بسم الله الرحمن الرحیم
آن چه پیشرو دارید گزیدهای از سخنان حضرت آیتالله مصباحیزدی (دامتبركاته) در دفتر مقام معظم رهبری است كه در شرح دعای وداع با ماه رمضان در تاریخ 1394/03/29، مطابق با دوم ماه مبارک رمضان 1436 ایراد فرمودهاند. باشد تا این رهنمودها بر بصیرت ما بیافزاید و چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.
چند سال پیش دعای چهل و چهارم صحیفه سجادیه را مورد بحث قرار دادیم که مربوط به شروع ماه رمضان است و بعد هم مطالبی که به توفیق الهی بیان کردیم جمعآوری شد و به صورت کتابی به نام صهبای حضور چاپ شد. از همان زمان در ذهنم بود که دعای چهل و پنجم صحیفه سجادیه را هم که مربوط به وداع ماه رمضان است مورد بحث قرار دهیم. ولی توفیق حاصل نشد. یکی از دلایل آن هم پیش آمدن مناسبتهایی بود که اولویت داشت. امسال تصمیم گرفتیم اگر خدای متعال توفیق دهد درباره دعای وداع صحبت کنیم. دعای چهل و پنجم صحیفه سجادیه دعایی بسیار شریف و نسبتا مفصل است که امام سجاد صلواتاللهعلیه انشاء فرمودهاند. ابتدا شاید به نظر بیاید که این دعا مطالب مختلف پراکندهای است و مضامین آن چندان ارتباطی با هم ندارند. اما با دقت روشن میشود که این مضامین با رعایت نکتههای دقیقی تنظیم شده است؛ نکتههایی که با توجه به نعمت ماه مبارک رمضان و وظیفه ما در مقابل آن و هنگام از دست رفتن آن باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
محور اصلی این دعا توجه به نعمتها و فیوضات الهی است. البته ما در مقام عبادت، دعا و ارتباط با خدا با یک سلسله مفاهیم و توجه به بعضی از صفات الهی به خدا توجه پیدا میکنیم که این توجه مقدمهای برای تحصیل لیاقت دریافت رحمتهای الهی است. در روایاتی هم که در باره آداب دعا کردن وارد شده به این نکته اشاره شده است که در هنگام دعا ابتدا صفات الهی را ذکر کنید و خدا را حمد کنید. ازاینرو غالبا محور دعا کردن ما توجه به هستیبخش بودن خدای متعال است. هر قدر ما بیشتر بتوانیم به عمق این تعبیر پی ببریم و به اصطلاح توحید را بهتر درک کنیم بیشتر خواهیم فهمید که کوچکترین چیزی که بهرهای از هستی دارد هرچند با صدها و هزارها واسطه، از خداست. بخشنده حقیقی اوست و غیر او همه جنبه مجرا دارند و ابزار و شرایط تحقق هستند. آن که حقیقتا شیء معدوم را موجود میکند فقط خدای متعال است. شاید به همین مناسبت است که نزدیکترین اسم به اسم الله - به حسب آنچه از قرآن کریم استفاده میشود - اسم رحمان (بخشنده مطلق) است. قُلِ ادْعُواْ اللّهَ أَوِ ادْعُواْ الرَّحْمَـنَ أَیًّا مَّا تَدْعُواْ فَلَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنَى1؛ «بگو: خدا را بخوانید یا رحمان را بخوانید، هر كدام را بخوانید، براى او نامهاى نیكوتر است.» در این آیه به جای الله، الرحمن ذکر میشود و این بدین خاطر است که نزدیکترین مفهوم نزد ما از خدا، بخشنده مطلق بودن اوست.
البته در مباحث فلسفی و کلامی بحث را از واجبالوجود (کسی که وجودش ضرورت دارد) شروع میکنند. در این سطح که از سطح عادی بالاتر است هنوز مقایسه بین خدا و خلق مطرح نیست. اما در تفکرات عمومی این مفاهیم تحلیلی مطرح نیست. خدای متعال هم مردم را با همان مفاهیمی دعوت میکند که با ذهنشان آشنا است. اگر در این جهت توضیحاتی داده میشود بدین خاطر است که هم وسعت مخلوقات بیشتر معلوم گردد و هم عمق بخشش خدای متعال. این یک اصل مفروضی است که تقریبا در همه دعاها ملموس است. در این دعا هم مساله بخشش به طور دقیق مورد توجه قرار گرفته است و بسیاری از مضامین آن براساس همین مفهوم بیان میشود که خدا بخشنده مطلق است. این نکات را به عنوان مروری بر دعا بیان میکنیم تا تصوری کلی از این دعا داشته باشیم که چگونه شروع میشود و چهطور اوج میگیرد و به مقصد اصلی میرسد و در نهایت خاتمه پیدا میکند و از همین جا هم بیشتر از آنچه تا به حال آموختهایم، اسلوب دعا کردن را یاد بگیریم.
همان طور که عرض کردم توجه انسان به خدا بهوسیله مفاهیم شکل میگیرد. البته یک نوع توجه دیگری هم وجود دارد که آگاهانه نیست، بلکه نوعی شناخت فطری ناآگاهانه به خدای متعال است. این شناخت فطری نه تنها برای انسان بلکه برای همه موجودات وجود دارد. چنانکه قرآن کریم میفرماید: كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِیحَهُ2 «همه به تحقیق نیایش و تسبیحش را مىدانند.» ولی شناختهای آگاهانه ما و آنچه که ما در ذهنمان به صورت یک قضیه تصور میکنیم به اصطلاح علوم حصولی هستند و این نوع توجهات غالبا مفاهیمی مربوط به افعال الهی است. ما با ذهن متعارف خودمان بیشتر به افعال خدا توجه داریم. البته وقتی به برخی از افعال توجه پیدا میکنیم به لوازمی منتقل میشویم که ذات الهی باید واجد آنها باشد تا بتواند این افعال را انجام دهد. مثلا وقتی میگوییم هستی را میآفریند در ذهن این تحلیل را میگذرانیم که پس خدا باید بتواند این کار را انجام دهد. پس باید قدرت داشته باشد. ابتدا ذهن ما متوجه قدرت خدا نمیشود بلکه اول متوجه کارهای خدا میشود. بعد وقتی آن را تحلیل میکنیم به همان مباحث عقلی میرسیم که البته در مقام مناجات، دعا، درد دل و راز و نیاز جای آن بحثهای تحلیلی نیست.
انسان خود را در مقابل خدا تصور میکند و رابطهای بین خودش و خدا در نظر میگیرد که طبعا یک «صفت اضافی» است که مربوط به افعال الهی است؛ افعالی که به چیزی تعلق میگیرند و با توجه به این تعلق مفهومی از آن انتزع میشوند. طبعا به دنبال خالقیت خدا چیزی که بیشتر ذهن ما را به خود متوجه میکند رازقیت خداست. وقتی خدای متعال ما را خلق میکند ما را رها نمیکند، بلکه وسیله بقای زندگی ما را به وسیله روزی دادن فراهم میکند و بعد سایر چیزهایی را مهیا میسازد که ما به آنها احتیاج داریم. از همه اینها یک مفهوم عام به نام ربوبیت انتزاع میشود. در سوره حمد «الحمدلله» اشاره به ذات الهی است، اما بعد از اسم ذات توجه به ربوبیت میشود؛ «الله» که «ربالعالمین» است. یعنی اوست که همه نیازهای مخلوقات را برطرف میکند.
اما در مورد انسان دو نوع ربوبیت مطرح میشود. زیرا انسان موجودی مختار است و آفریده شده تا خود سرنوشت خویش را انتخاب کند. یک جهت تدبیر این موجود این است که زمینه انتخاب برایش فراهم شود و زمینه انتخاب دو چیز میخواهد؛ یکی فراهم شدن زمینه انجام کارهای مختلف و دیگری داشتن آگاهی از نتیجه هر یک از آن کارها. ازاینرو است که انسان علاوه بر قرار گرفتن تحت ربوبیت عامی که همه موجودات تحت آن قرار دارند، تحت ربوبیت خاصی هم قرار دارد. البته به یک معنا یکی از مصادیق همان ربوبیت عام است ولی حیثیتش فرق میکند. این ربوبیت را ربوبیت تشریعی میگویند. به این معنا که خدای متعال غیر از این که انسان را خلق میکند راه خوب و بد را هم برای او بیان میکند.
اما خداوند چه چیزهایی را بخشیده و تصور این بخششهای خدا چگونه ما را آماده درک بخشش جدیدی میکند؟ همه این حرفها که انسان در این عالم آفریده شده و انبیا و اولیا باید بیایند تا بشر را هدایت کنند و انسانها امتحانهای سخت فردی و اجتماعی بدهند، همه و همه برای این است که انسان آمادگی پیدا کند که لذت بهتری، رحمت بیشتری و سعادت افزونتری را دریابد؛ آن سعادتی که جز از مسیر اختیار حاصل نمیشود. این چیزی است که باید خود انسان زمینهاش را فراهم کند. باید انتخاب کند تا خدا به او بدهد. خاصیت این رحمت این است که به اجبار نمیتوان آن را بخشید.
اگر یک مروری به این دعا داشته باشیم مشخص میشود که این دعا ابتدا اشاره به همین وسعت رحمت و عطا و بخشش الهی دارد. در آغاز به این حقیقت اشاره میشود که اگر نیازمندی بخواهد از شخصی توانا چیزی دریافت کند بیشترین چیزی که احتیاج دارد معرفت به وسعت بخشش اوست. هر قدر معرفت بیشتری به وسعت بخشش او داشته باشد زمینه اینکه چیزهای بیشتری از او بخواهد در او فراهم میشود. اگر بخشش او را فقط در روزی دادن و سیر کردن شکم ببیند چیزی هم که از او خواهد خواست بیش از این نخواهد بود. پس درخواست کردن انسان از لحاظ کمیت و کیفیت، تابع این است که انسان توجه به چه صفتی از صفات خدا پیدا کند. یکی از بالاترین نعمتهایی که خدای متعال به وسیله ائمه اطهار سلامالله علیهم اجمعین به ما داده است آموزش این دعاها است تا یاد بگیریم در موقع درخواست از خدا به چه چیزهایی توجه کنیم و چگونه با خدا حرف بزنیم. اگر این معارف را به ما یاد نداده بودند چه بسا در مقام بندگی خدا رفتاری از ما سر میزد یا سخنی میگفتیم که به هیچ وجه سزاوار مقام پرستش خدا نبود و اقتضای مؤاخذه داشت.
این دعای شریف با ستایش خدای متعال آغاز میشود. در درخواستهای متعارف وقتی انسان میخواهد چیزی از کسی بگیرد ابتدا به او احترام میگذارد و از خوبیهای او میگوید سپس درخواست خود را مطرح میکند. برخی افراد گمان میکنند که اگر در روایات سفارش شده در ابتدای دعا خدا را ستایش کنید این یک نوع ادبی است که هر درخواست کننده در مقام استرحام نسبت به بخشنده دارد. اما حقیقت چیز دیگری است. در مقام دعا این ما هستیم که باید آمادگی برای درک رحمت الهی پیدا کنیم. این آمادگی وقتی برای ما پیدا میشود که توجه به صفات الهی پیدا کنیم. هر چه خدا را بهتر بشناسیم، لیاقت پیدا میکنیم که بهتر از رحمتهای خدا استفاده کنیم. حتی این که از خدا چه بخواهیم هم بستگی به شناخت ما از خدا دارد. باید بدانیم که او چه چیزهایی دارد. با توجه به شناخت صفات خداست که روح و دل ما آماده میشود تا بیشتر به او توجه کنیم و لیاقت دریافت رحمتهای بیشتری را پیدا کنیم.
با ستایش ما از خدا چیزی به خدای متعال افزوده نمیشود. اینگونه نیست که خدا مثل انسانها وقتی کسی از او تعریف کند خوشش بیاید و چیزی به او بدهد. خدا نیازی به هیچ رفتاری از هیچ موجودی ندارد. عالیترین عباداتی که بهترین مخلوقاتش انجام میدهند سر سوزنی بر هستی خدا نمیافزاید. همه آن چه در عالم آفریده شده ناشی از آن علم و ابتهاجی است که خدا به ذات خود دارد. هر چه هست از بخشش ذاتی الهی است. این بخشش ذاتی خداست (البته نه ذاتی باب ایساغوجی به قول منطقیین بلکه ذاتی باب برهان است)؛ یعنی آنچه از وجود خدا انفکاک ندارد بخشندگی است. پس اصل، بخشندگی است.
امام در ابتدای این دعا با بیان همین حقیقت با خدا مناجات میکند که خدایا تو کسی هستی که بخشش تو نامحدود است و شامل همه چیز میشود و این بخشش تو صفات خاصی دارد؛ بخششی است که در برابر آن توقع عوضی از کسی نداری. همه ما کم یا بیش (إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ)3 به هر کس هر چه ببخشیم در برابر، توقع داریم که چیزی نصیبمان شود، و تصور اینکه انسان کاری انجام دهد که در برابر آن هیچ توقعی نداشته باشد بسیار مشکل است. این خدای متعال است که به هر کس هر چیز، به هر مقدار و به هر صورت عطا کند اصلا انتظار پاداش ندارد. بخشش اقتضای ذات خداوند است. همانطور که خورشید یعنی آن که نورافشانی میکند. این تشبیه بیجا نیست، زیرا خدای متعال خود میفرماید: اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ؛4 «الله نور آسمانها و زمین است.» اگر ما به یک معنای تلطیفشدهای بتوانیم هدفی برای فعل خدای متعال تصور کنیم آن هدف همین است که دیگران لذت ببرند و به کمال و فیض برسند. در واقع از این بیان بیشتر معنای سلبی مورد نظر است؛ به این معنا که خداوند خود نفع نمیبرد اما اینکه میگوییم «میخواهد دیگران نفع ببرند» نیازمند تحلیل است که انشاءالله در جای خودش باید بحث شود.
به هرحال بخشی از ابتدای این دعا درباره بخششهای خدا و اشاره به این حقیقت است که این بخششها برای چشمداشتی نیست؛ حتی گناهکارانی که در پیشگاه الهی بیادبی میکنند، اعمال آنها مانع از بخشش خدا نمیشود. اگر بخشش او یک جایی اقتضا دارد که طرف مجازات شود آن هم باز حکمتی دارد که وقتی بررسی کنیم در نهایت به بخشش خدا برمیگردد. نه تنها گناهکاریهای ما مانع بخشش خدا نمیشود بلکه او سعی میکند این نقصها را هم اصلاح کند. او در کیفر عجله نمیکند و راه توبه را هم باز کرده و به بندهاش یاد میدهد که اگر توبه کند گناهان گذشتهاش جبران میشود.
بالاخره یکی از مهمترین بخششهای الهی برای انسان این است که او را به سوی خود دعوت کرده است. او میفرماید: ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَكُمْ؛5 یا میفرماید: وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ؛6 یا میفرماید: وَاسْأَلُواْ اللّهَ مِن فَضْلِهِ؛7 بخششگران عالم سعی میکنند برای رسیدگی به سوالکنندهها طوری برنامهریزی کنند که آنها زیاد مزاحمشان نشوند. گاه وسایطی قرار میدهند یا وقت خاصی برای ارتباط تعیین میکنند و این بدین خاطر است که سرمایه آنها نامحدود نیست. اما خداوند به همه سفارش میکند: از من بخواهید! به سوی من بیایید! من چه قدر انتظارتان را بکشم و شما به سوی من نمیآیید؟! اینها همه نشاندهنده وسعت رحمت الهی است.
حضرت در ادامه دعا میفرماید: از جمله بخششهای الهی این است که علاوه بر راههای عمومی، یک وسایل ویژهای برای انسانها قرار داده است که انسانها به وسیله آنها میتوانند به رحمتهایی استثنایی و فوقالعاده دست یابند. یکی از لطفها و بخششهای خاص خدا این است که در ایام سال برای یک ماه خاص ویژگیهایی قائل شده است که هزاران برابر اوقات دیگر مزیت دارد و شبی را در این ماه قرار داده است که از هزار ماه (بیش از هشتاد سال) برتر است. چه لطفی از این بهتر میتوان تصور کرد؟! حضرت تقریبا با همین ترتیب به این معارف اشاره میکنند تا میرسد به وداع با ماه رمضان. از اینجا لحن حضرت تغییر میکند و خود ماه رمضان را مخاطب قرار میدهد و همانند کسی با آن سخن میگوید که قصد دارد با دوست محبوبی خداحافظی کند. در چنین موقعیتی انسان صحبتهای خیلی خصوصی را بیان میکند و به اندازه محبتش به او اظهار علاقه میکند و از خوبیهای گذشتهاش تشکر میکند از فراق او اظهار ناراحتی میکند. بعد امام صلواتاللهعلیه بیست سلام به ماه رمضان میدهد. این به خاطر رسم عرب است که برای وداع هم سلام میکند. در ضمن این سلامها اوصاف ماه رمضان را ذکر میکند. بعد از این سلامها خطاب را متوجه خدای متعال میسازد و در قالب مناجات با خدا اوصافی از ماه رمضان را بیان میکند و از خداوند به خاطر کوتاهیهایی استغفار میکند که در انجام وظایف داشتهایم. این عبادتها انسان را مستعد برای دریافت رحمت بیشتری میکند – چنانکه گفتیم اصل فلسفه تشریع عبادتها همین است. بنابراین حضرت حاجاتی را از درگاه خدای متعال مسئلت میکند و در پایان دعا، بر پیغمبر اکرم و اهل بیت او صلوات میفرستد. اگر خدای متعال توفیق دهد در شبهای آینده بخشهایی از این دعا را تلاوت میکنیم و از نورانیت آن استفاده خواهیم کرد.
والسلام علیکم و رحمهالله