌ترین جامعه اسلامى در تمام آرژانتین است.‌

3. مدرسه عربى اسلامى:‌

این مدرسه وابسته به جمعیت عربى ـ اسلامى، و یگانه مدرسه مسلمانان است كه از نظر دولتْ قانونى شناخته شده است. ‌

4. انجمن اسلامى بوینوس آیرس:

این انجمن كه زیر نفوذ سفارت عربستان است داراى یك مدرسه ابتدایى بوده، ریاست آن با شخصى به نام آقاى دانیال صالح است.‌

5. جمعیت حاج یوسف:‌

این جمعیت متعلق به مسلمانان شیعه اثنى عشرى است كه در شهر بوینوس آیرس قرار

‌دارد و براى خدمات‌رسانى به جامعه مسلمانان در قالب برگزارى گردهماییها، جمع‌آورى كمكها، مراسم تغسیل و تعزیه اموات، مجالس دعا و غیره بنیان‌گذارى شده است.‌

6. انجمن و هیئت مدیره قبرستان اسلامى‌

7. گوشت‌فروشى اسلامى‌

8. جامعه اسلامى محله سن كریستوبال:

اكثر افراد این جامعه از اصناف سورى و لبنانى‌الاصل هستند. این مركز تحت نفوذ سفارت عربستان سعودى قرار دارد.‌

آرژانتین؛ آخرین منزلِ سفر‌

آخرین كشورِ میزبان استاد مصباح در این مسافرت، آرژانتین بود. ایشان روز پنجشنبه 20 شهریور 1376، وارد فرودگاه آرژانتین شده، از طرف كاردار و بعضى از مسئولان جمهورى اسلامى در بوینوس آیرس مورد استقبال قرار گرفتند. سپس در مسجد التوحید، جایى كه بسیارى از مسلمانان اعم از علویها، شیعیان و برادران اهل سنت در انتظارشان بودند حضور یافتند. پس از نماز جماعت به امامت آیت‌اللّه‌ مصباح، جناب شیخ یوسف، یكى از شیوخ علویها، از طرف جامعه علویها، ورود استاد را خیر مقدم گفت. سپس آقاى شیخ محمد حمزه از طرف جامعه شیعیان و آقاى شیخ عبدالكریم، مدیر مسجد التوحید سخنانى در معرفى و تمجید از استاد بیان كردند. آن‌گاه استاد سخنانى در باب نقش اسلام در برقرارى صلح و آسایش و امنیت در جوامع ایراد كردند. در این سخنرانى فرو رفتن جوامع در ظلمت و غفلت‌زدگى، و روى آوردن به فساد و فحشا را نتیجه بى‌توجهى مردم به اسلام و احكام آسمانىِ آن دانستند، و با تبیین رابطه خودآگاهى با خداآگاهى در انسان، نقش اطاعت از خدا و دستورات او را در انسانیتِ انسان و سعادت وى روشن ساختند.‌

ایشان همچنین با اشاره به برقرارى صلح و امنیت، به منزله یكى از اهداف اسلام،

ایجاد زمینه براى «خداشناسى و خداپرستى» را هدف والاتر و اصیل‌ترِ تشكیل جامعه اسلامى خواندند.(1) پس از سخنرانىِ استاد نیز مراسم نورانىِ دعاى كمیل برگزار شد.‌

روز جمعه 21 شهریور، استاد مصباح در نماز جمعه اهل سنت بوینوس آیرس حاضر شدند و پیش از خطبه‌هاى نماز براى نمازگزاران سخنرانى كردند كه با استقبال مردم روبه‌رو شد و تأثیر خوبى بر تحكیم اتحاد میان برادران شیعه و سنّى بر جاى گذاشت.‌

تا پیش از انقلاب اسلامى، در آرژانتین معمولاً اهل سنت مراكز اسلامى و حتى شیعیان را تحت نفوذ خود داشتند ولى امروزه به بركت انقلاب اسلامى، برادرى و اتحاد بسیار خوبى میان مسلمانان ایجاد شده است. علاوه بر آن‌كه شیعیان هم با امكانات پیشرفته و بسیار خوبى فعالیت مى‌كنند.‌

برنامه بعدى، حضور در كلیساى مركزى ارامنه بود. ارامنه در آرژانتین جمعیت زیادى داشته، علاقه خاصى به ایران دارند. در این جلسه كه اسقفها و كشیشها حضور داشتند، آیت‌اللّه‌ مصباح سخنرانى كردند. پس از بیانات ایشان، یكى از روحانیان مسیحى كتابى خدمت استاد آورد كه ایشان امضا كنند و اظهار داشت:‌

من همیشه به جمهورى اسلامى علاقه داشته‌ام، ولى امشب كه سخنرانى شما را شنیدم علاقه‌ام بیشتر شد و در رابطه با اسلام تحقیق خواهم كرد.‌

صبح روز شنبه، حضرت استاد ابتدا به مدت دو ساعت با رادیو قبله مصاحبه داشتند و سپس، مركز ایستگاه رادیو ایمان توسط حضرت آیت‌اللّه‌ مصباح افتتاح شد. این ایستگاه رادیویى به همت جمهورى اسلامى تأسیس و راه‌اندازى شده است.‌

ایشان در همین روز، در مجلس باشكوهى كه در مركز بزرگ علویون تشكیل شده بود شركت كردند. در این جلسه شخصیتهاى سیاسى ـ فرهنگى بسیارى از جمله معاون شهردار بوینوس آیرس و نماینده كلیساهاى شهر و رئیس «فیا عرب» (اتحادیه عربهاى امریكاى جنوبى)، حضور داشتند.‌‌


1. این سخنرانى، به تفصیل در ضمیمه شماره 1 آمده است.‌

برنامه بعدى، سفر به شهرستان كانیوئلاس و دیدار از مسجد الامام این شهر بود. در این شهر به بركت جمهورى اسلامى یك كانال تلویزیونى ماهواره‌اى ایجاد شده و در هفته دو ساعت برنامه‌اى به نام تمدن اسلام پخش مى‌كند كه در سرتاسر كشورهاى امریكاى جنوبى قابل دریافت است. مصاحبه با این كانال تلویزیونى، دیدار از نمایشگاه ملتها، بازدید از مدرسه فاطمة الزهرا علیهاالسلام، حضور در دانشگاه ملى آرژانتین در بوینوس آیرس و سخنرانى درباره حقوق از دیدگاه اسلام، از دیگر برنامه‌هاى آیت‌اللّه‌ مصباح در آرژانتین بود.‌

آخرین سخنرانى استاد در آرژانتین، در دانشگاه شهر روساریو در سالنى مملوّ از اساتید و دانشجویان فوق لیسانس و دكترا ایراد شد. موضوع سخن در این جلسه كه اكثر مخاطبان را خانمها تشكیل مى‌دادند، «خانواده از دیدگاه اسلام» بود. ابتدا خاستگاه تفاوت نقش زوجین مطرح شد، و سپس از فواید تشكیل خانواده سخن به میان آمد: تأمین نیازهاى فیزیولوژیكى زوجین، تأمین آرامش روحى، ارضاى عاطفه مهرورزى، و ارضاى علاقه به فرزند در خانواده. استاد همچنین درباره حكمتِ محدودیتهایى كه اسلام در روابط زن و مرد تشریع كرده است، توضیح دادند. پس از آن نیز از حكمت تفاوت حقوق و تكالیف زوجین و حیطه تساوىِ حقوق زن و مرد سخن گفتند.(1)


1. متن كامل این سخنرانى را مى‌توانید در ضمیمه شماره 2 ملاحظه فرمائید.‌

ضمیمه‌ها‌

 

1‌

خودآگاهى و خداآگاهى

(مسجد «التوحید» بوینوس آیرس: پنجشنبه 1376/06/20)‌

بسم اللّه‌ الرحمن الرحیم

الحمد للّه‌ رب العالمین وصلى اللّه‌ على محمد وآله الطاهرین

خداى متعال را شكر مى‌گویم كه در این شب مبارك توفیق عنایت فرمود تا در محفل نورانى شما، پیروان راستین پیغمبر اكرم و پیشوایان اهل‌بیت علیهم السلام، حضور پیدا كنم. براى من مایه خوشوقتى است كه بتوانم دقایقى از وقت شما را بگیرم و درباره مهم‌ترین نكته‌هایى كه درباره اسلام آموخته‌ام به شما تذكراتى بدهم. هرچند مطالب گفتنى بسیار است ولى من مى‌كوشم عناوینى از این مطالب را براى شما عرض كنم و خوشحال مى‌شوم اگر سخنانم را به صورت جمله‌هاى كوتاهى به خاطر بسپارید.‌

  اسلام و قرآن یك نعمت الهى است كه به وسیله پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آلهبر ما نازل شده است. قرآن در این باره مى‌فرماید، یكى از هدفهاى نزول قرآن این است كه راههاى آسایش و صلح را به شما نشان دهد: یَهْدِی بِهِ اللّه‌ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ.(1) پس یكى از اهداف اسلام این است كه سلامت و امنیت در جامعه برقرار شود و مردم با یكدیگر در صلح و صفا و صمیمیت زندگى كنند. همچنین اسلام راههایى را به انسان نشان مى‌دهد كه او را از هر خطرى اعم از مادى و معنوى


1. «خداوند هر كس را كه از خشنودى او پیروى كند، به وسیله آن [كتاب] به راههاى سلامت رهنمون مى‌شود» مائده5، 16.

حفظ كند و این درست برخلاف آن چیزى است كه دشمنان علیه اسلام تبلیغ مى‌كنند و مسلمانها را جنگ‌طلب و تروریست معرفى مى‌كنند.‌

   این آیه مبارك به نكته مهم دیگرى نیز اشاره مى‌كند و آن این است كه اگر مردم از اسلام استفاده نكنند در میان ظلمتها و تاریكیها غرق مى‌شوند. این مطلب در موارد زیادى از قرآن تأكید شده است كه اصولاً هدف همه انبیا این است كه انسانها را از تاریكیها و ظلمتها نجات دهند و به نور برسانند. مسلما منظور از این نور، نور خورشید یا نور چراغ و الكتریسیته نیست؛ بلكه نورى معنوى است كه در روح و جان انسانهاست. اگر در این لحظه برق این مسجد قطع و چراغها خاموش شود، و همه چراغها و منبعهاى روشنایى شهر از نور افشانى باز مانند، مردم چه وضعى خواهند داشت؟ مسلما وضع وحشتناكى پدید مى‌آید كه هم خطرهاى مادى به دنبال دارد و هم اضطراب روحى.‌

براى روح انسان هم نورى لازم است كه در پرتو آن بتواند به نیازها و خواسته‌هایش نایل شود. متأسفانه مردم این زمان در ظلمتها چنان غوطه‌ور گشته‌اند كه خود را فراموش كرده‌اند؛ گویى نورى براى روح وجود ندارد. نشانه این ظلمتها این است كه مى‌خواهند خود را سرگرم و مشغول كرده، از حقیقت زندگى و آرمانهاى انسانى فرار كنند. پناه بردن به الكل و مواد مخدر و سایر چیزهایى كه انسان را از خودش غافل مى‌كند، براى این است كه از زندگى انسانى و هوشیارانه وحشت دارند و در ظلمت به سر مى‌برند. انسانها اگر نور را در وجود خودشان مى‌یافتند و از آن لذت مى‌بردند، هرگز حاضر نمى‌شدند خود را به مستى و بیهوشى و غفلت بیندازند.‌

  كسانى كه از این نور الهى بهره‌مند شده‌اند نه‌تنها هیچ گاه حاضر نمى‌شوند به چنین آلودگیهایى تن دهند، بلكه همواره سعى مى‌كنند حالت هوشیارى و تذكر خود را نسبت به خود و خداى خویش حفظ و تقویت كنند. بندگانى كه قدر نور الهى را

مى‌دانند، سعى مى‌كنند حتى هنگام خواب از یاد خدا و توجه به او غافل نباشند. آنها چنان به خدا نزدیك مى‌شوند كه در عالم خواب هم خدا یادش را در دلهاى آنها مى‌اندازد. چقدر فرق است بین انسانى كه حاضر نیست یك لحظه از یاد خدا غافل باشد و انسانى كه سعى مى‌كند همیشه در حال غفلت به سر برد. این نكته به حقیقت بسیار مهمى اشاره مى‌كند و آن این است كه هر چه انسان بیشتر به یاد خدا باشد، حقیقت خویش را بیشتر درك مى‌كند، و بالعكس هر چه توجهش به حقیقت خودش بیشتر باشد بیشتر هم به یاد خدا خواهد افتاد. با یك تعبیر قوى فلسفى مى‌توانیم بگوییم كه خداآگاهى و خودآگاهى با هم توأم‌اند و آگاهى به خود، آگاهى به خداست. اگر خدا را فراموش كنیم در حقیقت انسانیت خود را فراموش كرده‌ایم. قرآن در این‌باره مى‌فرماید: وَلا تَكُونُوا كَالَّذِینَ نَسُوا اللّه‌ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ.(1) كسانى كه خدا را فراموش مى‌كنند در واقع به یك نوع نسیان درباره خود مبتلا مى‌شوند.‌

  یكى از اهداف بلند قرآن این است كه انسان را به نور خودآگاهى و خداآگاهى برساند. براى رسیدن به این مقام عالى انسانى راهها و دستورالعملهایى لازم است كه انبیا آنها را براى بشر بیان كرده‌اند. این دستورها شامل همه امور زندگى از مسائل فردى و خانوادگى و اجتماعى و بین‌المللى مى‌شود. عمل كردن به دستورهاى خدا در همه امور زندگى، پیمودن راهى است كه انسان را به خدا نزدیك مى‌كند. اگر انسان در هر بخشى از این امور به دستورهاى خدا عمل نكند در واقع بخشى از انسانیت خود را از دست داده است. انسان كامل انسانى است كه در همه این امور خدا را بجوید و او را اطاعت كند و رضایت او را طالب باشد: در زندگى فردى چشم و گوش و دست و پایش را در راه رضاى خدا به كار گیرد؛ در زندگى خانوادگى رفتارش مورد رضاى خدا باشد و از چارچوب مقررات خانوادگى


1. «و چون كسانى نباشید كه خدا را فراموش كردند و او [نیز] آنان را دچار خود فراموشى كرد و...» حشر59، 19.

خارج نشود و از رفتارهاى ناشایست و رفتارهاى جنسى ناصحیح دورى كند. امروزه انحراف از این مسیر، بیشتر كشورهاى غربى را در جهنمى از وحشت و اضطراب فرو برده است، اما خانواده‌هایى كه طبق دستورهاى اسلام عمل مى‌كنند همواره در آسایش، صفا، صمیمیت، عشق و محبت وافرى به سر مى‌برند. لذتى كه مؤمنان از زندگى خانوادگى خود مى‌برند براى دیگران به هیچ وجه قابل درك و تصور نیست. همچنین در زندگى اقتصادى و اجتماعى، عمل كردن به دستورهاى خدا موجب آسایش خاطر و صلح و صفا و عدالت مى‌شود.‌

  امروز در سرتاسر جهان شاهد بى‌عدالتیها، ظلمها و تعدیهاى فراوانى هستیم. چاره‌اندیشیهایى كه خیراندیشان براى رفع این ظلمها مى‌كنند به هیچ نتیجه مثبتى نرسیده است. سازمانهاى عریض و طویلى كه براى برقرارى صلح و عدالت به وجود آمده، خود به ابزارهایى در دست ظالمان و ستمگران بزرگ تبدیل شده‌اند. امروز در فلسطین اشغالى، اقلیت نژادپرستى كه به هیچ یك از مقررات انسانى و بین‌المللى پایبند نیستند سرنوشت بسیارى از مردم را به دست گرفته‌اند، و استعمار و استكبار جهانى هم آنها را تأیید مى‌كند. این اقلیت ستمگر همواره مورد تأیید دولتهاى بزرگ‌اند، اما مردمى كه زیر چكمه‌هاى ظلم اینان دست و پا مى‌زنند، اگر از خود دفاع كنند، تروریست نامیده مى‌شوند. در حقیقت، اگر در جهان گروه تروریستى وجود دارد همین گروه نژادپرست است، اما همواره دیگران را متهم به تروریسم مى‌كنند. متأسفانه دولتهاى اسلامى هم بر اثر دور ماندن از تعالیم اسلام و عمل نكردن به دستورهاى شرع دنباله‌رو این مسیر شده‌اند.‌

این هم یك حقیقت والاست كه اگر ما از دستورهاى اسلام منحرف گردیم مبتلا به ظلمها و ظلمتها مى‌شویم و هنگامى از همه این ظلمتها و تاریكیها نجات پیدا مى‌كنیم كه دستورهاى اسلام را هم در زندگى فردى و هم در زندگى اجتماعى دقیقا رعایت كنیم. بسیارى از كسانى كه اهداف اسلام را وصف كرده‌اند بالاترین هدف

اسلام را برقرارى صلح و عدالت دانسته‌اند.این مطلب گرچه تا حدى درست است و در قرآن هم به این مطلب اشاره شده است، اما امام خمینى قدس سره به مطلبى بالاتر از این اشاره كرده و فرموده‌اند: تشكیل جامعه اسلامى هم مقدمه‌اى است براى خداشناسى و خداپرستى.‌

در قرآن اشاره شده كه در آخرالزمان، امام دوازدهم علیه السلام ظهور خواهند كرد و با مسلمانانى كه پیرو ایشان هستند حكومت جهانى را تشكیل خواهند داد. آیه شریفه مى‌فرماید: وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الأَْرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ.(1) این آیه در عین حال كه وعده تحقق یك حكومت اسلامى فراگیر را مى‌دهد، به هدف این حكومت هم اشاره مى‌كند.‌

به لطف خدا، در این عصر، یكى از پیروان راستین پیامبر اكرم صلی الله علیه و آلهو ائمه اطهار علیهم السلام، و فرزندى از تبار آن بزرگواران پرچم اسلام را در جهان برافراشت و خورشیدى را در آسمان این جهان هویدا كرد كه نورش سراسر عالم را فرا گرفته است. ما خدا را شكر مى‌كنیم كه در زمانى زندگى مى‌كنیم كه این امام بزرگوار را درك كردیم و از تعالیم و دستورهاى او استفاده بردیم. اما ایشان با همه عظمتى كه داشت خودش را شاگرد كوچكى از مكتب ائمه معصوم شیعه و امام زمان(عج) مى‌دانست، و هرگاه از آن بزرگوار یاد مى‌كرد مى‌فرمود: رُوحی لِتُرابِ مَقْدَمِهِ الْفِداء.

   ما معتقدیم در همین زمان، در هر گوشه دنیا و در هر حالى كه باشیم مى‌توانیم با آن حضرت ارتباط برقرار كنیم. شما امشب در همین جا كه نشسته‌اید مى‌توانید با توجه به آن حضرت قلب مقدسش را به خودتان متوجه كنید و از انوار الهیش بهره‌مند شوید. او در حقیقت چونان خورشید است و دلهاى شما چون آینه. اگر این آینه را به طرف خورشید بگیرید، نور او به دلهاى شما خواهد تابید. در یك تشبیه


1. «و خواستیم بر كسانى كه در آن سرزمین فرودست شده بودند منّت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم و ایشان را وارث زمین كنیم» قصص(28)، 5.

دیگر مى‌توان گفت، عنایات او مانند آبشار عظیمى است كه ریزش مى‌كند و ما با گرفتن ظرفهاى دل خود در مقابل آن آبشار، مى‌توانیم از زلال بركات او استفاده كنیم. از طرف او هیچ بخلى نیست كه به ما هم عنایتى بنماید، ولى ما باید لیاقت دریافت عنایت او را پیدا كنیم.‌

امیدواریم دلهاى خود را از آلودگیها پاك و با دعا قلب خویش را متوجه قلب مقدس او كنید و شاهد باشید كه از طرف او چه عنایتى به طرف شما خواهد شد و چه نورانیتى براى شما پدید خواهد آمد. خدا را شكر مى‌كنیم كه نعمت معرفت این وجود مقدس را به ما مرحمت كرده و محبت و عشق او را در دلهاى ما قرار داده است. از خدا مى‌خواهیم كه این نور محبت و ولایت را روز به روز بیشتر و توفیق استفاده از این خورشید عظیم را بیشتر به ما مرحمت كند، و نور ولایت را تا آخرین لحظه حیات براى ما حفظ كرده، نسل ما را تا روز قیامت از پیروان و دوستداران این خاندان قرار دهد.

والسلام علیكم ورحمة اللّه‌ وبركاته

2‌

خانواده از دیدگاه اسلام

(دانشگاه روساریو)‌

بسم اللّه‌ الرحمن الرحیم

الحمد للّه‌ رب العالمین وصلّى اللّه‌ على محمد وآله الطاهرین

خدا را شكر مى‌كنم كه توفیق عنایت كرد در این دانشگاه بزرگ و در این جلسه باشكوه شركت یابم و از مسئولان محترمى كه این جلسه را تشكیل داده‌اند صمیمانه تشكر مى‌كنم.‌

موضوع بحث من «خانواده از دیدگاه اسلام» است. تبادل نظر اندیشمندان در مسائل مختلف اجتماعى مى‌تواند ایده‌هاى جدیدى را به افراد بدهد و در نتیجه آنها این امكان را پیدا مى‌كنند كه براى زندگى خود راههاى بهترى انتخاب كنند. من امیدوارم در این لحظاتى كه در این‌جا هستم بتوانم دیدگاه اسلام را به روشنى بیان كنم تا شما بهتر بتوانید آن را با دیگر نظریات مقایسه و درباره آنها قضاوت كنید.‌

  آیه‌اى از قرآن داریم به حكمت تشكیل خانواده و فواید آن اشاره دارد و مى‌فرماید:‌

وَمِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَیْها وَجَعَلَ بَیْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذلِكَ لآَیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَكَّرُونَ.(1)‌‌


1. «و از نشانه‌هاى او این‌كه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفرید تا در كنار آنها آرام گیرید، و میان شما دوستى و رحمت نهاد. آرى در این [نعمت] براى مردمى كه مى‌اندیشند قطعا نشانه‌هایى است» روم30، 22.‌

در توضیح و تفسیر این آیه شریفه مطالبى را به طور خلاصه عرض مى‌كنم. از نظر اسلام هسته مركزى جامعه، خانواده است. خانواده ابتدا از یك مرد و یك زن تشكیل مى‌شود. این دو از نظر انسانیت با هم مساوى‌اند و از طریق ازدواج یك نوع ارتباط خاصى بین یك مرد و یك زن برقرار مى‌شود كه وظایفى را بر عهده هر یك مى‌گذارد و همچنین حقوقى را براى هر كدام از آنها ایجاب مى‌كند.‌

این دو عنصر اصلى تشكیل دهنده خانواده از لحاظ این‌كه هر دو انسان‌اند و وظایف و اهداف انسانى و اخلاقى مشتركى دارند، تفاوتى ندارند، و اگر در بعضى از نظریات و مكاتب فكرى یا سنتهاى فرهنگى، زن، انسانِ درجه دوم حساب مى‌شود، در اسلام به هیچ وجه چنین چیزى وجود ندارد. البته مرد و زن از نظر فیزیولوژیك و نیز از جهت روانى با هم تفاوتهایى دارند و این اختلافات بر نقشى كه در خانواده دارند اثر مى‌گذارد. تأثیرى كه به طور طبیعى هر كدام از اعضا در خانواده مى‌بخشند لوازمى دارد و امور و وظایف خاصى را مى‌طلبد. از این جهت، در اسلام براى هر یك از آنها حقوق و وظایف ویژه‌اى در نظر گرفته شده است.‌

   تشكیل خانواده چند اثر مهم را دارد. اولین اثر آن مربوط به نیازهاى فیزیولوژیك انسان است. بلوغ مرد و زن نیازهاى خاص جنسى را به همراه دارد و هر یك را به دیگرى متمایل مى‌كند. تأمین این نیاز از نظر اسلام به هیچ وجه مذموم نیست، بلكه عملى پسندیده و حتى مقدس به شمار مى‌رود، ولى نظر اسلام این است كه همه نیازهاى انسان باید در حد اعتدال ارضا شوند تا ضررى به ابعاد وجودى دیگر او نزند. بنابراین بلوغ جنسى باید به طور طبیعى انجام گیرد و از عواملى كه باعث بلوغ زودرس مى‌شود جلوگیرى شود. در كنار بلوغ جنسى باید سایر نیازمندیهاى انسان نیز در نظر گرفته شود و به گونه‌اى نباشد كه فقط این مسئله تمام ذهن فرد را اشغال كند.‌

  بنابراین تأمین این نیاز طبیعى اولین اثرى است كه در تشكیل خانواده به آن

توجه مى‌شود. ولى اگر زندگى مشترك مرد و زن تنها براى رفع این نیاز بود، هیچ احتیاجى به تشكیل خانواده نبود. این تصورى است كه امروز به خصوص در مغرب زمین رواج پیدا كرده و گرایش فرهنگ غربى به این سوى جهت یافته است كه نیازى به تشكیل خانواده نیست و نیازهاى جنسى را بدون تشكیل خانواده هم مى‌توان تأمین كرد. به راستى اگر فایده ازدواج زن و مرد تنها رفع همین نیاز جنسى باشد شاید حرف نامعقولى هم نباشد! ولى از دیدگاه اسلام این اولین و كمترین فایده‌اى است كه در تشكیل خانواده به آن توجه مى‌شود. دومین اثر ازدواج، پیدایش آرامش روحى خاصى است كه اثر روانى ازدواج تلقى مى‌شود و آیه شریفه‌اى كه تلاوت شد به این فایده اشاره كرده است: «ما براى شما همسرانى قرار دادیم تا در كنار آنها آرامش پیدا كنید». كسانى كه هنوز ازدواج نكرده‌اند نمى‌توانند این فایده را لمس كنند؛ ان شاء اللّه‌ وقتى به زودى ازدواج كردند این اثر را درك خواهند كرد.‌

  اثر سومى كه بر ازدواج مترتب مى‌شود ارضاى عاطفه خاصى است كه جز در زندگى خانوادگى به صورت كامل ارضا نمى‌شود. انسان به خصوص در سن بلوغ، احساس مى‌كند نیاز دارد كه كسى را دوست داشته باشد و متقابلاً آن شخص هم او را دوست بدارد. از این جهت دنبال اشخاص مختلفى مى‌رود و هر روز به كسى دل مى‌بندد و بعد از شكست خوردن در یك مورد، سراغ دیگرى مى‌رود. كم نیستند جوانانى كه بهترین ایام عمرشان را در این موضوعات به هدر مى‌دهند و با فراز و نشیبها و نوساناتى كه در زندگى جوانى پیدا مى‌كنند در نهایت با اعصابى فرسوده و گاهى مأیوس از زندگى به پیرى مى‌رسند.‌

اما اگر ازدواج حساب شده و سنجیده‌اى داشته باشند محبوب خود را پیدا مى‌كنند و مى‌دانند كه باید به چه كسى عشق بورزند و متقابلاً او هم به ایشان علاقه‌مند خواهد شد و در یك زندگى كاملاً باصفا و صمیمانه به زندگى ادامه

خواهند داد. خانواده‌هایى كه به این ترتیب و با رعایت اصول اخلاقى تشكیل مى‌شوند از صفا و لذت زندگى بهره‌مند مى‌شوند؛ لذتى كه دیگران از آن خبر ندارند. به هر حال این هم یك نیاز فطرى انسان است كه نیاز به دوست داشتن و محبوب دیگران شدن است كه در زندگى خانوادگى به بهترین وجه تأمین مى‌شود. در همین آیه شریفه به این نكته هم اشاره شده است؛ آن‌جا كه مى‌فرماید: وَجَعَلَ بَیْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً.

  چهارمین اثرى كه بر ازدواج مترتب است ارضاى علاقه انسان به فرزند داشتن است. معمولاً انسانها به گونه‌اى فطرى به داشتن فرزند اشتیاق دارند و این آرزو در پدر و مادر، و شاید به خصوص در مادر، به صورت شدیدترى وجود دارد. پیدایش فرزند، خانواده را وارد مرحله جدیدى مى‌كند و مسئولیت آینده جامعه را به عهده خانواده مى‌گذارد. هر قدر خانواده بتواند فرزند شایسته‌ترى پرورش دهد، آینده جامعه بیشتر تضمین مى‌شود، و هر اندازه در این راه كوتاهى شود، جامعه به خطر مى‌افتد.‌

 سه فایده اول، یعنى ارضاى غریزه جنسى، دست‌یابى به آرامش روحى، و ارضاى عاطفى، تقریبا بین زن و مرد به طور مشترك و یكسان وجود دارد، اما نقش زن و مرد در این ثمره چهارم با هم متفاوت است، و از همین جاست كه تفاوت بین حقوق و وظایف زن و مرد پدید مى‌آید. نقشى كه یك زن از نظر طبیعى و فیزیولوژیك در امر پیدایش و پرورش فرزندان به عهده دارد به هیچ وجه قابل انتقال به مرد نیست؛ همان گونه كه بعد از تولد فرزند، شیر دادن و تغذیه فرزند از عهده زن ساخته است كه مى‌تواند بهترین، سالم‌ترین، طبیعى‌ترین و سازگارترین غذاها را با كمترین مؤونه در اختیار طفل بگذارد، و این هم قابل انتقال به مرد نیست. به علاوه، مسئله مهم‌تر این است كه طفل به طور طبیعى نیاز به نوازش مادر دارد و این كار هم از هیچ كس دیگرى ساخته نیست و هیچ چیزى نمى‌تواند

جاى آن را بگیرد. حتى از نظر علمى ثابت شده است كیفیت شیر دادن مادر به كودك و این‌كه مادر هنگام شیر دادن نوزادش را روى سینه‌اش قرار دهد، در آرامش اعصاب طفل و سلامت ساختار عصبى و روانى‌اش مؤثر است.‌

بنابراین زن در خانواده نقش بى‌بدیلى درباره فرزند دارد: مدتى طولانى او را در شكم خود نگه مى‌دارد؛ نقش تغذیه او را در دو سال اول كه به او شیر مى‌دهد؛ و نیز ارضاى نیاز عاطفى فرزند را به عهده دارد تا روح و روان سالمى به او ببخشد.‌

هر اندازه مادر بتواند هم از نظر جسمانى فرزندش را سالم به دنیا بیاورد و رشد دهد، و هم از نظر روانى آرامش خودش را حفظ كند تا در سایه آرامش او، آرامش فرزندش هم تأمین شود، جامعه اعضاى سالم‌ترى خواهد داشت. از نظر علمى ثابت شده است كه وضع روحى مادر، هنگام باردارى و شیر دادن، در سلامت روحى طفل بسیار مؤثر است. اینها تفاوتهایى است كه بین نقش مادر و پدر در قبال فرزند وجود دارد و از نظر علمى كاملاً ثابت شده است. ‌

این اختلاف در نقش پدر و مادر در به ثمر رساندن خانواده و تولد و تربیت فرزند حتما باید در حقوق و تكالیف آنها اثر بگذارد. اگر در این شرایط بین مادر و پدر فرقى گذاشته نشود و از نظر حقوق خانواده مساوى باشند به زن خیلى ظلم شده است؛ زیرا از یك طرف مادر باید از نظر اقتصادى آرامش داشته باشد تا بتواند زندگى خودش را به راحتى بگذراند و كودك را سالم به دنیا بیاورد، و از طرف دیگر باید در محیط خانواده از نظر روحى در آرامش و اطمینان به سر برد و دچار اضطراب نشود.‌

   با توجه به این واقعیتهاست كه اسلام اولاً تأمین زندگى اقتصادى زن را به عهده شوهر گذاشته است تا نگرانى و خستگى روحى نداشته باشد. حتى مادر مى‌تواند در ازاى شیرى كه به فرزندش مى‌دهد از شوهرش پول دریافت كند. البته در خانواده‌اى كه زن و شوهر بر اساس اصول اسلامى تربیت شده‌اند و اخلاق اسلامى

حاكم است هیچ وقت چنین شرایطى پیش نمى‌آید، ولى اگر مادرى بخواهد حقش را بگیرد، مى‌تواند. بنابراین براى تأمین آسایش خانواده باید حقوقى را به نفع زن در محیط خانواده در نظر گرفت. وقتى چنین بارى به دوش مرد گذاشته مى‌شود، باید واقع‌بینانه امكان انجام این كار را به مرد داد، یعنى سرمایه بیشترى در اختیار مرد قرار بگیرد تا بتواند با فعالیت اقتصادى بیشتر هزینه خانواده را تأمین كند. به همین جهت اسلام ارث مرد را دو برابر زن قرار داده است تا با سرمایه بیشترى كه در اختیار دارد بتواند فعالیت اقتصادى بیشترى داشته باشد. كسانى كه از دور به قانون ارث در اسلام نگاه مى‌كنند فكر مى‌كنند اسلام به زن ظلم كرده است، ولى با توجه به توضیحى كه دادیم متوجه مى‌شوند كه نه‌تنها ظلمى نكرده، بلكه تعادل مطلوبى برقرار كرده است.‌

  نكته دیگرى كه در زندگى خانوادگى باید رعایت شود این است كه ارتباط فرزند با پدر و مادر باید ارتباطى كاملاً سالم و شناخته شده باشد. اگر شرایط اجتماعى و حقوقى جامعه به گونه‌اى باشد كه بچه‌هایى به وجود آیند كه پدر و مادرشان معلوم نباشند چنین كودكانى نه‌تنها از سلامت جسمى و روانى خوبى برخوردار نخواهند بود، بلكه عامل بزرگى براى انواع ناهنجاریها، بزهكاریها و جنایات خواهند بود. امروز در بسیارى از كشورها جنایتكاران و بزهكارانى هستند كه از همین بچه‌ها به وجود آمده‌اند و مشكلات زیادى براى جامعه پدید آورده‌اند. مسئولان كشورها براى این‌گونه مشكلات چاره‌جوییهایى كرده‌اند و مراكزى براى جمع‌آورى و تربیت آنان پیش بینى كرده‌اند، اما همان طور كه مى‌دانید این چاره‌اندیشیها به جایى نرسیده و روز به روز بر مشكلات افزوده مى‌شود.این گونه مشكلات اجتماعى در جوامع اسلامى و در جوامعى كه قوانین اخلاقى خانواده را رعایت مى‌كنند به ندرت دیده مى‌شود.‌

اسلام براى جلوگیرى از این گونه مشكلات اجتماعى قوانینى وضع كرده است تا

روابط جنسى محدود به محیط خانواده و بین دو همسر قانونى باشد و در این راه از هیچ سعى و كوششى فروگذار نكرده است. این قوانین اسلامى موجب مى‌شود اعتماد همسران در محیط خانواده نسبت به یكدیگر بیشتر شود، اما در جوامعى كه این مقررات رعایت نمى‌شود و ارتباط جنسى آزاد است غالبا همسران دچار اضطراب روحى هستند و این اضطراب در دوران باردارى و شیردهى و حضانت بر كودكان هم اثر مى‌گذارد.‌

به علاوه، در این جوامع و در این گونه خانواده‌ها معمولاً عشق جدى و بادوامى پیدا نمى‌شود و همیشه احساس خلأ عاطفى وجود خواهد داشت. به راستى، مردى كه دلش را به دیگرى سپرده چگونه مى‌تواند محبت خودش را در همسرش متمركز سازد؟ اسلام آن‌قدر به این مسئله اهمیت داده كه حتى ارتباط بدنى در حدّ دست دادن بین مرد با غیر همسر خودش از جنس مخالف را ممنوع كرده است.‌

شاید كسانى كه از دور به زندگى مسلمانان نگاه مى‌كنند فكر كنند دست ندادن مرد با زن نوعى بى‌احترامى به زن است، ولى رعایت این مسئله در فرهنگ اسلام ابدا چنین مفهومى ندارد بلكه این نشانه وجود حجاب و پرده‌اى است كه از ارتباط مردان با زنهاى دیگر غیر از همسرانشان مانع مى‌شود. در واقع تماس بدنى مرد با زن كلید ارتباطات بعدى است كه به ناامنى روانى و آثار سوء دیگرى منجر مى‌شود. این تمهیدات و چاره اندیشیها همه براى این است كه محیط خانواده محیطى امن و كاملاً باصفا و صمیمى باشد.‌

پس این اختلافاتى كه میان حقوق و تكالیف مرد و زن در خانواده قرار داده شده و بعضى به نفع زن و بعضى به نفع مرد است همه براى این است كه خانواده سالم باشد و در نهایت جامعه سالمى از آنها به وجود آید. اما در سایر امورى كه به این اختلافات ارتباطى ندارد، مرد و زن از حقوق مساوى و مشتركى برخوردار

هستند. زن مى‌تواند فعالیت اقتصادى مستقلى داشته باشد و درآمدش را به خود اختصاص دهد. زن مى‌تواند در خارج از محیط خانواده هم به كارهاى اقتصادى و ادارى بپردازد و درآمدش هم از آنِ خودش خواهد بود. در جمهورى اسلامى ایران براى رعایت مسئولیتهاى خانوادگى زنان قوانینى به نفع بانوان وضع شده است تا بتوانند در ادارات به طور نیمه‌وقت كار كنند و با سابقه كار كمترى بازنشسته شوند. زنان علاوه بر این‌كه هزینه زندگى‌شان به وسیله همسر تأمین مى‌شود، مى‌توانند كار مستقل اقتصادى داشته باشند و همه درآمد آن هم مال خودشان باشد. زن از نظر اسلام مى‌تواند پا به پاى مرد در فعالیتهاى علمى و تحقیقاتى شركت كند. هم اكنون در دانشگاههاى ما نسبت دختران بیش از پسران است؛ دانشجویان دختر ما در المپیادهاى جهانى شركت مى‌كنند و گاهى از پسران هم جلو مى‌افتند.‌

در فعالیتهاى سیاسى، اعم از انتخاب كردن و انتخاب شدن، زنان مثل مردها مى‌توانند شركت كنند، و در یك جمله، تفاوتهایى كه در اسلام بین حقوق و تكالیف مرد و زن وجود دارد، محور اصلى آنها را مسائل خانواده تشكیل مى‌دهد، و همه به نفع سلامت خانواده و در نهایت سلامت جامعه است. بنابراین ما حق داریم ادعا كنیم در هیچ نظامى به اندازه اسلام نسبت به خانواده، اهمیت داده نشده است.

والسلام علیكم ورحمة اللّه‌ وبركاته